۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (علیهالسلام)' به '(علیهالسلام)') |
جز (جایگزینی متن - ' ق ' به 'ق ') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
'''ابوالحسن على بن موسى عليهماالسلام''' ملقب به رضا امام هشتم از ائمۀ اثنى عشر عليهمالسلام و دهمين معصوم از چهارده معصوم عليهمالسلام است. | '''ابوالحسن على بن موسى عليهماالسلام''' ملقب به رضا امام هشتم از ائمۀ اثنى عشر عليهمالسلام و دهمين معصوم از چهارده معصوم عليهمالسلام است. | ||
سال تولد آن حضرت را 148 و 153 | سال تولد آن حضرت را 148 و 153 هق و ماه تولد ايشان را ذو الحجة و ذو القعدة و ربيع الاول گفتهاند و مشهور آن است كه روز تولد آن حضرت «يازدهم ذو القعدة» بوده است. | ||
مادر آن حضرت ام ولد بود. (كنيزى بود كه از مولاى خود فرزند آورده بود.) دربارۀ نام و زادگاه مادر آن حضرت اختلاف است و به اغلب احتمالات از مردم شمال آفريقا يا مغرب مراكش بوده است. | مادر آن حضرت ام ولد بود. (كنيزى بود كه از مولاى خود فرزند آورده بود.) دربارۀ نام و زادگاه مادر آن حضرت اختلاف است و به اغلب احتمالات از مردم شمال آفريقا يا مغرب مراكش بوده است. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
در يمن و كوفه و بصره و بغداد و ايران عامۀ مردم از زمان منصور به بعد آن انتظارى را كه از خلافت بنى عباس داشتند برآورده نديدند، زيرا مردم تشنۀ عدل و داد و اسلام واقعى بودند. از اين رو چشمها و دلها نگران و منتظر خاندان امام علیعليهالسلام بودند و اميدها و آرزوهاى خود را به افراد برجسته و متقى اين خاندان بسته بودند. | در يمن و كوفه و بصره و بغداد و ايران عامۀ مردم از زمان منصور به بعد آن انتظارى را كه از خلافت بنى عباس داشتند برآورده نديدند، زيرا مردم تشنۀ عدل و داد و اسلام واقعى بودند. از اين رو چشمها و دلها نگران و منتظر خاندان امام علیعليهالسلام بودند و اميدها و آرزوهاى خود را به افراد برجسته و متقى اين خاندان بسته بودند. | ||
فضل و مأمون با شم سياسى خود از مشاهدۀ اوضاع نابسامان شهرهاى مهم و شورش مردم (مانند قيام ابوالسرايا در كوفه و علوى ديگر در يمن) به اين نكته پى برده بودند و مىخواستند با انتخاب فرد برجسته و ممتازى از خاندان على به ولايت عهدى رضايت مردم را به خود جلب كنند و پايههاى خلافت مأمون را مستحكم سازند به همين جهت مأمون در سال 200 | فضل و مأمون با شم سياسى خود از مشاهدۀ اوضاع نابسامان شهرهاى مهم و شورش مردم (مانند قيام ابوالسرايا در كوفه و علوى ديگر در يمن) به اين نكته پى برده بودند و مىخواستند با انتخاب فرد برجسته و ممتازى از خاندان على به ولايت عهدى رضايت مردم را به خود جلب كنند و پايههاى خلافت مأمون را مستحكم سازند به همين جهت مأمون در سال 200 هق بنا به گفتۀ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] رجاء بن ابى الضحاك و فرناس خادم (در بعضى روايات شيعه ياسر خادم) را به مدينه فرستاد تا على بن موسى بن جعفر عليهمالسلام و محمد بن جعفر عم حضرت رضاعليهالسلام را به خراسان ببرند. | ||
رجاء بن ابى الضحاك، خويش نزديك فضل بن سهل بود و همين امر شايد مؤيد اين مطلب باشد كه فضل بن سهل در كار ولايت عهدى حضرت رضاعليهالسلام دخالت داشته است. | رجاء بن ابى الضحاك، خويش نزديك فضل بن سهل بود و همين امر شايد مؤيد اين مطلب باشد كه فضل بن سهل در كار ولايت عهدى حضرت رضاعليهالسلام دخالت داشته است. | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
علت مقاومت امام اين بود كه اوضاع را پيش بينى مىكرد و بر او مسلم بود عشيرۀ عباسى و رجال دولت كه عادت به لا ابالىگرى و دراز دستى عهد هارون الرشيد كردهاند زير بار حق نخواهند رفت و او قادر به اجراى قوانين الهى نخواهد بود. | علت مقاومت امام اين بود كه اوضاع را پيش بينى مىكرد و بر او مسلم بود عشيرۀ عباسى و رجال دولت كه عادت به لا ابالىگرى و دراز دستى عهد هارون الرشيد كردهاند زير بار حق نخواهند رفت و او قادر به اجراى قوانين الهى نخواهد بود. | ||
مأمون پس از آن كه آن حضرت ولايت عهدى را پذيرفت امر كرد تا لباس سياه كه شعار عباسيان بود ترك شود و درباريان و فرماندهان و سپاهيان و بنى هاشم همه لباس سبز كه شعار علويان بود بپوشند. خود نيز جامۀ سبز پوشيد و نام امام را زينت بخش درهم و دينار نمود و مقرر داشت كه در همۀ بلاد اسلام بر منابر خطبه بنام امام خوانده شود و اين به روايت [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] روز سهشنبه دوم رمضان سال 201 | مأمون پس از آن كه آن حضرت ولايت عهدى را پذيرفت امر كرد تا لباس سياه كه شعار عباسيان بود ترك شود و درباريان و فرماندهان و سپاهيان و بنى هاشم همه لباس سبز كه شعار علويان بود بپوشند. خود نيز جامۀ سبز پوشيد و نام امام را زينت بخش درهم و دينار نمود و مقرر داشت كه در همۀ بلاد اسلام بر منابر خطبه بنام امام خوانده شود و اين به روايت [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] روز سهشنبه دوم رمضان سال 201 هق بود. | ||
على بن عيسى اربلى مؤلف كشف الغمة، عهدى را كه مأمون ظاهرا دربارۀ ولايت عهدى امام رضاعليهالسلام نوشته بود و ملاحظاتى را كه حضرت رضاعليهالسلام در ميان سطور آن عهدنامه و در پشت آن مرقوم فرموده بودند در سال 670 | على بن عيسى اربلى مؤلف كشف الغمة، عهدى را كه مأمون ظاهرا دربارۀ ولايت عهدى امام رضاعليهالسلام نوشته بود و ملاحظاتى را كه حضرت رضاعليهالسلام در ميان سطور آن عهدنامه و در پشت آن مرقوم فرموده بودند در سال 670 هق در دست يكى از «قوام» (خادمان مشهد و قبر آن حضرت) ديده و صورت آن را در همان كتاب كشف الغمة آورده است. | ||
تحقيق دربارۀ صحت و اصالت اين عهد بصورتى كه در كتاب مذكور آمده است مجالى ديگر مىخواهد و در اينجا فرض صحت و اصالت آن است و از مطالعۀ آن نتيجه مىشود كه آنچه در بعضى كتب ادعا شده است كه مأمون شيعى بوده است و در مطالب گذشته نيز به آن اشاره شد صحت ندارد زيرا مأمون در اين عهدنامه از مقام خلافت به گونهاى تعبير مىكند كه با عقايد اهل سنت مطابق است. | تحقيق دربارۀ صحت و اصالت اين عهد بصورتى كه در كتاب مذكور آمده است مجالى ديگر مىخواهد و در اينجا فرض صحت و اصالت آن است و از مطالعۀ آن نتيجه مىشود كه آنچه در بعضى كتب ادعا شده است كه مأمون شيعى بوده است و در مطالب گذشته نيز به آن اشاره شد صحت ندارد زيرا مأمون در اين عهدنامه از مقام خلافت به گونهاى تعبير مىكند كه با عقايد اهل سنت مطابق است. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
دربارۀ جفر و جامعه و ماهيت آن نمىتوان سخنى گفت و شكى هم نيست كه امامعليهالسلام با ارشاد و هدايت الهى از غيب و آينده مىتواند آگاه باشد. اما اين كه حضرت در سندى رسمى و پشت فرمان مأمون از جفر و جامعه سخن بگويد محل ترديد است زيرا مأمون و اطرافيان او به جفر و جامعهاى كه مخصوص امامان شيعه باشد كه به وسيلۀ آن از سر غيب آگاه گردند اعتقادى نداشتند و بعيد است كه حضرت امام رضاعليهالسلام در پشت عهدنامۀ مأمون چنين چيزى مرقوم بفرمايند. | دربارۀ جفر و جامعه و ماهيت آن نمىتوان سخنى گفت و شكى هم نيست كه امامعليهالسلام با ارشاد و هدايت الهى از غيب و آينده مىتواند آگاه باشد. اما اين كه حضرت در سندى رسمى و پشت فرمان مأمون از جفر و جامعه سخن بگويد محل ترديد است زيرا مأمون و اطرافيان او به جفر و جامعهاى كه مخصوص امامان شيعه باشد كه به وسيلۀ آن از سر غيب آگاه گردند اعتقادى نداشتند و بعيد است كه حضرت امام رضاعليهالسلام در پشت عهدنامۀ مأمون چنين چيزى مرقوم بفرمايند. | ||
تاريخ عهدنامۀ مذكور روز دوشنبه 7 رمضان سال 201 | تاريخ عهدنامۀ مذكور روز دوشنبه 7 رمضان سال 201 هق است و چنان كه گفتيم [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] روز انتخاب حضرت را به ولايت عهدى سه شنبه 2 رمضان سال مذكور مىداند و اگر سه شنبه 2 رمضان باشد روز هفتم ماه رمضان يك شنبه مىشود نه دوشنبه. اما اختلاف يك روز را مىتوان به اختلاف در رؤيت هلال منسوب داشت. | ||
صدوق در عيون اخبار الرضا (154/2 به بعد) نسخۀ سند ديگرى از حضرت رضاعليهالسلام به نام نسخۀ كتاب «الحباء و الشرط» كه تاريخ آن نيز همان دوشنبه 7 رمضان سال 201 | صدوق در عيون اخبار الرضا (154/2 به بعد) نسخۀ سند ديگرى از حضرت رضاعليهالسلام به نام نسخۀ كتاب «الحباء و الشرط» كه تاريخ آن نيز همان دوشنبه 7 رمضان سال 201 هق است نقل كرده است و در آن تصريح شده است كه اين روز همان روزى است كه مأمون آن حضرت را وليعهد خود كرده و مردم را به پوشيدن لباس سبز واداشته است. | ||
صدوق خود اين نسخه را كه حضرت دربارۀ فضل بن سهل و برادرش حسن بن سهل به عمال و كارداران نوشته، ديده است و به قول خودش آن را از كسى «روايت» نكرده است. | صدوق خود اين نسخه را كه حضرت دربارۀ فضل بن سهل و برادرش حسن بن سهل به عمال و كارداران نوشته، ديده است و به قول خودش آن را از كسى «روايت» نكرده است. | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
==نماز عيد== | ==نماز عيد== | ||
امامعليهالسلام براى خنثى كردن توطئههاى مأمون و اطرافيان او مراقبتى هوشيارانه داشت. يكى از توطئههايى كه امام آن را به شكست كشانيد موضوع نماز عيد فطر رمضان سال 202 | امامعليهالسلام براى خنثى كردن توطئههاى مأمون و اطرافيان او مراقبتى هوشيارانه داشت. يكى از توطئههايى كه امام آن را به شكست كشانيد موضوع نماز عيد فطر رمضان سال 202 هق بود كه مأمون براى تظاهر به مردم و اين كه امام كاملا در اختيار و آلت دست و طرفدار خلافت اوست از وى خواست كه نماز عيد را ايشان با مردم بگزارند. | ||
امام امتناع فرمود ولى بر اثر اصرار مأمون فرمود «به همان گونه كه پيغمبر اسلام نماز عيد را برگزار مىكرد اجرا خواهد كرد». مأمون ناچار شد اين شرط را بپذيرد و فرماندهان سپاه و قضات و علما و دانشمندان به دستور مأمون به در منزل امام رفته و منتظر خروج ايشان براى حركت به محل نماز ايستادند. | امام امتناع فرمود ولى بر اثر اصرار مأمون فرمود «به همان گونه كه پيغمبر اسلام نماز عيد را برگزار مىكرد اجرا خواهد كرد». مأمون ناچار شد اين شرط را بپذيرد و فرماندهان سپاه و قضات و علما و دانشمندان به دستور مأمون به در منزل امام رفته و منتظر خروج ايشان براى حركت به محل نماز ايستادند. | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۹: | ||
صدوق در عيون اخبار الرضا از ابوعلى حسين بن احمد سلامى مؤلف اخبار خراسان (كه فعلا در دست نيست) نقل مىكند كه ولايت عهدى حضرت رضا به اشاره و توصيۀ فضل بن سهل بوده است و چون اين خبر به بغداد رسيد خاندان بنى عباس را خوش نيامد و مأمون را خلع كردند و با ابراهيم بن المهدى كه موسيقىدان و عود نواز بود بيعت كردند و چون مأمون اين خبر را شنيد دريافت كه فضل بن سهل رأى ناصوابى در پيش او گذاشته است. | صدوق در عيون اخبار الرضا از ابوعلى حسين بن احمد سلامى مؤلف اخبار خراسان (كه فعلا در دست نيست) نقل مىكند كه ولايت عهدى حضرت رضا به اشاره و توصيۀ فضل بن سهل بوده است و چون اين خبر به بغداد رسيد خاندان بنى عباس را خوش نيامد و مأمون را خلع كردند و با ابراهيم بن المهدى كه موسيقىدان و عود نواز بود بيعت كردند و چون مأمون اين خبر را شنيد دريافت كه فضل بن سهل رأى ناصوابى در پيش او گذاشته است. | ||
پس، از مرو بيرون آمد و راهى بغداد شد و چون به سرخس رسيد فضل ناگهان در حمام كشته شد و قاتل او غالب، دايى مأمون بود. بعد مأمون حضرت را در حال بيمارى كه بر او عارض شده بود مسموم ساخت و آن حضرت در اثر آن سم وفات يافت و در «سناباد» توس در كنار قبر هارون مدفون گرديد. اين واقعه در صفر سال 203 | پس، از مرو بيرون آمد و راهى بغداد شد و چون به سرخس رسيد فضل ناگهان در حمام كشته شد و قاتل او غالب، دايى مأمون بود. بعد مأمون حضرت را در حال بيمارى كه بر او عارض شده بود مسموم ساخت و آن حضرت در اثر آن سم وفات يافت و در «سناباد» توس در كنار قبر هارون مدفون گرديد. اين واقعه در صفر سال 203 هق اتفاق افتاد. | ||
صدوق پس از نقل اين خبر از كتاب اخبار خراسان، آن را نادرست مىداند و مىگويد (چنان كه قبلا ذكر شد) مأمون خود، آن حضرت را وليعهد كرد و فضل بن سهل چون از پروردگان آل برمك بود با حضرت رضاعليهالسلام دشمن بود. | صدوق پس از نقل اين خبر از كتاب اخبار خراسان، آن را نادرست مىداند و مىگويد (چنان كه قبلا ذكر شد) مأمون خود، آن حضرت را وليعهد كرد و فضل بن سهل چون از پروردگان آل برمك بود با حضرت رضاعليهالسلام دشمن بود. |
ویرایش