۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
| خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
در مقدمه ناشر، به اهميت مسئله آمادهسازى معنوى در زندگى انسان، اشاره شده است <ref>مقدمه ناشر، ص6</ref> | در مقدمه ناشر، به اهميت مسئله آمادهسازى معنوى در زندگى انسان، اشاره شده است<ref>مقدمه ناشر، ص6</ref> | ||
در مقدمه شيخ [[آصفی، محمدمهدی|محمدمهدى آصفى]]، مطالبى پيرامون كتاب و نويسنده آن، بيان شده است <ref>مقدمه آصفى، ص7</ref> | در مقدمه شيخ [[آصفی، محمدمهدی|محمدمهدى آصفى]]، مطالبى پيرامون كتاب و نويسنده آن، بيان شده است<ref>مقدمه آصفى، ص7</ref> | ||
عبدالصاحب دخيل در مقدمه خويش با عنوان «سخنى كه از آن گريزى نيست»، بحثى مفصل و زيبا را درباره «پديده روحانيت» (مقصود از روحانيت، معناى فعلى و اصطلاحى آن كه نام صنفى خاص واقع شده، نيست، بلكه مراد اعتقاد به نيرويى ماوراء طبيعى است كه قدرت تصرف در عالم ماده را داراست) و تاريخ پيدايش آن و افراط و تفريطهايى كه در آن وجود دارد و طوايف مختلف و متعدد روحانيون و وجه مشتركى كه مىتوان با تكيه بر آن، همه آنها را يك گروه بشمار آورد و... مطرح كرده است <ref>مقدمه عبدالصاحب دخيل، ص23-33</ref> | عبدالصاحب دخيل در مقدمه خويش با عنوان «سخنى كه از آن گريزى نيست»، بحثى مفصل و زيبا را درباره «پديده روحانيت» (مقصود از روحانيت، معناى فعلى و اصطلاحى آن كه نام صنفى خاص واقع شده، نيست، بلكه مراد اعتقاد به نيرويى ماوراء طبيعى است كه قدرت تصرف در عالم ماده را داراست) و تاريخ پيدايش آن و افراط و تفريطهايى كه در آن وجود دارد و طوايف مختلف و متعدد روحانيون و وجه مشتركى كه مىتوان با تكيه بر آن، همه آنها را يك گروه بشمار آورد و... مطرح كرده است<ref>مقدمه عبدالصاحب دخيل، ص23-33</ref> | ||
در فصل اول، جنبه معنوى انسان، توضيح داده شده است. نويسنده در ابتداى اين فصل، متذكر گرديده كه مقصود وى از جنبه معنوى در شخصيت انسان مسلمان، كثرت نماز، روزه، تعبدو... نيست، گرچه به نظر وى، كثرت تعبد، وسيلهاى است كه در تكامل اين جنبه، نقش بسزايى دارد و همچنين مقصود حسن تعامل و خوشرفتارى با مردم و برخوردارى از اخلاق پسنديده و نيكو مانند: شجاعت، عفت، بخشش، حكمت، احسان و... نيست، بلكه منظور وى، اتصال داخلى و قلبى مؤمن، با خداوند و علقه نفسى و عاطفى به او بهوسيله ايمان، حب و اخلاص و آنچه هممعنا با اين سه واژه از قبيل خوف، رجاء، تواضع و... مىباشد، است <ref>متن كتاب، ص40-42</ref> | در فصل اول، جنبه معنوى انسان، توضيح داده شده است. نويسنده در ابتداى اين فصل، متذكر گرديده كه مقصود وى از جنبه معنوى در شخصيت انسان مسلمان، كثرت نماز، روزه، تعبدو... نيست، گرچه به نظر وى، كثرت تعبد، وسيلهاى است كه در تكامل اين جنبه، نقش بسزايى دارد و همچنين مقصود حسن تعامل و خوشرفتارى با مردم و برخوردارى از اخلاق پسنديده و نيكو مانند: شجاعت، عفت، بخشش، حكمت، احسان و... نيست، بلكه منظور وى، اتصال داخلى و قلبى مؤمن، با خداوند و علقه نفسى و عاطفى به او بهوسيله ايمان، حب و اخلاص و آنچه هممعنا با اين سه واژه از قبيل خوف، رجاء، تواضع و... مىباشد، است<ref>متن كتاب، ص40-42</ref> | ||
در اين فصل، نقش تربيت روحى از ديدگاه اسلام و اهميت و جايگاه آن، در سه قسمت زير، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است: جهتگيرى صوفيانه، جهتگيرىهاى سياسى و فكرى و جهتگيرى متكامل و صحيح اسلامى <ref>همان، ص42</ref> | در اين فصل، نقش تربيت روحى از ديدگاه اسلام و اهميت و جايگاه آن، در سه قسمت زير، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است: جهتگيرى صوفيانه، جهتگيرىهاى سياسى و فكرى و جهتگيرى متكامل و صحيح اسلامى<ref>همان، ص42</ref> | ||
نويسنده، معتقد است جهتگيرى تربيتى متكامل اسلامى، مبتنى بر علاقه قلبى و درونى به خداوند از حيث حب، ايمان، اخلاق، خوف، رجاء، زهد و... و بهوسيله راهها و روشهاى معهود و مذكور در شريعت مبين، مانند نماز، روزه، ذكر، مخالفت با هواى نفس و ساير عبادات مىباشد <ref>همان، ص53</ref> | نويسنده، معتقد است جهتگيرى تربيتى متكامل اسلامى، مبتنى بر علاقه قلبى و درونى به خداوند از حيث حب، ايمان، اخلاق، خوف، رجاء، زهد و... و بهوسيله راهها و روشهاى معهود و مذكور در شريعت مبين، مانند نماز، روزه، ذكر، مخالفت با هواى نفس و ساير عبادات مىباشد<ref>همان، ص53</ref> | ||
در فصل دوم، مطالبى پيرامون آگاهى وجودى انسان و چشمانداز فكرى او، بيان گرديده است. نويسنده در ابتدا به تعريف فكر پرداخته، سپس آگاهى فكرى و فهم را توضيح داده است. وى در اين فصل، به توضيح مراحل اعتقاد پرداخته است كه عبارتند از: اسلام (اقرار و فهم و شهادت به يگانگى خداوند و رسالت حضرت محمد(ص) از جانب او)، ايمان (تصديق قلبى به حقايق والاى دينى) و يقين (كه والاترين و برترين مراحل اعتقادى است كه همان مرحله احساس و كشف الغطاء مىباشد) <ref>همان، ص89</ref> | در فصل دوم، مطالبى پيرامون آگاهى وجودى انسان و چشمانداز فكرى او، بيان گرديده است. نويسنده در ابتدا به تعريف فكر پرداخته، سپس آگاهى فكرى و فهم را توضيح داده است. وى در اين فصل، به توضيح مراحل اعتقاد پرداخته است كه عبارتند از: اسلام (اقرار و فهم و شهادت به يگانگى خداوند و رسالت حضرت محمد(ص) از جانب او)، ايمان (تصديق قلبى به حقايق والاى دينى) و يقين (كه والاترين و برترين مراحل اعتقادى است كه همان مرحله احساس و كشف الغطاء مىباشد)<ref>همان، ص89</ref> | ||
نويسنده در فصل سوم، به بحث پيرامون محبت درونى انسان به خداوند و وجدان اسلامى، به معناى وسيع آن كه شامل عواطفى همچون حب و بغض و انفعالاتى نظير خوف، رجاء، غضب و فرح مىشود، پرداخته است <ref>همان، ص135</ref> | نويسنده در فصل سوم، به بحث پيرامون محبت درونى انسان به خداوند و وجدان اسلامى، به معناى وسيع آن كه شامل عواطفى همچون حب و بغض و انفعالاتى نظير خوف، رجاء، غضب و فرح مىشود، پرداخته است<ref>همان، ص135</ref> | ||
نويسنده بر اين باور است كه هدف اسلام، تنها مجموعهاى از تصرفات، مواقف و حركاتى كه انسان انجام مىدهد نيست، بلكه هدف آن، ساختن انسان كامل و صالحى است كه داراى فكر، روح و وجدان است. به نظر وى، اسلام به شخصيت انسان و ابعاد مختلف آن، توجه ويژهاى نموده است <ref>همان، ص137</ref> | نويسنده بر اين باور است كه هدف اسلام، تنها مجموعهاى از تصرفات، مواقف و حركاتى كه انسان انجام مىدهد نيست، بلكه هدف آن، ساختن انسان كامل و صالحى است كه داراى فكر، روح و وجدان است. به نظر وى، اسلام به شخصيت انسان و ابعاد مختلف آن، توجه ويژهاى نموده است<ref>همان، ص137</ref> | ||
در فصل چهارم، عبوديت، اراده راسخ و كوبنده و عمل خالص، معنا شده است. از جمله مباحث اين فصل، عبارت است از: بيان شخصيت اسلامى، كيفيت تحقق حاكميت عامه براى اراده ربانى، التزام عملى به راه اسلام در زندگى، استقامت و تفكر، صبر در هنگام بلا، صبر در مقابل هواهاى نفسانى، اخلاص، سختى اخلاص واقعى براى خداوند، شمول عبادت و وسعت اخلاص، توكل و معناى صحيح آن و... <ref>همان، ص189-243</ref> | در فصل چهارم، عبوديت، اراده راسخ و كوبنده و عمل خالص، معنا شده است. از جمله مباحث اين فصل، عبارت است از: بيان شخصيت اسلامى، كيفيت تحقق حاكميت عامه براى اراده ربانى، التزام عملى به راه اسلام در زندگى، استقامت و تفكر، صبر در هنگام بلا، صبر در مقابل هواهاى نفسانى، اخلاص، سختى اخلاص واقعى براى خداوند، شمول عبادت و وسعت اخلاص، توكل و معناى صحيح آن و...<ref>همان، ص189-243</ref> | ||
در آخرين فصل، از تربيت معنوى و روشهاى آن، سخن به ميان آمده است. نويسنده ضمن توضيح شروط تربيت صحيح، به وسايل آن در اسلام اشاره كرده و آنها را توضيح داده است كه عبارتند از: شبزندهدارى، ذكر فراوان خداوند، تلاوت قرآن كريم و تدبر در آن، قرار گرفتن در مكانهايى كه جو و فضايى معنوى بر آنها حاكم است، فرهنگ ايمانى، مخالفت با هواهاى نفسانى (از جمله كمك گرفتن از روزه)، محاسبه نفس و اعتكاف <ref>همان، ص249-282</ref> | در آخرين فصل، از تربيت معنوى و روشهاى آن، سخن به ميان آمده است. نويسنده ضمن توضيح شروط تربيت صحيح، به وسايل آن در اسلام اشاره كرده و آنها را توضيح داده است كه عبارتند از: شبزندهدارى، ذكر فراوان خداوند، تلاوت قرآن كريم و تدبر در آن، قرار گرفتن در مكانهايى كه جو و فضايى معنوى بر آنها حاكم است، فرهنگ ايمانى، مخالفت با هواهاى نفسانى (از جمله كمك گرفتن از روزه)، محاسبه نفس و اعتكاف<ref>همان، ص249-282</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
ویرایش