۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن حجر' به 'ابن حجر ') |
||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
ج)- استناد به كتابهاى اهل تسنن: ايشان در مواردى براى تشيع صاحبان ترجمه، به منابع اهل تسنن استناد مىكند؛ بهعنوان نمونه: | ج)- استناد به كتابهاى اهل تسنن: ايشان در مواردى براى تشيع صاحبان ترجمه، به منابع اهل تسنن استناد مىكند؛ بهعنوان نمونه: | ||
1. در شرح حال ابراهيم بن على بن عيسى رازى از ابن حجر در «لسان الميزان» نقل مىكند كه: «إنه شيخ من الشيعة». | 1. در شرح حال ابراهيم بن على بن عيسى رازى از [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] در «لسان الميزان» نقل مىكند كه: «إنه شيخ من الشيعة». | ||
2. در شرح حال احمد بن عبدالله بن احمد وراق از [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد |سمعانى]] در «انساب» نقل مىكند كه درباره صاحب ترجمه گويد: «إنه رافضي مشهور». | 2. در شرح حال احمد بن عبدالله بن احمد وراق از [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد |سمعانى]] در «انساب» نقل مىكند كه درباره صاحب ترجمه گويد: «إنه رافضي مشهور». | ||
3. در شرح حال ابراهيم بن محمد بن عرفه بهصراحت مىگويد: | 3. در شرح حال ابراهيم بن محمد بن عرفه بهصراحت مىگويد: «[[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] در «لسان الميزان» آورده كه در او تمايلى به تشيع بود»<ref>ر.ك: همان</ref> | ||
د)- صاحب ترجمه در طريق روايتى فقهاى شيعه باشد: در شمار ادله براى تشيع يك دانشور، آوردهاند كه: يكى از فقهاى بزرگ اماميه از او روايت كند، يا او از يك فقه بزرگ شيعى روايت كند، يا شاگرد يكى از بزرگان شيعه باشد. تهرانى اين قرينه را به قرائن ديگر مىپيوندد تا تشيع دانشمندى را نتيجه بگيرد و در كتاب طبقات از او ياد كند؛ بهعنوان نمونه، تهرانى در شرح حال احمد بن محمد بن حسين بزاز تذكر مىدهد كه صدوق در «كمال الدين» از او روايت كرده است. همچنين در شرح حال حسن بن ابراهيم بن جعفر به اين نكته اشاره مىكند كه او از ابوعبدالله [[نعمانی، محمد بن ابراهیم|محمد بن ابراهيم نعمانى]] شاگرد [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] روايت كرده و [[شيخ مفيد]] نيز از او روايت كرده است<ref>ر.ك: همان، ص204</ref> | د)- صاحب ترجمه در طريق روايتى فقهاى شيعه باشد: در شمار ادله براى تشيع يك دانشور، آوردهاند كه: يكى از فقهاى بزرگ اماميه از او روايت كند، يا او از يك فقه بزرگ شيعى روايت كند، يا شاگرد يكى از بزرگان شيعه باشد. تهرانى اين قرينه را به قرائن ديگر مىپيوندد تا تشيع دانشمندى را نتيجه بگيرد و در كتاب طبقات از او ياد كند؛ بهعنوان نمونه، تهرانى در شرح حال احمد بن محمد بن حسين بزاز تذكر مىدهد كه صدوق در «كمال الدين» از او روايت كرده است. همچنين در شرح حال حسن بن ابراهيم بن جعفر به اين نكته اشاره مىكند كه او از ابوعبدالله [[نعمانی، محمد بن ابراهیم|محمد بن ابراهيم نعمانى]] شاگرد [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] روايت كرده و [[شيخ مفيد]] نيز از او روايت كرده است<ref>ر.ك: همان، ص204</ref> |
ویرایش