فضائل الامام علي علیهالسلام: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'فاطمه (س)' به 'فاطمه(س)') |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
[[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در روايتى مىفرمايند: «آنچه از (ويژگى و فضيلتهاى) ما به شما رسيد كه نسبت دادن آنها به مخلوقين روا بود (اما) شما آن را نمىدانستيد و نمىفهميديد، پس آن را انكار ننماييد و به ما نسبت دهيد و آنچه از ما به شما رسيد كه در مورد مخلوقين روا نبود، پس آن را انكار نموده و به ما نسبت ندهيد»<ref>سيادت عبدالرزاق، ص21</ref>نويسنده در توضيح اين روايت، به تبين عقيده شيعه در اين رابطه پرداخته و معتقد است امام(ع) در اين روايت درستى فضيلتهايى را كه به اهلبيت(ع) نسبت داده مىشود، با تعيين آنها بهعنوان صفات مخلوق كمتر از خالق، مشخص نموده است. به اعتقاد وى، اين سخن امام(ع)، مرزى آشكار ميان سخن روا و عادلانه و گفتار دروغ و افترا درباره آنان تلقى مىشود و بنابراين، عقيده شيعه اماميه درباره امامان خود، بهصواب مىباشد؛ زيرا آنان ايمان راسخ و بدون هيچ شك و ترديدى دارند كه خداوند هيچ شريكى در خلق و روزى و علم غيب، ندارد و والاتر و برتر از آن است كه در كسى حلول نموده يا كسى چون او شود و نيز پس از پيامبر(ص)، نه رسولى است و نه وحىاى و معرفت ائمه (ع) بدون طاعات و عبادات ديگر، سودى نخواهد بخشيد<ref>همان، ص25</ref> | [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در روايتى مىفرمايند: «آنچه از (ويژگى و فضيلتهاى) ما به شما رسيد كه نسبت دادن آنها به مخلوقين روا بود (اما) شما آن را نمىدانستيد و نمىفهميديد، پس آن را انكار ننماييد و به ما نسبت دهيد و آنچه از ما به شما رسيد كه در مورد مخلوقين روا نبود، پس آن را انكار نموده و به ما نسبت ندهيد»<ref>سيادت عبدالرزاق، ص21</ref>نويسنده در توضيح اين روايت، به تبين عقيده شيعه در اين رابطه پرداخته و معتقد است امام(ع) در اين روايت درستى فضيلتهايى را كه به اهلبيت(ع) نسبت داده مىشود، با تعيين آنها بهعنوان صفات مخلوق كمتر از خالق، مشخص نموده است. به اعتقاد وى، اين سخن امام(ع)، مرزى آشكار ميان سخن روا و عادلانه و گفتار دروغ و افترا درباره آنان تلقى مىشود و بنابراين، عقيده شيعه اماميه درباره امامان خود، بهصواب مىباشد؛ زيرا آنان ايمان راسخ و بدون هيچ شك و ترديدى دارند كه خداوند هيچ شريكى در خلق و روزى و علم غيب، ندارد و والاتر و برتر از آن است كه در كسى حلول نموده يا كسى چون او شود و نيز پس از پيامبر(ص)، نه رسولى است و نه وحىاى و معرفت ائمه (ع) بدون طاعات و عبادات ديگر، سودى نخواهد بخشيد<ref>همان، ص25</ref> | ||
در عنوان دوم، روايتى از پيامبر(ص) نقل شده است كه آن حضرت در آن، امتيازات و اختصاصات [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، از جمله داشتن پدر زنى مثل پيامبر(ص)، همسرى چون فاطمه (س) و فرزندانى چون حسنين(ع) را برشمرده است<ref>متن كتاب، ص27</ref> | در عنوان دوم، روايتى از پيامبر(ص) نقل شده است كه آن حضرت در آن، امتيازات و اختصاصات [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، از جمله داشتن پدر زنى مثل پيامبر(ص)، همسرى چون فاطمه(س) و فرزندانى چون حسنين(ع) را برشمرده است<ref>متن كتاب، ص27</ref> | ||
در توضيح اين روايت، نويسنده به اين نكته اشاره دارد كه هرچند پيامبر(ص) فرزندان صلبى پسر نداشت، اما از داشتن دودمان و نسل محروم نگشت، بلكه از فرزندان پسر نيز محروم نگشت؛ زيرا به نص صريح قرآن، حسن(ع) و حسين(ع) هر دو فرزندان اويند و اهل سنت و شيعيان بر يك باورند كه مقصود از «أنفسنا»، پيامبر(ص) و على(ع)، «نساءنا» فاطمه (س) و «أبناءنا» حسن(ع) و حسين(ع) مىباشند كه در آيه مباهله وارد شده است<ref>سيادت عبدالرزاق، ص42</ref> | در توضيح اين روايت، نويسنده به اين نكته اشاره دارد كه هرچند پيامبر(ص) فرزندان صلبى پسر نداشت، اما از داشتن دودمان و نسل محروم نگشت، بلكه از فرزندان پسر نيز محروم نگشت؛ زيرا به نص صريح قرآن، حسن(ع) و حسين(ع) هر دو فرزندان اويند و اهل سنت و شيعيان بر يك باورند كه مقصود از «أنفسنا»، پيامبر(ص) و على(ع)، «نساءنا» فاطمه(س) و «أبناءنا» حسن(ع) و حسين(ع) مىباشند كه در آيه مباهله وارد شده است<ref>سيادت عبدالرزاق، ص42</ref> | ||
در عنوان سوم، درباره [[امام على(ع)]] و حضرت فاطمه (س) و كفو و همتايى ايشان نسبت به هم، توضيح داده شده است<ref>متن كتاب، ص39-54</ref>و در عنوان چهارم، گوشههايى از شجاعت حضرت امير(ع)، به تصوير كشيده شده است. نويسنده، معتقد است سخن گفتن درباره شجاعت [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، مانند سخن گفتن درباره نور خورشيد، توضيح واضحات است<ref>همان، ص55</ref> | در عنوان سوم، درباره [[امام على(ع)]] و حضرت فاطمه(س) و كفو و همتايى ايشان نسبت به هم، توضيح داده شده است<ref>متن كتاب، ص39-54</ref>و در عنوان چهارم، گوشههايى از شجاعت حضرت امير(ع)، به تصوير كشيده شده است. نويسنده، معتقد است سخن گفتن درباره شجاعت [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، مانند سخن گفتن درباره نور خورشيد، توضيح واضحات است<ref>همان، ص55</ref> | ||
در عنوان پنجم، از سخاوتمندى و كرم امام(ع) سخن به ميان آمده است. به اعتقاد نويسنده، سخن از كرم و سخاوتمندى آن حضرت، از سخن گفتن در مورد زهد و پارسايى و روىگردانى حضرتش از دنيا و توشه آن، آشكار مىشود؛ زيرا آنكه علت و چرايى چيزى را دريافت، بر پيامدها و معلولات نيز آگاهى مىيابد<ref>سيادت عبدالرزاق، ص85</ref> | در عنوان پنجم، از سخاوتمندى و كرم امام(ع) سخن به ميان آمده است. به اعتقاد نويسنده، سخن از كرم و سخاوتمندى آن حضرت، از سخن گفتن در مورد زهد و پارسايى و روىگردانى حضرتش از دنيا و توشه آن، آشكار مىشود؛ زيرا آنكه علت و چرايى چيزى را دريافت، بر پيامدها و معلولات نيز آگاهى مىيابد<ref>سيادت عبدالرزاق، ص85</ref> |
نسخهٔ ۱۵ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۲۶
نام کتاب | فضائل الامام علی علیه السلام: علمه، جوده، شجاعته، صلاته، بلاغته، حروبه، و غیر ذلک |
---|---|
نام های دیگر کتاب | علمه، جوده، شجاعته، صلاته، بلاغته، حروبه، و غیر ذلک |
پدیدآورندگان | غریری، سامی (مصحح)
مغنیه، محمدجواد (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BP 37/4 /م6ف6 |
موضوع | علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - فضایل |
ناشر | دار الکتاب الإسلامي |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1386 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE19272AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
فضائل الإمام علي(ع) كه نام كامل آن عبارت است از: «فضائل الإمام علي(ع): علمه، جوده، شجاعته، صلاته، بلاغته، حروبه و غير ذلك»، اثر علامه محمدجواد مغنيه، با تحقيق سامى الغريري (الغراوي)، است.
در اين كتاب، نمونههايى از فضيلتهاى امام على(ع)، با اشاره به اين نكته كه نويسنده در پى محدود كردن آنها به موارد معدود يا برشمردن تمامى آنها نيست، ذكر شده است.
كتاب به زبان عربى و در دوران معاصر نوشته شده است.
ساختار
كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در 39 عنوان، ارائه گرديده است.
از جمله اهدافى كه نويسنده در نوشتن كتاب دنبال كرده است، اين است كه ثابت نمايد ميان سنى و شيعه نه يك رابطه، بلكه رشتهاى از روابط متين وجود دارد و هيچكس در پى گسستن اين روابط برنيامده، مگر آنكه بخواهد اسلام و مسلمين را قربانى غرضورزىها و هواهاى نفس خود كند. به اعتقاد نويسنده، هيچ چيزى براى اثبات اين موضوع، آشكارتر از اين نيست كه آيات و رواياتى كه شيعيان براى تقديس خاندان پيامبر(ص) به آنها استناد مىنمايند، همان آيات و رواياتى است كه اهل سنت نيز در اين باره، به آنان استدلال مىكنند، تا آنجا كه اين تصور پديد مىآيد كه هركدام اينها را از ديگرى، نقل كردهاند، باآنكه از يك آبشخور سيراب گشتهاند[۱]
گزارش محتوا
در مقدمه، ضمن انتقاد از محبانى كه بدون علم، دست به قلم برده و اقدام به نگارش سيره معصومين(ع) مىنمايند، به برخى از ويژگىهاى كتاب حاضر، اشاره شده است[۲]
نويسنده در اولين عنوان، به دنبال پاسخ به اين سؤال كه چرا از اهلبيت(ع) پيروى مىكنيم، به بررسى آنچه نسبت دادن آن به اهلبيت(ع) روا و يا نارواست، پرداخته است[۳]
امام صادق(ع) در روايتى مىفرمايند: «آنچه از (ويژگى و فضيلتهاى) ما به شما رسيد كه نسبت دادن آنها به مخلوقين روا بود (اما) شما آن را نمىدانستيد و نمىفهميديد، پس آن را انكار ننماييد و به ما نسبت دهيد و آنچه از ما به شما رسيد كه در مورد مخلوقين روا نبود، پس آن را انكار نموده و به ما نسبت ندهيد»[۴]نويسنده در توضيح اين روايت، به تبين عقيده شيعه در اين رابطه پرداخته و معتقد است امام(ع) در اين روايت درستى فضيلتهايى را كه به اهلبيت(ع) نسبت داده مىشود، با تعيين آنها بهعنوان صفات مخلوق كمتر از خالق، مشخص نموده است. به اعتقاد وى، اين سخن امام(ع)، مرزى آشكار ميان سخن روا و عادلانه و گفتار دروغ و افترا درباره آنان تلقى مىشود و بنابراين، عقيده شيعه اماميه درباره امامان خود، بهصواب مىباشد؛ زيرا آنان ايمان راسخ و بدون هيچ شك و ترديدى دارند كه خداوند هيچ شريكى در خلق و روزى و علم غيب، ندارد و والاتر و برتر از آن است كه در كسى حلول نموده يا كسى چون او شود و نيز پس از پيامبر(ص)، نه رسولى است و نه وحىاى و معرفت ائمه (ع) بدون طاعات و عبادات ديگر، سودى نخواهد بخشيد[۵]
در عنوان دوم، روايتى از پيامبر(ص) نقل شده است كه آن حضرت در آن، امتيازات و اختصاصات حضرت على(ع)، از جمله داشتن پدر زنى مثل پيامبر(ص)، همسرى چون فاطمه(س) و فرزندانى چون حسنين(ع) را برشمرده است[۶]
در توضيح اين روايت، نويسنده به اين نكته اشاره دارد كه هرچند پيامبر(ص) فرزندان صلبى پسر نداشت، اما از داشتن دودمان و نسل محروم نگشت، بلكه از فرزندان پسر نيز محروم نگشت؛ زيرا به نص صريح قرآن، حسن(ع) و حسين(ع) هر دو فرزندان اويند و اهل سنت و شيعيان بر يك باورند كه مقصود از «أنفسنا»، پيامبر(ص) و على(ع)، «نساءنا» فاطمه(س) و «أبناءنا» حسن(ع) و حسين(ع) مىباشند كه در آيه مباهله وارد شده است[۷]
در عنوان سوم، درباره امام على(ع) و حضرت فاطمه(س) و كفو و همتايى ايشان نسبت به هم، توضيح داده شده است[۸]و در عنوان چهارم، گوشههايى از شجاعت حضرت امير(ع)، به تصوير كشيده شده است. نويسنده، معتقد است سخن گفتن درباره شجاعت حضرت على(ع)، مانند سخن گفتن درباره نور خورشيد، توضيح واضحات است[۹]
در عنوان پنجم، از سخاوتمندى و كرم امام(ع) سخن به ميان آمده است. به اعتقاد نويسنده، سخن از كرم و سخاوتمندى آن حضرت، از سخن گفتن در مورد زهد و پارسايى و روىگردانى حضرتش از دنيا و توشه آن، آشكار مىشود؛ زيرا آنكه علت و چرايى چيزى را دريافت، بر پيامدها و معلولات نيز آگاهى مىيابد[۱۰]
در ششمين عنوان، از بىميلى و زهد آن حضرت نسبت به دنيا گفته شده[۱۱]و در عنوان هفتم، از نماز ايشان[۱۲]در عنوان هشتم، به پيشگويىهاى علمى امام(ع) پرداخته شده است. تاريخنگاران و سيرهنويسان پيشگويىهاى فراوانى از امام على(ع) را ذكر كردهاند، ولى به نظر نويسنده، برخى از ايشان، ميان علتها و انواع آن، تفاوتى قائل نشدهاند و همگى را مانند همديگر دانستهاند و دانش امام(ع) را كه از قرآن و پيامبر(ص) ريشه مىگيرد، با دانشى كه سرچشمه آن، عظمت امام(ع) و انديشه ناب و پاك وى است، در هم آميختهاند. دانشى كه پيش از دوره مدرن و پيشرفته وجود داشته و با تمدن كنونى ما و هر تمدن ساخته بشر، حتى پس از هزار سال، همراهى مىكند[۱۳]
حمزه شير خدا و شير رسول خدا (ص)، پيمانشكنى، نهج البلاغة، مسجدهاى ما، سرمايهدارى و سوسياليسم در اسلام، جنگ بدر، احد، احزاب، خيبر، حنين، جمل، صفين، نهروان، شيخ محمد خضرى و تبانى، الگوى آرمانى، شيعيان على(ع) و دروغورزان، هريك از امامان شيعه در كلام حضرت على(ع)، شيعه على(ع) و منصفان، دنيا از نظر على(ع) و پايانى معطر، ساير عناوين مطرحشده در كتاب مىباشد.
نويسنده در مورد جنگهاى امام(ع) همراه پيامبر(ص) و پس از وى، توجه ويژهاى روا داشته و اين رزمها را بهگونهاى مختصر و البته واضح، به تصوير كشيده است؛ زيرا معتقد است از سويى بسيارى از خوانندگان ميل دارند بر حقيقت آنها دست يابند و از سويى ديگر، مراجعه به متون طولانى و سبك كهن آن، برايشان سخت و دشوار است. اين اهتمام ويژه نويسنده، ازآنروست كه به اعتقاد وى، اين جنگها، شخصيت امام(ع) را در آشكارترين شكل ممكن، نمايان ساخته و از اعتماد وى بر خداوند و اعتماد به نفسش سخن مىگويد و زهد و پارسايى دنيوى، افتادگى و تواضع و صبر و پايدارى وى را در برابر ناملايمات و تندبادها به نمايش مىگذارد و عشق او را به نيكى، صلح، مهربانى و شفقتش حتى نسبت به سختترين دشمنانش، بازگو مىنمايد. به باور وى، جنگهاى امام صادق انهترين و عادلانهترين گواه بر اين مدعا در اختيار مىگذارد كه اين نبردها، فقط براى اعلاى كلمه «لا إله إلا الله، محمد رسول الله» و براى دستگيرى مستمندان و تسكين دردهاى نيازمندان صورت گرفته است[۱۴]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست آيات و روايات مذكور در متن، بههمراه فهرست منابع و مصادر مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.
پاورقىها توسط محقق نوشته شده و در آنها، علاوه بر ذكر منابع، توضيحات جامع و مفصلى پيرامون برخى از كلمات و عبارات متن، ارائه گرديده است.
پانويس
منابع مقاله
1. مقدمه و متن كتاب.
2. سيادت عبدالرزاق، فضيلتهاى امام على(ع)، دارالكتب الإسلامي، قم.