عرائس البيان في حقائق القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>'
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين')
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
خط ۴۵: خط ۴۵:
البته اين نام در تمام نسخ يك‌سان نبوده و با اندكى اختلاف به كار رفته است:
البته اين نام در تمام نسخ يك‌سان نبوده و با اندكى اختلاف به كار رفته است:


1-عرائس البيان في تفسير حقائق القرآن، 2- عرائس البيان في معاني القرآن، 3- عرائس البيان في حقائق البيان <ref>قنبرى، بخشعلى، ص45</ref> و در برخى متون تاريخى از اين تفسير با عنوان «تفسير عرائس» نام برده شده است.
1-عرائس البيان في تفسير حقائق القرآن، 2- عرائس البيان في معاني القرآن، 3- عرائس البيان في حقائق البيان<ref>قنبرى، بخشعلى، ص45</ref> و در برخى متون تاريخى از اين تفسير با عنوان «تفسير عرائس» نام برده شده است.


عرائس البيان، قديمى‌ترين تفسيرعرفانى براى قرآن است كه مطابق عقايد صوفيان و مبتنى بر تأويل‌هاى ايشان مى‌باشد.
عرائس البيان، قديمى‌ترين تفسيرعرفانى براى قرآن است كه مطابق عقايد صوفيان و مبتنى بر تأويل‌هاى ايشان مى‌باشد.
خط ۵۱: خط ۵۱:
اين تفسير، به لحاظ تاريخى اهميت دارد؛ چرا كه اين اثر به دنبال ظهور تفاسيرى چون لطايف الإشارات قشيرى كه از اركان مهم تفسير عرفانى محسوب مى‌شود و نيز در امتداد حركت غزالى در عرفان، ظهور مى‌يابد.
اين تفسير، به لحاظ تاريخى اهميت دارد؛ چرا كه اين اثر به دنبال ظهور تفاسيرى چون لطايف الإشارات قشيرى كه از اركان مهم تفسير عرفانى محسوب مى‌شود و نيز در امتداد حركت غزالى در عرفان، ظهور مى‌يابد.


در عرائس البيان، نوعى پيوستگى بين ميراث عرفانى گذشته و آثار صوفيانه بعدى، ملاحظه مى‌كنيم. [[روزبهان بقلی، روزبهان بن ابی‌نصر|روزبهان بقلى]]  در تفسير خود اقوال و نظريات مشايخ عرفان را تا زمان خود جمع و ضبط كرده است و اين خود خدمتى بس بزرگ است. به بيان ديگر مى‌توان گفت اين تفسير در حكم نوعى دايرة المعارف اقوال عرفانى مشايخ اين مكتب است <ref>قاسم‌پور، محسن، ص89</ref>.
در عرائس البيان، نوعى پيوستگى بين ميراث عرفانى گذشته و آثار صوفيانه بعدى، ملاحظه مى‌كنيم. [[روزبهان بقلی، روزبهان بن ابی‌نصر|روزبهان بقلى]]  در تفسير خود اقوال و نظريات مشايخ عرفان را تا زمان خود جمع و ضبط كرده است و اين خود خدمتى بس بزرگ است. به بيان ديگر مى‌توان گفت اين تفسير در حكم نوعى دايرة المعارف اقوال عرفانى مشايخ اين مكتب است<ref>قاسم‌پور، محسن، ص89</ref>.


در يك نگاه كلى تفسير عرائس‌البيان، تفسيرى است بر مذاق صوفيان و در تأييد مكتب عرفانى او. از اين نظر تأويلات او متكلفانه و بعيد است و با تأويل در معناى معهود قرآنى آن -كه اجتناب‌ناپذير است- به كلى متفاوت است. خواننده عرائس البيان قبل از آن‌كه بتواند از آن استفاده تفسيرى ببرد، بايد با اصطلاحات عرفانى، ادبيات استعارى و بيش از حدّ انتزاعى او و تجارب عرفانى روزبهان آشنايى داشته باشد<ref>همان، ص94</ref>.
در يك نگاه كلى تفسير عرائس‌البيان، تفسيرى است بر مذاق صوفيان و در تأييد مكتب عرفانى او. از اين نظر تأويلات او متكلفانه و بعيد است و با تأويل در معناى معهود قرآنى آن -كه اجتناب‌ناپذير است- به كلى متفاوت است. خواننده عرائس البيان قبل از آن‌كه بتواند از آن استفاده تفسيرى ببرد، بايد با اصطلاحات عرفانى، ادبيات استعارى و بيش از حدّ انتزاعى او و تجارب عرفانى روزبهان آشنايى داشته باشد<ref>همان، ص94</ref>.
خط ۵۸: خط ۵۸:




اين تفسير متضمن تمام سور قرآنى است؛ يعنى از فاتحة الكتاب تا سوره ناس؛ جز آن‌كه روزبهان در اين تفسير به همه آيات نپرداخته است. بسيارى از آن‌ها را بدون اين‌كه توجهى داشته باشد، رها ساخته و به همين منوال گاهى در يك آيه، جزئى را به تفصيل شرح كرده و جزء ديگر را ناديده گرفته است <ref>همان، ص92</ref> .
اين تفسير متضمن تمام سور قرآنى است؛ يعنى از فاتحة الكتاب تا سوره ناس؛ جز آن‌كه روزبهان در اين تفسير به همه آيات نپرداخته است. بسيارى از آن‌ها را بدون اين‌كه توجهى داشته باشد، رها ساخته و به همين منوال گاهى در يك آيه، جزئى را به تفصيل شرح كرده و جزء ديگر را ناديده گرفته است<ref>همان، ص92</ref> .


روش او در اين كتاب چنان است كه نخست آيه را مى‌آورد و پس از آن رأى و گفتار خويش را بيان مى‌كند و سپس به نقل گفتار بزرگان صوفيه مى‌پردازد.
روش او در اين كتاب چنان است كه نخست آيه را مى‌آورد و پس از آن رأى و گفتار خويش را بيان مى‌كند و سپس به نقل گفتار بزرگان صوفيه مى‌پردازد.
خط ۶۸: خط ۶۸:
«إن لأهل المعرفة، جنات، جنة العبودية و جنة الربوبية و جنة المعرفة و جنة المحبة و جنة القربة...».
«إن لأهل المعرفة، جنات، جنة العبودية و جنة الربوبية و جنة المعرفة و جنة المحبة و جنة القربة...».


همچنين روزبهان در اين تفسير قدرت خويش را در ارائه اسلوبى رمزى -ضمن التزام به وحدت موضوع- نمايانده است؛ چنان‌كه گويى قبل از آن‌كه وى عالم يا مفسر و يا حتى عارفى باشد؛ او را در چهره هنرمندى مى‌نگريم كه روح هنر او مدخل عشق و جمال است كه در نهايت به سوى حقيقت رهنمون مى‌گردد. همه اين استعارات و رموز را در بيان خود به‌كار مى‌بندد، اما اين همه، حول محور دل و جان عارف است و بس. در همين مورد، وى ترجيح مى‌دهد كه مقصود خود را -با همين روش- به استناد آياتى ديگر از قرآن بيان كند تا به هر حال تفسير او از قاعده اساسى (القرآن يفسّر بعضه بعضاً) نيز پيروى كرده باشد <ref>همان، ص91</ref> .
همچنين روزبهان در اين تفسير قدرت خويش را در ارائه اسلوبى رمزى -ضمن التزام به وحدت موضوع- نمايانده است؛ چنان‌كه گويى قبل از آن‌كه وى عالم يا مفسر و يا حتى عارفى باشد؛ او را در چهره هنرمندى مى‌نگريم كه روح هنر او مدخل عشق و جمال است كه در نهايت به سوى حقيقت رهنمون مى‌گردد. همه اين استعارات و رموز را در بيان خود به‌كار مى‌بندد، اما اين همه، حول محور دل و جان عارف است و بس. در همين مورد، وى ترجيح مى‌دهد كه مقصود خود را -با همين روش- به استناد آياتى ديگر از قرآن بيان كند تا به هر حال تفسير او از قاعده اساسى (القرآن يفسّر بعضه بعضاً) نيز پيروى كرده باشد<ref>همان، ص91</ref> .


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==




روزبهان در مقدمه عرائس اين نكته را بيان مى‌دارد كه: «پس از گفتار خويش، سخنان نغز و اشارات دقيق استادانم را تبركاً يادآور شدم». بر مبناى اين سخن، مى‌توانيم بنيان تفسير يا تأويل او را در اين اثر عرفانى به ياد ماندنى، طريقه صوفيه و اقوال عارفان محسوب داريم. روزبهان آبشخور يا شواهد تفسيرى خود را در ميان سخنان صوفيانى چون: جنيد بغدادى، شبلى، سهل تسترى، ابن عطاء آدمى، ابوبكر واسطى، ابوعبدالرحمن [[سلمی، محمد بن حسین |سلمى]]، ذوالنون مصرى، ابوعثمان معزى و نصرآبادى يافته و از اين بزرگان فراوان ياد كرده است. وى در مواردى نيز به سخنان [[امام على(ع)]]، [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و [[امام رضا(ع)]] نيز استناد كرده و نام آن‌ها را در تفسير خود آورده است <ref>همان، ص89</ref> .
روزبهان در مقدمه عرائس اين نكته را بيان مى‌دارد كه: «پس از گفتار خويش، سخنان نغز و اشارات دقيق استادانم را تبركاً يادآور شدم». بر مبناى اين سخن، مى‌توانيم بنيان تفسير يا تأويل او را در اين اثر عرفانى به ياد ماندنى، طريقه صوفيه و اقوال عارفان محسوب داريم. روزبهان آبشخور يا شواهد تفسيرى خود را در ميان سخنان صوفيانى چون: جنيد بغدادى، شبلى، سهل تسترى، ابن عطاء آدمى، ابوبكر واسطى، ابوعبدالرحمن [[سلمی، محمد بن حسین |سلمى]]، ذوالنون مصرى، ابوعثمان معزى و نصرآبادى يافته و از اين بزرگان فراوان ياد كرده است. وى در مواردى نيز به سخنان [[امام على(ع)]]، [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و [[امام رضا(ع)]] نيز استناد كرده و نام آن‌ها را در تفسير خود آورده است<ref>همان، ص89</ref> .


جايگاه تربيتى- اخلاقى اين تفسير، جنبه مهم ديگر آن است. گرچه مباحث فنى-متافيزيكى فراوانى در اين تفسير عرفانى به چشم مى خورد، اما بهره‌هاى وافر اخلاقى آن نيز كم نيست. به ديگر سخن، اين تفسير از جنبه عملى و سير و سلوكى يكى از مهم‌ترين متون عرفانى به شمار مى‌آيد.
جايگاه تربيتى- اخلاقى اين تفسير، جنبه مهم ديگر آن است. گرچه مباحث فنى-متافيزيكى فراوانى در اين تفسير عرفانى به چشم مى خورد، اما بهره‌هاى وافر اخلاقى آن نيز كم نيست. به ديگر سخن، اين تفسير از جنبه عملى و سير و سلوكى يكى از مهم‌ترين متون عرفانى به شمار مى‌آيد.
خط ۷۹: خط ۷۹:
روزبهان در مقدمه تفسير خويش پس از حمد الهى و بيان مقام قرآن و تبيين ابعاد متناهى آن، خاطرنشان مى‌سازد كه خداوند محتواى ظاهرى قرآن را به عالمان و حكما واگذار كرده و حقايق و اسرار مخفى آن را به بندگان خالص او بعد از ذكر اين موضوع مى‌گويد:
روزبهان در مقدمه تفسير خويش پس از حمد الهى و بيان مقام قرآن و تبيين ابعاد متناهى آن، خاطرنشان مى‌سازد كه خداوند محتواى ظاهرى قرآن را به عالمان و حكما واگذار كرده و حقايق و اسرار مخفى آن را به بندگان خالص او بعد از ذكر اين موضوع مى‌گويد:


چون اين نكته را يافتم كه براى كلام ازلى وحى، نهايتى از جنبه ظاهرى و باطنى وجود ندارد و احدى، به كمال و غايت معانى آن نرسيده است -زيرا تحت هر حرف از حروف آن دريايى از اسرار الهى و چشمه‌هايى از چشمه‌هاى انوار او وجود دارد - لذا به دقايق و لطايف و حقايق قرآن از رهگذر عرفان روى آوردم <ref>همان، ص90</ref> .
چون اين نكته را يافتم كه براى كلام ازلى وحى، نهايتى از جنبه ظاهرى و باطنى وجود ندارد و احدى، به كمال و غايت معانى آن نرسيده است -زيرا تحت هر حرف از حروف آن دريايى از اسرار الهى و چشمه‌هايى از چشمه‌هاى انوار او وجود دارد - لذا به دقايق و لطايف و حقايق قرآن از رهگذر عرفان روى آوردم<ref>همان، ص90</ref> .


در نظر شيخ روزبهان مدار و محور تأويل، فهم اشارات الهى در آيات قرآنى است. مستمسك نظريه وى، آيه شريفه: ''' «سنريهم آياتنا في الآفاق و في أنفسهم حتى يتبين لهم انه الحق اَ وَ لَمْ يكف بربك أنّه على كل شىء شهيد» ''' (سوره فصلت، آيه 53) مى‌باشد.
در نظر شيخ روزبهان مدار و محور تأويل، فهم اشارات الهى در آيات قرآنى است. مستمسك نظريه وى، آيه شريفه: ''' «سنريهم آياتنا في الآفاق و في أنفسهم حتى يتبين لهم انه الحق اَ وَ لَمْ يكف بربك أنّه على كل شىء شهيد» ''' (سوره فصلت، آيه 53) مى‌باشد.
خط ۹۳: خط ۹۳:
سخن روزبهان در تأويل آيه‌اى در سوره فتح، بيانگر اعتقاد او به اصل وحدت وجود مى‌باشد.
سخن روزبهان در تأويل آيه‌اى در سوره فتح، بيانگر اعتقاد او به اصل وحدت وجود مى‌باشد.


شيخ روزبهان بخش مهمى از تفسير خود را تطبيق و تأويل آيات قرآنى با عرفان عملى قرار داده است. كشف اين مهم با اندك كاوشى در تفسير او حاصل مى‌گردد <ref>همان، ص93</ref> .
شيخ روزبهان بخش مهمى از تفسير خود را تطبيق و تأويل آيات قرآنى با عرفان عملى قرار داده است. كشف اين مهم با اندك كاوشى در تفسير او حاصل مى‌گردد<ref>همان، ص93</ref> .


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
فهرست اجمالى مطالب هر جلد در انتهاى آن آمده است.
فهرست اجمالى مطالب هر جلد در انتهاى آن آمده است.


اين اثر توسط على بابايى به فارسى ترجمه شده است. مترجم توفيق بسيار در انتقال ادبيات قرن ششم و ادبيات فخيم عرفانى كسب كرده است <ref>قنبرى، بخشعلى، ص45</ref> .
اين اثر توسط على بابايى به فارسى ترجمه شده است. مترجم توفيق بسيار در انتقال ادبيات قرن ششم و ادبيات فخيم عرفانى كسب كرده است<ref>قنبرى، بخشعلى، ص45</ref> .


منتخبى از اين تفسير به نام «نبذة النفائس في انتخاب العرائس» در [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]] نام برده شده است <ref>تهرانى، [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|شيخ آقا بزرگ]]، ج24، ص37</ref>.
منتخبى از اين تفسير به نام «نبذة النفائس في انتخاب العرائس» در [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]] نام برده شده است<ref>تهرانى، [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|شيخ آقا بزرگ]]، ج24، ص37</ref>.


==پانویس ==
==پانویس ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش