الحلية في حرمة حلق اللحية: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' عليه السلام' به 'عليهالسلام') |
جز (جایگزینی متن - 'بعليهالسلام' به 'بعليهالسلام') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
اما سنّت: | اما سنّت: | ||
در اين بخش هم رواياتى وارد شده كه اولين آنها در [[مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل|مستدرك]] آمده به نقل از جعفريات به اين صورت: «قال أخبرنا عبداللّه أخبرنا محمد حدثني موسى حدثنا أبي عن أبيه عن جدّه جعفر بن محمد عن أبيه عن جدّه علي بن الحسين عن أبيه عن علي بن | در اين بخش هم رواياتى وارد شده كه اولين آنها در [[مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل|مستدرك]] آمده به نقل از جعفريات به اين صورت: «قال أخبرنا عبداللّه أخبرنا محمد حدثني موسى حدثنا أبي عن أبيه عن جدّه جعفر بن محمد عن أبيه عن جدّه علي بن الحسين عن أبيه عن علي بن أبيطالبعليهالسلام قال:قال رسول اللّه(ص):حلق اللحية من المثلة و من مثل فعليه لعنة اللّه». | ||
از ديگر روايات اين بخش روايتى است كه [[علامه مجلسى]] در كتاب مرآة العقول آورده و مضمونش به اين صورت است:كه شارع تطويل شارب و حلق لحيه را ذم نموده كه نشان از حرمت آن مىباشد، البته اين مسئله بعد از تأكيد علامّه مجلسى بر مجهول السند بودن حديث مىباشد. | از ديگر روايات اين بخش روايتى است كه [[علامه مجلسى]] در كتاب مرآة العقول آورده و مضمونش به اين صورت است:كه شارع تطويل شارب و حلق لحيه را ذم نموده كه نشان از حرمت آن مىباشد، البته اين مسئله بعد از تأكيد علامّه مجلسى بر مجهول السند بودن حديث مىباشد. |
نسخهٔ ۲۴ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۲۱:۰۴
نام کتاب | الحلیه فی حرمه حلق اللحیه |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | مولانا، ابوالحسن (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BP 252/45 /م9ح8* |
موضوع | ریش - جنبههای مذهبی - اسلام |
ناشر | نور ولایت |
مکان نشر | تبریز - ایران |
سال نشر | 1379 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE137AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
«الحلية في حرمة حلق اللحية» اين رساله در بررسى موضوع مبتلابه تراشيدن ريش توسط مردان مىباشد كه به قلم آيتاللّه سيد ابوالحسن موسوى تبريزى معروف به مولانا در سال 1335ش مطابق 1376ق به زبان عربى تأليف شده است.
ساختار كتاب
مؤلف، اين رساله را در سه بخش تنظيم نموده كه در واقع ادله سهگانه حرمت حلق لحيه مىباشند.
گزارش محتوا
همانگونه كه اشاره شد مؤلف براى اثبات حرمت تراشيدن ريش به سه دليل تمسك نموده كه عبارتند از: كتاب و سنّت و سيره قطعيه.
اما كتاب:
آيهاى كه مؤلف از آن براى چنين حكمى بهره گرفته، آيه 118 و 119 سوره نساء مىباشد كه فرموده: «لأتّخذن من عبادك نصيبا مفروضا و لأضلّنّهم و لأمنينهم و لآمرنّهم فليبتكنّ آذان الأنعام و لآمرنّهم فليغيرن خلق اللّه»، وجه استدلال به اين آيه داراى اشكالى مىباشد كه اشارهاى است به تخصيص اكثر، در صورت قائل شدن به اينكه آيه از حلق لحية نهى مىكند.
اما سنّت:
در اين بخش هم رواياتى وارد شده كه اولين آنها در مستدرك آمده به نقل از جعفريات به اين صورت: «قال أخبرنا عبداللّه أخبرنا محمد حدثني موسى حدثنا أبي عن أبيه عن جدّه جعفر بن محمد عن أبيه عن جدّه علي بن الحسين عن أبيه عن علي بن أبيطالبعليهالسلام قال:قال رسول اللّه(ص):حلق اللحية من المثلة و من مثل فعليه لعنة اللّه».
از ديگر روايات اين بخش روايتى است كه علامه مجلسى در كتاب مرآة العقول آورده و مضمونش به اين صورت است:كه شارع تطويل شارب و حلق لحيه را ذم نموده كه نشان از حرمت آن مىباشد، البته اين مسئله بعد از تأكيد علامّه مجلسى بر مجهول السند بودن حديث مىباشد.
از ديگر روايات مورد اشاره مؤلف روايتى است كه ابن ابى جمهور احسايى در كتاب عوالى اللئالى به نقل از حماد بن زيد از مخالد از شعبى از جابر از رسول خدا(ص)آورده است كه حضرت فرمود: «ليس منّا من سلق و لا خرق و لا حلق»، مؤلف ضمن تبيين مفردات روايت و قدر بهره ما از آن و همچنين چند روايت ديگر مىرسد به سوّمين بخش ادله خود.
اما سيره قطعيّه:
سيره قطعى متشرعين كه به عنوان مؤيدى بر ادلّه اربعه از سوى فقها مطرح مىباشد يا نهايتا به عنوان شاهدى بر ادله تلقى شده سوّمين دليل مؤلف براى حرمت حلق لحيه مىباشد.ايشان تأكيد مىكند كه متشرعين در تمام زمانها از صدر اسلام تا زمانه ما تراشيدن ريش را منكرى از منكرات حساب كرده و از آن اجتناب مىنمودند.ايشان اين سيره را كافى در پذيرش قول به حرمت اين عمل قلمداد مىنمايند، زيرا اين عمل ايشان نشانگر ارتكاز حرمتى است كه همواره در نزدشان بوده و چنين تلّقى مىكردند كه پيامبر(ص) و اوصياى طاهرينش (عليهمالسلام) اين عمل را تحريم نمودهاند.
نتيجه آنكه قول به حرمت اين امر از مسائلى است كه هيچ گونه شك و ترديدى در آن راه ندارد.
پیوندها
مطالعه کتاب الحلیه فی حرمه حلق اللحیه در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور