حديث الغدير و شبهة شكوی جيش اليمن (دراسة علمية تحليلية): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
'''حديث الغدير و شبهة شكوی جيش اليمن (دراسة علمية تحليلية'''، اثر سید محمد حسینی قزوینی است که در پاسخ به یکی از شبهات مطرحشده درباره حدیث غدیر و ولایت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]]، به زبان عربی نوشته شده است. | '''حديث الغدير و شبهة شكوی جيش اليمن (دراسة علمية تحليلية'''، اثر سید محمد حسینی قزوینی است که در پاسخ به یکی از شبهات مطرحشده درباره حدیث غدیر و ولایت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]]، به زبان عربی نوشته شده است. | ||
شبهه مذکور چنین است: پیامبر(ص) حدیث غدیر را بهمنظور رفع کدورت از جیش یمن مطرح کرده است؛ چراکه آنها از [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] | شبهه مذکور چنین است: پیامبر(ص) حدیث غدیر را بهمنظور رفع کدورت از جیش یمن مطرح کرده است؛ چراکه آنها از [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] ناراحت بودند و به نزد پیامبر(ص) گله و شکایت برده بودند، لذا پیامبر(ص) برای رفع این ناراحتی حدیث «من كنت مولاه فهذا علي مولاه» را مطرح کردند. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب، فاقد باببندی و فصلبندی است و دارای ساختار مشخصی نیست. با تتبع در مطالب کتاب میتوان گفت بعد از مقدمه، به طرق حدیث غدیر و اختلافات در متن حدیث، اشاره شده، سپس دلالت آن بر امامت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] | کتاب، فاقد باببندی و فصلبندی است و دارای ساختار مشخصی نیست. با تتبع در مطالب کتاب میتوان گفت بعد از مقدمه، به طرق حدیث غدیر و اختلافات در متن حدیث، اشاره شده، سپس دلالت آن بر امامت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] مورد بحث قرار گرفته است. در ادامه ماجرای سفر [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] به یمن و شکایاتی که از آن حضرت شده بازگو میشود و در پایان شش جواب به شبهه مطرحشده، ارائه گردیده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه کوتاهی که در ابتدای کتاب آمده است، به توضیح حدیث غدیر و شبههای که بناست مؤلف در ادامه، آن را پاسخ دهد، پرداخته شده است. | در مقدمه کوتاهی که در ابتدای کتاب آمده است، به توضیح حدیث غدیر و شبههای که بناست مؤلف در ادامه، آن را پاسخ دهد، پرداخته شده است. | ||
بسیاری از علمای اهل سنت حدیث غدیر را در کتب خود ذکر کردهاند؛ بهگونهای که [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] | بسیاری از علمای اهل سنت حدیث غدیر را در کتب خود ذکر کردهاند؛ بهگونهای که [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] در کتاب تاریخش بیش از صد بار، طبرانی بیش چهل بار، هیثمی در مجمع الزوائد بیش از سی بار، متقی هندی در كنز العمال بیش از سی بار، نسایی در خصائص و سنن الکبرای خود بیش از سیوپنج بار و... با الفاظ و طرق مختلف این حدیث را نقل نمودهاند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص12 و 13</ref> | ||
علاوه براین برخی چون محمد بن جریر طبری، کتابی مستقل در این موضوع نگاشته است<ref>ر.ک: همان، ص14</ref> | علاوه براین برخی چون محمد بن جریر طبری، کتابی مستقل در این موضوع نگاشته است<ref>ر.ک: همان، ص14</ref> | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
این حدیث با الفاظ متعددی از آن جمله: «من كنت مولاه فعلي مولاه»، «فهذا ولي من أنا مولاه»، «من كنت وليه فعلي وليه»، «هذا وليي و المؤدي عني» و «من كان الله و رسوله مولاه فإن هذا مولاه»، نقل شده است که بسیاری از آنها دارای سندی صحیح و معتبر میباشد<ref>ر.ک: همان، ص16 تا 24</ref> | این حدیث با الفاظ متعددی از آن جمله: «من كنت مولاه فعلي مولاه»، «فهذا ولي من أنا مولاه»، «من كنت وليه فعلي وليه»، «هذا وليي و المؤدي عني» و «من كان الله و رسوله مولاه فإن هذا مولاه»، نقل شده است که بسیاری از آنها دارای سندی صحیح و معتبر میباشد<ref>ر.ک: همان، ص16 تا 24</ref> | ||
حسینی قزوینی میگوید: هرکس حدیث غدیر را با الفاظ مختلف آن مطالعه کند و با چشم حقیقتبین به آن بنگرد، پی میبرد که هدف پیامبر از چنین کلامی، خلافت و جانشینی [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] | حسینی قزوینی میگوید: هرکس حدیث غدیر را با الفاظ مختلف آن مطالعه کند و با چشم حقیقتبین به آن بنگرد، پی میبرد که هدف پیامبر از چنین کلامی، خلافت و جانشینی [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] بعد از خود بوده است<ref>ر.ک: همان، ص36</ref>؛ لذا مؤلف، شواهدی ششگانه بر این مدعای خود میآورد که آیه «تبلیغ» و آیه «اکمال» از جمله آنهاست. در این میان به قول ابوحاتم رازی درباره شأن نزول آیه «تبلیغ» اشاره شده که میگوید: آیه شریفه تبلیغ درباره علی بن ابیطالب نازل شده است<ref>ر.ک: همان، ص41</ref> | ||
سپس مؤلف میگوید: آیه «اکمال» که بعد از حدیث غدیر نازل شده، دلیلی روشن بر این است که مقصود پیامبر(ص) از «من كنت مولاه فهذا علي مولاه»، همان اثبات امامت و خلافت برای [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] | سپس مؤلف میگوید: آیه «اکمال» که بعد از حدیث غدیر نازل شده، دلیلی روشن بر این است که مقصود پیامبر(ص) از «من كنت مولاه فهذا علي مولاه»، همان اثبات امامت و خلافت برای [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] بوده است<ref>ر.ک: همان، ص52</ref> | ||
در ادامه مطالب، مؤلف، به شبههای که درباره دلالت حدیث غدیر است اشاره میکند و میگوید: یکی از شبهاتی که در زمینه حدیث غدیر مطرح میشود این است که علت واقعه غدیر و حدیث غدیر این است که وقتی پیامبر اکرم(ص)، [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] | در ادامه مطالب، مؤلف، به شبههای که درباره دلالت حدیث غدیر است اشاره میکند و میگوید: یکی از شبهاتی که در زمینه حدیث غدیر مطرح میشود این است که علت واقعه غدیر و حدیث غدیر این است که وقتی پیامبر اکرم(ص)، [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] را با لشکری به یمن فرستاده بود، عدهای از سپاهیان بهخاطر اختلافی که پیش آمد، از [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] نزد پیامبر(ص) شکایت میکنند و ایشان به آنان غضب کرده و از [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] دفاع میکنند، ولی این شکایت همچنان باقی میماند و دامنه پیدا میکند تااینکه بین مسلمانها پخش میشود و پیامبر اکرم(ص) مجبور میشوند روز غدیر بهصورت علنی و همگانی حدیث غدیر را مطرح کنند و تأکید کنند که محبت علی(ع) بر همگان لازم و واجب است. این شبهه توسط بسیاری چون بیهقی، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن کثیر]]، ابن حجر مکی، دهلوی و ناصر القفاری مطرح شده است<ref>ر.ک: همان، ص74 تا 79</ref> | ||
ایشان در جواب این شبهه میگوید: لازم به توضیح است که با بررسی نقلهایی که در رابطه با اعزام [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] | ایشان در جواب این شبهه میگوید: لازم به توضیح است که با بررسی نقلهایی که در رابطه با اعزام [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] به یمن میباشد میتوان دریافت که ایشان سه بار به یمن اعزام شدهاند: | ||
اولین اعزام [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] | اولین اعزام [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] بعد از فتح مکه در سال هشتم هجری و قبل از حجةالوداع اتفاق افتاده است. در این سفر، پیامبر(ص) [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] را بهمنظور تبلیغ دین اسلام و جهاد به یمن فرستاد. در همین اعزام بود که بریده به فرمان خالد بن ولید به سمت پیامبر(ص) در مدینه شتافت تا از حضرت علی شکایت کند<ref>ر.ک: همان، ص79 و 89</ref> | ||
نویسنده درباره این سفر حضرت میگوید: تمام روایاتی که به سفر اول حضرت به یمن اشاره کردهاند، بر یک مسئله متفقند و آن این است که شکایت قبل از حجةالوداع و در مدینه صورت گرفته است؛ پس ارتباطی با حدیث غدیر ندارد<ref>ر.ک: همان، ص89</ref>در این بین، عکسالعمل پیامبر(ص) با شکایتکنندگان، زیبا و خواندنی است؛ زیرا پیامبر بر آنان غضب کرد، بهگونهای که صورت او قرمز شد<ref>ر.ک: همان، ص92</ref>و در همان جا آن حضرت به بریده میگوید: «إنه وليكم من بعدي»<ref>ر.ک: همان، ص93</ref> | نویسنده درباره این سفر حضرت میگوید: تمام روایاتی که به سفر اول حضرت به یمن اشاره کردهاند، بر یک مسئله متفقند و آن این است که شکایت قبل از حجةالوداع و در مدینه صورت گرفته است؛ پس ارتباطی با حدیث غدیر ندارد<ref>ر.ک: همان، ص89</ref>در این بین، عکسالعمل پیامبر(ص) با شکایتکنندگان، زیبا و خواندنی است؛ زیرا پیامبر بر آنان غضب کرد، بهگونهای که صورت او قرمز شد<ref>ر.ک: همان، ص92</ref>و در همان جا آن حضرت به بریده میگوید: «إنه وليكم من بعدي»<ref>ر.ک: همان، ص93</ref> | ||
[[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] | [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] در دومین بار به جهت قضاوت به سمت یمن اعزام شد<ref>ر.ک: همان، ص80 و 97</ref>در این سفر هیچ شکایتی از آن حضرت صورت نگرفته است<ref>ر.ک: همان، ص98</ref> | ||
سومین باری که آن حضرت به سمت یمن روانه شد، به جهت اخذا اموال و صدقات حکومتی بود. در این سفر، آن حضرت فرمانده گروه بود و این همان سفری بود که برخی از اصحاب، شکایت خود از آن حضرت را به نزد پیامبر(ص) آوردند؛ درحالیکه پیامبر در مکه برای فریضه حج (حجةالوداع) حضور داشتند<ref>ر.ک: همان، ص80 و 98 و 112</ref> | سومین باری که آن حضرت به سمت یمن روانه شد، به جهت اخذا اموال و صدقات حکومتی بود. در این سفر، آن حضرت فرمانده گروه بود و این همان سفری بود که برخی از اصحاب، شکایت خود از آن حضرت را به نزد پیامبر(ص) آوردند؛ درحالیکه پیامبر در مکه برای فریضه حج (حجةالوداع) حضور داشتند<ref>ر.ک: همان، ص80 و 98 و 112</ref> | ||
برخی، آن شکایت را قبل و بعضی دیگر آن را بعد از موسم حج ذکر کردهاند<ref>ر.ک: همان، ص116</ref>و این شکایت از طرف کسانی صورت گرفت که نام آنها در روایات بهصورت «الناس» و «الجيش» به چشم میخورد<ref>ر.ک: همان، ص112 تا 114</ref>این سفر و اتفاقات آن، باعث شد که برخی از اهل سنت بگویند: حدیث غدیر برای رفع کدورتها و ایجاد فضای دوستی بین [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] | برخی، آن شکایت را قبل و بعضی دیگر آن را بعد از موسم حج ذکر کردهاند<ref>ر.ک: همان، ص116</ref>و این شکایت از طرف کسانی صورت گرفت که نام آنها در روایات بهصورت «الناس» و «الجيش» به چشم میخورد<ref>ر.ک: همان، ص112 تا 114</ref>این سفر و اتفاقات آن، باعث شد که برخی از اهل سنت بگویند: حدیث غدیر برای رفع کدورتها و ایجاد فضای دوستی بین [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] و مسلمانان صادر شده است. | ||
مؤلف به این شبهه شش جواب داده است که یکی از آنها (ششمین پاسخ) چنین است: اینکه شکایت از [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] | مؤلف به این شبهه شش جواب داده است که یکی از آنها (ششمین پاسخ) چنین است: اینکه شکایت از [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] را سبب صدور حدیث بدانیم باز دلالت حدیث غدیر پابرجاست و حدیث غدیر، دلالت بر امامت و خلافت [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] بعد از پیامبر(ص) میکند؛ چنانکه قاضی عبدالجبار در کتاب مغنی خود گفته است: استاد ما ابوالهذیل درباره این روایت فرموده است اگر این حدیث صحیح باشد، مراد از آن موالات در دین است<ref>ر.ک: همان، ص125 و 126</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
نسخهٔ ۱۵ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۰۲:۲۸
نام کتاب | حديث الغدير و شبهة شكوی جيش اليمن (دراسة علمية تحليلية) |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | حسيني قزويني، محمد (نويسنده) |
زبان | عربي |
کد کنگره | |
موضوع | |
ناشر | مشعر |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1429ق |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE18384AUTOMATIONCODE |
معرفی اجمالی
حديث الغدير و شبهة شكوی جيش اليمن (دراسة علمية تحليلية، اثر سید محمد حسینی قزوینی است که در پاسخ به یکی از شبهات مطرحشده درباره حدیث غدیر و ولایت امیرالمؤمنین(ع)، به زبان عربی نوشته شده است.
شبهه مذکور چنین است: پیامبر(ص) حدیث غدیر را بهمنظور رفع کدورت از جیش یمن مطرح کرده است؛ چراکه آنها از حضرت علی(ع) ناراحت بودند و به نزد پیامبر(ص) گله و شکایت برده بودند، لذا پیامبر(ص) برای رفع این ناراحتی حدیث «من كنت مولاه فهذا علي مولاه» را مطرح کردند.
ساختار
کتاب، فاقد باببندی و فصلبندی است و دارای ساختار مشخصی نیست. با تتبع در مطالب کتاب میتوان گفت بعد از مقدمه، به طرق حدیث غدیر و اختلافات در متن حدیث، اشاره شده، سپس دلالت آن بر امامت امیرالمؤمنین(ع) مورد بحث قرار گرفته است. در ادامه ماجرای سفر حضرت علی(ع) به یمن و شکایاتی که از آن حضرت شده بازگو میشود و در پایان شش جواب به شبهه مطرحشده، ارائه گردیده است.
گزارش محتوا
در مقدمه کوتاهی که در ابتدای کتاب آمده است، به توضیح حدیث غدیر و شبههای که بناست مؤلف در ادامه، آن را پاسخ دهد، پرداخته شده است.
بسیاری از علمای اهل سنت حدیث غدیر را در کتب خود ذکر کردهاند؛ بهگونهای که ابن عساکر در کتاب تاریخش بیش از صد بار، طبرانی بیش چهل بار، هیثمی در مجمع الزوائد بیش از سی بار، متقی هندی در كنز العمال بیش از سی بار، نسایی در خصائص و سنن الکبرای خود بیش از سیوپنج بار و... با الفاظ و طرق مختلف این حدیث را نقل نمودهاند[۱]
علاوه براین برخی چون محمد بن جریر طبری، کتابی مستقل در این موضوع نگاشته است[۲]
این حدیث با الفاظ متعددی از آن جمله: «من كنت مولاه فعلي مولاه»، «فهذا ولي من أنا مولاه»، «من كنت وليه فعلي وليه»، «هذا وليي و المؤدي عني» و «من كان الله و رسوله مولاه فإن هذا مولاه»، نقل شده است که بسیاری از آنها دارای سندی صحیح و معتبر میباشد[۳]
حسینی قزوینی میگوید: هرکس حدیث غدیر را با الفاظ مختلف آن مطالعه کند و با چشم حقیقتبین به آن بنگرد، پی میبرد که هدف پیامبر از چنین کلامی، خلافت و جانشینی امیرالمؤمنین(ع) بعد از خود بوده است[۴]؛ لذا مؤلف، شواهدی ششگانه بر این مدعای خود میآورد که آیه «تبلیغ» و آیه «اکمال» از جمله آنهاست. در این میان به قول ابوحاتم رازی درباره شأن نزول آیه «تبلیغ» اشاره شده که میگوید: آیه شریفه تبلیغ درباره علی بن ابیطالب نازل شده است[۵]
سپس مؤلف میگوید: آیه «اکمال» که بعد از حدیث غدیر نازل شده، دلیلی روشن بر این است که مقصود پیامبر(ص) از «من كنت مولاه فهذا علي مولاه»، همان اثبات امامت و خلافت برای حضرت علی(ع) بوده است[۶]
در ادامه مطالب، مؤلف، به شبههای که درباره دلالت حدیث غدیر است اشاره میکند و میگوید: یکی از شبهاتی که در زمینه حدیث غدیر مطرح میشود این است که علت واقعه غدیر و حدیث غدیر این است که وقتی پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(ع) را با لشکری به یمن فرستاده بود، عدهای از سپاهیان بهخاطر اختلافی که پیش آمد، از حضرت علی(ع) نزد پیامبر(ص) شکایت میکنند و ایشان به آنان غضب کرده و از حضرت علی(ع) دفاع میکنند، ولی این شکایت همچنان باقی میماند و دامنه پیدا میکند تااینکه بین مسلمانها پخش میشود و پیامبر اکرم(ص) مجبور میشوند روز غدیر بهصورت علنی و همگانی حدیث غدیر را مطرح کنند و تأکید کنند که محبت علی(ع) بر همگان لازم و واجب است. این شبهه توسط بسیاری چون بیهقی، ابن کثیر، ابن حجر مکی، دهلوی و ناصر القفاری مطرح شده است[۷]
ایشان در جواب این شبهه میگوید: لازم به توضیح است که با بررسی نقلهایی که در رابطه با اعزام حضرت علی(ع) به یمن میباشد میتوان دریافت که ایشان سه بار به یمن اعزام شدهاند: اولین اعزام حضرت علی(ع) بعد از فتح مکه در سال هشتم هجری و قبل از حجةالوداع اتفاق افتاده است. در این سفر، پیامبر(ص) حضرت علی(ع) را بهمنظور تبلیغ دین اسلام و جهاد به یمن فرستاد. در همین اعزام بود که بریده به فرمان خالد بن ولید به سمت پیامبر(ص) در مدینه شتافت تا از حضرت علی شکایت کند[۸]
نویسنده درباره این سفر حضرت میگوید: تمام روایاتی که به سفر اول حضرت به یمن اشاره کردهاند، بر یک مسئله متفقند و آن این است که شکایت قبل از حجةالوداع و در مدینه صورت گرفته است؛ پس ارتباطی با حدیث غدیر ندارد[۹]در این بین، عکسالعمل پیامبر(ص) با شکایتکنندگان، زیبا و خواندنی است؛ زیرا پیامبر بر آنان غضب کرد، بهگونهای که صورت او قرمز شد[۱۰]و در همان جا آن حضرت به بریده میگوید: «إنه وليكم من بعدي»[۱۱]
حضرت علی(ع) در دومین بار به جهت قضاوت به سمت یمن اعزام شد[۱۲]در این سفر هیچ شکایتی از آن حضرت صورت نگرفته است[۱۳]
سومین باری که آن حضرت به سمت یمن روانه شد، به جهت اخذا اموال و صدقات حکومتی بود. در این سفر، آن حضرت فرمانده گروه بود و این همان سفری بود که برخی از اصحاب، شکایت خود از آن حضرت را به نزد پیامبر(ص) آوردند؛ درحالیکه پیامبر در مکه برای فریضه حج (حجةالوداع) حضور داشتند[۱۴]
برخی، آن شکایت را قبل و بعضی دیگر آن را بعد از موسم حج ذکر کردهاند[۱۵]و این شکایت از طرف کسانی صورت گرفت که نام آنها در روایات بهصورت «الناس» و «الجيش» به چشم میخورد[۱۶]این سفر و اتفاقات آن، باعث شد که برخی از اهل سنت بگویند: حدیث غدیر برای رفع کدورتها و ایجاد فضای دوستی بین حضرت علی(ع) و مسلمانان صادر شده است.
مؤلف به این شبهه شش جواب داده است که یکی از آنها (ششمین پاسخ) چنین است: اینکه شکایت از حضرت علی(ع) را سبب صدور حدیث بدانیم باز دلالت حدیث غدیر پابرجاست و حدیث غدیر، دلالت بر امامت و خلافت حضرت علی(ع) بعد از پیامبر(ص) میکند؛ چنانکه قاضی عبدالجبار در کتاب مغنی خود گفته است: استاد ما ابوالهذیل درباره این روایت فرموده است اگر این حدیث صحیح باشد، مراد از آن موالات در دین است[۱۷]
وضعیت کتاب
فهرست مصادر و محتویات در پایان کتاب آمده است.
پاورقیها به ذکر مستندات مطالب کتاب و توضیح برخی از لغات اختصاص یافته است.
پانویس
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص12 و 13
- ↑ ر.ک: همان، ص14
- ↑ ر.ک: همان، ص16 تا 24
- ↑ ر.ک: همان، ص36
- ↑ ر.ک: همان، ص41
- ↑ ر.ک: همان، ص52
- ↑ ر.ک: همان، ص74 تا 79
- ↑ ر.ک: همان، ص79 و 89
- ↑ ر.ک: همان، ص89
- ↑ ر.ک: همان، ص92
- ↑ ر.ک: همان، ص93
- ↑ ر.ک: همان، ص80 و 97
- ↑ ر.ک: همان، ص98
- ↑ ر.ک: همان، ص80 و 98 و 112
- ↑ ر.ک: همان، ص116
- ↑ ر.ک: همان، ص112 تا 114
- ↑ ر.ک: همان، ص125 و 126
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.