ابن ابی‌داود، عبدالله بن سلیمان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عبد ا' به 'عبدا'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عبد ا' به 'عبدا')
خط ۴۳: خط ۴۳:


با اينكه ابن ابى داوود زمانى دراز زيسته است، اطلاع زيادى از احوال او در دست نيست.
با اينكه ابن ابى داوود زمانى دراز زيسته است، اطلاع زيادى از احوال او در دست نيست.
همين اندازه گفته شده كه وى به شهرهاى بسيارى در شرق و غرب سفر كرده و از محدّثان و دانشمندان در اين سرزمينها دانش و حديث آموخته است:در بغداد از احمد بن منيع،در بصره از محمد بن بشار،در مصر از احمد بن صالح طبرى،در شام از محمد عون حمصى،در نيشابور از محمد بن يحيى ذهلى و در مرو از ابوداوود سليمان بن معبد سنجى (سمعانى،85/7).افزون بر اين، ابن ابى داوود به خراسان،جبال، اصفهان،فارس، بصره، كوفه، مدينه، مكه،جزيره و ثغور سفر كرده و از اين محدّثان و فقيهان نيز حديث آموخته و نقل كرده است:عيسى بن حمّاد، ابوطاهر بن سرح، محمد بن اسلم، على بن خشرم مروزى، مسيب بن واضح، ابوسعيد اشجّ، سلمة ابن شبيب، احمد بن ازهر نيشابورى، اسحاق بن منصور كوسج، محمد بن مثنى، عمرو بن على بصرى، نصر بن على بصرى، اسحاق بن ابراهيم نهشلى،زياد بن ايوب، محمد بن عبدالله مخرمى،يعقوب دورقى،يوسف بن موسى قطّان، محمد بن عبدالرحيم صاعقه (سبكى، 308/3؛عليمى،15-16)، محمد بن سلمۀ مرادى (داوودى،230/1)، عيسى[بن]زغبه ([[ذهبى]]،[[العبر]]،472/1)، سليمان خلاد، حسن ابن ابح، ابوزيد عمر بن شبه،يونس بن حبيب اصفهانى، موسى بن حزام ترمذى،يعقوب بن سفيان فسوى ([[جزری، محمد بن محمد|ابن جزرى]]،420/1-421).عباد بن يعقوب رواجنى، محمد بن مصفى حمصى، على بن حرب موصلى ([[خطيب بغدادى]]،465/9) و پدرش ابوداوود سجستانى (عبد الحميد،8).  
همين اندازه گفته شده كه وى به شهرهاى بسيارى در شرق و غرب سفر كرده و از محدّثان و دانشمندان در اين سرزمينها دانش و حديث آموخته است:در بغداد از احمد بن منيع،در بصره از محمد بن بشار،در مصر از احمد بن صالح طبرى،در شام از محمد عون حمصى،در نيشابور از محمد بن يحيى ذهلى و در مرو از ابوداوود سليمان بن معبد سنجى (سمعانى،85/7).افزون بر اين، ابن ابى داوود به خراسان،جبال، اصفهان،فارس، بصره، كوفه، مدينه، مكه،جزيره و ثغور سفر كرده و از اين محدّثان و فقيهان نيز حديث آموخته و نقل كرده است:عيسى بن حمّاد، ابوطاهر بن سرح، محمد بن اسلم، على بن خشرم مروزى، مسيب بن واضح، ابوسعيد اشجّ، سلمة ابن شبيب، احمد بن ازهر نيشابورى، اسحاق بن منصور كوسج، محمد بن مثنى، عمرو بن على بصرى، نصر بن على بصرى، اسحاق بن ابراهيم نهشلى،زياد بن ايوب، محمد بن عبدالله مخرمى،يعقوب دورقى،يوسف بن موسى قطّان، محمد بن عبدالرحيم صاعقه (سبكى، 308/3؛عليمى،15-16)، محمد بن سلمۀ مرادى (داوودى،230/1)، عيسى[بن]زغبه ([[ذهبى]]،[[العبر]]،472/1)، سليمان خلاد، حسن ابن ابح، ابوزيد عمر بن شبه،يونس بن حبيب اصفهانى، موسى بن حزام ترمذى،يعقوب بن سفيان فسوى ([[جزری، محمد بن محمد|ابن جزرى]]،420/1-421).عباد بن يعقوب رواجنى، محمد بن مصفى حمصى، على بن حرب موصلى ([[خطيب بغدادى]]،465/9) و پدرش ابوداوود سجستانى (عبدالحميد،8).  


ابن ابى داوود روزگارى در اصفهان اقامت گزيد.به گفتۀ ابن بدران برخى از عالمان اين شهر بدو رشك بردند و نزد فرمانرواى شهر از وى سعايت كردند و او را به دشمنى با [[امام على(ع)]] و وابستگى به ناصبيان و خوارج متهم ساختند،فرمانروا قصد جان او كرد، اما او به يارى يكى از بزرگان به نام محمد بن عبدالله بن حسن از مرگ نجات يافت و اصفهان را ترك گفت(442/7).عبدالله در بغداد نيز جايگاهى ممتاز يافت.خليفه منبرى در مسجد به وى اختصاص داد كه او از آن به مثابۀ كرسى تدريس و نقل حديث بهره مى‌گرفت(خطيب بغدادى،465/9).وى در روزگار خويش پيشواى محدّثان شمرده مى‌شد(سيوطى،325) و بيش‌تر راويان حديث آن سامان در سدۀ 3 ق/ 9 م و نخستين دهۀ سدۀ 4 ق از او حديث آموخته‌اند.
ابن ابى داوود روزگارى در اصفهان اقامت گزيد.به گفتۀ ابن بدران برخى از عالمان اين شهر بدو رشك بردند و نزد فرمانرواى شهر از وى سعايت كردند و او را به دشمنى با [[امام على(ع)]] و وابستگى به ناصبيان و خوارج متهم ساختند،فرمانروا قصد جان او كرد، اما او به يارى يكى از بزرگان به نام محمد بن عبدالله بن حسن از مرگ نجات يافت و اصفهان را ترك گفت(442/7).عبدالله در بغداد نيز جايگاهى ممتاز يافت.خليفه منبرى در مسجد به وى اختصاص داد كه او از آن به مثابۀ كرسى تدريس و نقل حديث بهره مى‌گرفت(خطيب بغدادى،465/9).وى در روزگار خويش پيشواى محدّثان شمرده مى‌شد(سيوطى،325) و بيش‌تر راويان حديث آن سامان در سدۀ 3 ق/ 9 م و نخستين دهۀ سدۀ 4 ق از او حديث آموخته‌اند.


اين گروه اينانند: عبد الرحمن بن ابى حاتم، ابوبكر بن مجاهد،دعلج بن احمد، محمد بن مظفر ورّاق،دارقطنى، ابوعمر بن حيّويه، ابوحفص بن شاهين، ابوبكر وراق، ابوحسين بن سمعون، ابواحمد حاكم، ابوطاهر مخلّص، عيسى ابن جراح، محمد بن زنبور، ابومسلم كاتب(سبكى،308/3)، عبد الباقى ابن قانع، ابوبكر شافعى، ابوالقاسم بن حبّابه، ابوعبدالله بطّه، عيسى بن وزير (عليمى،16)، نقاش، عبد الواحد بن عمر، محمد بن احمد بن على بغدادى،زيد بن ابى بلال([[جزری، محمد بن محمد|ابن جزرى]]،421/1)، محمد بن عبداللّه بن شخيّر و ابوبكر بن شاذان ([[خطيب بغدادى]]،465/9).از مؤلفين صحاح، حافظ نيشابورى و ابن حمزۀ اصفهانى، به او استناد كرده‌اند (ابن خلكان،305/2).
اين گروه اينانند: عبدالرحمن بن ابى حاتم، ابوبكر بن مجاهد،دعلج بن احمد، محمد بن مظفر ورّاق،دارقطنى، ابوعمر بن حيّويه، ابوحفص بن شاهين، ابوبكر وراق، ابوحسين بن سمعون، ابواحمد حاكم، ابوطاهر مخلّص، عيسى ابن جراح، محمد بن زنبور، ابومسلم كاتب(سبكى،308/3)، عبدالباقى ابن قانع، ابوبكر شافعى، ابوالقاسم بن حبّابه، ابوعبدالله بطّه، عيسى بن وزير (عليمى،16)، نقاش، عبدالواحد بن عمر، محمد بن احمد بن على بغدادى،زيد بن ابى بلال([[جزری، محمد بن محمد|ابن جزرى]]،421/1)، محمد بن عبداللّه بن شخيّر و ابوبكر بن شاذان ([[خطيب بغدادى]]،465/9).از مؤلفين صحاح، حافظ نيشابورى و ابن حمزۀ اصفهانى، به او استناد كرده‌اند (ابن خلكان،305/2).


چنانكه از احوال ابن ابى داوود بر مى‌آيد او را حافظه‌اى نيرومند بود و بيش از پدرش حديث از حفظ داشت.ابن شاهين،يكى از شاگردانش، مى‌گويد كه هرگز در دست او کتابى نديدم، همۀ احاديث را از حفظ املاء مى‌كرد(داوودى،231/1).گويند كه در اصفهان بى آنكه کتابى در دست داشته باشد،000،30 حديث بر خواند(سيوطى،325). خود نيز ادعا كرده است كه 000،30 حديث به ياد دارد(عليمى،16).همچنين خود گفته:هر چه ابراهيم حربى از حفظ داشت، من نيز از حفظ دارم(سيوطى، همانجا).وى افزون بر حديث و فقه در ستاره شناسى نيز دستى داشت كه ابراهيم حربى از آن بى بهره بود(داوودى،232/1).
چنانكه از احوال ابن ابى داوود بر مى‌آيد او را حافظه‌اى نيرومند بود و بيش از پدرش حديث از حفظ داشت.ابن شاهين،يكى از شاگردانش، مى‌گويد كه هرگز در دست او کتابى نديدم، همۀ احاديث را از حفظ املاء مى‌كرد(داوودى،231/1).گويند كه در اصفهان بى آنكه کتابى در دست داشته باشد،000،30 حديث بر خواند(سيوطى،325). خود نيز ادعا كرده است كه 000،30 حديث به ياد دارد(عليمى،16).همچنين خود گفته:هر چه ابراهيم حربى از حفظ داشت، من نيز از حفظ دارم(سيوطى، همانجا).وى افزون بر حديث و فقه در ستاره شناسى نيز دستى داشت كه ابراهيم حربى از آن بى بهره بود(داوودى،232/1).


وثاقت ابن ابى داوود در نقل و حديث محل ترديد است.بيش تر رجال شناسان و تاريخ نگاران وى را پارسا و موثق دانسته‌اند([[ذهبى]]، المغنى،341/1؛سمعانى،85/7؛[[جزری، محمد بن محمد|ابن جزرى]]،420/1؛[[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]، 293/3)، ولى پدرش او را كذّاب خوانده و از اينكه فرزندش بر مسند قضا نشيند، ابراز ناخشنودى كرده است(جرجانى،1577/4؛[[ذهبى]]، ميزان الاعتدال،433/2).اين شهادت پدر در مورد فرزند سبب شده است كه كسانى چون ابن صاعد، عبد اللّه را غير قابل اعتماد بدانند.
وثاقت ابن ابى داوود در نقل و حديث محل ترديد است.بيش تر رجال شناسان و تاريخ نگاران وى را پارسا و موثق دانسته‌اند([[ذهبى]]، المغنى،341/1؛سمعانى،85/7؛[[جزری، محمد بن محمد|ابن جزرى]]،420/1؛[[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]، 293/3)، ولى پدرش او را كذّاب خوانده و از اينكه فرزندش بر مسند قضا نشيند، ابراز ناخشنودى كرده است(جرجانى،1577/4؛[[ذهبى]]، ميزان الاعتدال،433/2).اين شهادت پدر در مورد فرزند سبب شده است كه كسانى چون ابن صاعد، عبداللّه را غير قابل اعتماد بدانند.


ولى [[ذهبى]] به دليل دشمنى ابن صاعد با ابن ابى داوود اين سخن را بى‌اعتبار شمرده است(همانجا) و خود، او را موثق مى‌داند و بر اين باور است كه نسبت كذب از سوى پدر بدو در زمينه‌هاى ديگر جز حديث بوده است(المغنى،341/1).اين سخن [[ذهبى]] با اين شهادت [[دارقطنی، علی بن عمر|دار قطنى]]،شاگرد ابن ابى داوود، كه مى‌گويد: «او ثقه است ولى در بيان حديث بسيار خطا مى‌كند»(ميزان الاعتدال، همانجا)با روايتى ديگر از ابى داوود كه در آن فقط از تمايل فرزندش به پذيرفتن مقام قضا اظهار
ولى [[ذهبى]] به دليل دشمنى ابن صاعد با ابن ابى داوود اين سخن را بى‌اعتبار شمرده است(همانجا) و خود، او را موثق مى‌داند و بر اين باور است كه نسبت كذب از سوى پدر بدو در زمينه‌هاى ديگر جز حديث بوده است(المغنى،341/1).اين سخن [[ذهبى]] با اين شهادت [[دارقطنی، علی بن عمر|دار قطنى]]،شاگرد ابن ابى داوود، كه مى‌گويد: «او ثقه است ولى در بيان حديث بسيار خطا مى‌كند»(ميزان الاعتدال، همانجا)با روايتى ديگر از ابى داوود كه در آن فقط از تمايل فرزندش به پذيرفتن مقام قضا اظهار
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش