۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'سهل بن عبدالله تستری' به 'سهل بن عبدالله تستری ') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
نویسنده در ابتدا، به این نکته اشاره دارد که امروزه مقصود از باطنیه، فرقه اسماعیلیهای است که در زمان ملکشاه سلجوقی، در ایران علنی گردیده و قلاع متعددی را به تصرف خود درآوردند و برای پیشبرد اهداف خود، مخالفین خود را به ضرب خنجر میکشتند که مبرزترین پیشوای ایشان، حسن صباح جانشینانش بودند که مدت دویست سال، در قلعه الموت و بعضی قلاع دیگر، نوعی سلطنت داشته و سرانجام به دست هلاکوخان، منقرض شدند. اما این اسم، ازآنجا پیدا شد که جمعی قائل بودند عبارات قرآن، باطنی دارد که فقط معدودی میدانند و میتوانند بیان کنند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص1</ref> | نویسنده در ابتدا، به این نکته اشاره دارد که امروزه مقصود از باطنیه، فرقه اسماعیلیهای است که در زمان ملکشاه سلجوقی، در ایران علنی گردیده و قلاع متعددی را به تصرف خود درآوردند و برای پیشبرد اهداف خود، مخالفین خود را به ضرب خنجر میکشتند که مبرزترین پیشوای ایشان، حسن صباح جانشینانش بودند که مدت دویست سال، در قلعه الموت و بعضی قلاع دیگر، نوعی سلطنت داشته و سرانجام به دست هلاکوخان، منقرض شدند. اما این اسم، ازآنجا پیدا شد که جمعی قائل بودند عبارات قرآن، باطنی دارد که فقط معدودی میدانند و میتوانند بیان کنند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص1</ref> | ||
در ادامه، با تمسک به گفتههای سهل بن عبدالله تستری(متوفای 283ق)- که قائل است هر آیه، چهار معنی (ظاهری، رمزی یا تمثیلی، اخلاقی و تأویلی) دارد- و ابن عربی نیز برای قرآن بطنی در نظر گرفته است. باطنیان و قائلین به تأویل، همواره دنبال احادیث و روایات مشکوک بوده و طریقه مخالفت عامه را پیروی میکردهاند و آیات قرآن را برحسب اجتهاد و استنباط خود، بهنوعی تأویل میکردند که مؤید مقاصد خودشان باشد. عاقبت این کار بهجایی کشید که بعضی از باطنیه اسماعیلیه و بعضی از قلندران و درویشان صوفی مشرب، منکر بهشت و دوزخ و قیامت میشدند و فرایض دینی را ترک میکردند و مرتکب منهیات میشدند، به این بهانه که ما باطن شریعت را میدانیم و راسخ در علم هستیم و احکام ظاهری را میتوانیم از گردن خود و اتباع خود ساقط کنیم، چنانکه نظامالملک طوسی در سیاستنامه میگوید: «هیچ گروهی شومتر و بد فعلتر از این قوم نیستند که از پس دیوارها بد این مملکت میسگالند و فساد دین میجویند...»<ref>ر.ک: همان، ص2- 3</ref> | در ادامه، با تمسک به گفتههای [[تستری، سهل بن عبدالله|سهل بن عبدالله تستری]] (متوفای 283ق)- که قائل است هر آیه، چهار معنی (ظاهری، رمزی یا تمثیلی، اخلاقی و تأویلی) دارد- و ابن عربی نیز برای قرآن بطنی در نظر گرفته است. باطنیان و قائلین به تأویل، همواره دنبال احادیث و روایات مشکوک بوده و طریقه مخالفت عامه را پیروی میکردهاند و آیات قرآن را برحسب اجتهاد و استنباط خود، بهنوعی تأویل میکردند که مؤید مقاصد خودشان باشد. عاقبت این کار بهجایی کشید که بعضی از باطنیه اسماعیلیه و بعضی از قلندران و درویشان صوفی مشرب، منکر بهشت و دوزخ و قیامت میشدند و فرایض دینی را ترک میکردند و مرتکب منهیات میشدند، به این بهانه که ما باطن شریعت را میدانیم و راسخ در علم هستیم و احکام ظاهری را میتوانیم از گردن خود و اتباع خود ساقط کنیم، چنانکه نظامالملک طوسی در سیاستنامه میگوید: «هیچ گروهی شومتر و بد فعلتر از این قوم نیستند که از پس دیوارها بد این مملکت میسگالند و فساد دین میجویند...»<ref>ر.ک: همان، ص2- 3</ref> | ||
به اعتقاد نویسنده، شکی نیست که خواجه نظامالملک نیز مانند سایرین، از تهمت زدن ابایی نداشته، ولی این مسئله مسلم است که غالب فتنههایی که تا عهد او در ممالک اسلامی از راه تأسیس مذهب و فرقه جدید برپا شده بود، مبنی بر این قول بود که آیات قرآن، معنای باطنی داد غیر از آنچه از ظاهر آن مستفاد میشود و عده کثیری از فرق مختلف شیعه، جزء باطنیها به معنای اعم آن بودند مانند اسماعیلیه، قرامطه، مبارکیه، راوندیه، برقعیه، خلیفه، محمره، مبیضه، جنابیه، مصوریه، غلاه شیعه و...<ref>ر.ک: همان، ص3- 4</ref> | به اعتقاد نویسنده، شکی نیست که خواجه نظامالملک نیز مانند سایرین، از تهمت زدن ابایی نداشته، ولی این مسئله مسلم است که غالب فتنههایی که تا عهد او در ممالک اسلامی از راه تأسیس مذهب و فرقه جدید برپا شده بود، مبنی بر این قول بود که آیات قرآن، معنای باطنی داد غیر از آنچه از ظاهر آن مستفاد میشود و عده کثیری از فرق مختلف شیعه، جزء باطنیها به معنای اعم آن بودند مانند اسماعیلیه، قرامطه، مبارکیه، راوندیه، برقعیه، خلیفه، محمره، مبیضه، جنابیه، مصوریه، غلاه شیعه و...<ref>ر.ک: همان، ص3- 4</ref> |
ویرایش