۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ؛' به '؛') |
جز (جایگزینی متن - 'يوسف القرضاوى' به 'يوسف القرضاوى ') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
وى در ادامه تحصيلاتش وارد دانشگاه الازهر شد و پس از چهار سال تحصيل، در سال 1360ق، در سن 26 سالگى از اين دانشگاه فارغالتحصيل گشت. وى در آنجا درس استادانى چون: «شيخ عنانى»، «امام محمد ابوزهره»، «شيخ عبدالعظيم زرقانى»، «شيخ محمود شلتوت» و «حسن البناء» را درك كرد. حسن البناء، بيشترين تأثير را بر ذهن و فكر غزالى گذاشت. نخستين ملاقات غزالى با اين استاد، هنگامى بود كه وى در دانشكده اسكندريه مشغول تحصيل بود و در يكى از شبهاى درسى، حسن البناء را كه براى ديدار دانشجويان به اين دانشكده آمده بود، ملاقات نمود. غزالى از اين استاد خود، به «مجدد اسلام در قرن چهاردهم هجرى» ياد مىكند و معتقد است تربيت روحى و اسلامى استاد، اثر ماندگارى در جامعه اسلامى مصر گذاشت و باعث تربيت نسلى انقلابى و اسلامى در مصر گرديد. | وى در ادامه تحصيلاتش وارد دانشگاه الازهر شد و پس از چهار سال تحصيل، در سال 1360ق، در سن 26 سالگى از اين دانشگاه فارغالتحصيل گشت. وى در آنجا درس استادانى چون: «شيخ عنانى»، «امام محمد ابوزهره»، «شيخ عبدالعظيم زرقانى»، «شيخ محمود شلتوت» و «حسن البناء» را درك كرد. حسن البناء، بيشترين تأثير را بر ذهن و فكر غزالى گذاشت. نخستين ملاقات غزالى با اين استاد، هنگامى بود كه وى در دانشكده اسكندريه مشغول تحصيل بود و در يكى از شبهاى درسى، حسن البناء را كه براى ديدار دانشجويان به اين دانشكده آمده بود، ملاقات نمود. غزالى از اين استاد خود، به «مجدد اسلام در قرن چهاردهم هجرى» ياد مىكند و معتقد است تربيت روحى و اسلامى استاد، اثر ماندگارى در جامعه اسلامى مصر گذاشت و باعث تربيت نسلى انقلابى و اسلامى در مصر گرديد. | ||
غزالى پس از اينكه از دانشگاه الازهر فارغالتحصيل گشت، اجازهنامه تدريس به او اهدا شد و در دانشكده اصول دين و مركز بررسىهاى عربى و اسلامى دانشگاه الازهر مشغول تدريس و فعاليت علمى شد. پس از مدتى رياست شوراى معارف اسلامى را نيز همزمان با اشتغال به تدريس بر عهده گرفت. در اين شورا به دانشجويان، رشتههاى فرهنگ اسلامى و مبانى دين و شريعت را در سطح فوق ليسانس و دكترا تعليم مىدادند و غزالى بيشترين سهم را در تربيت اين دانشجويان داشت. برخى از شاگردانى كه وى در دانشگاه الازهر تربيت نمود، اكنون جزء متفكران و فقهاى بزرگ اهل سنت هستند. از جمله شاگردان او «شيخ يوسف | غزالى پس از اينكه از دانشگاه الازهر فارغالتحصيل گشت، اجازهنامه تدريس به او اهدا شد و در دانشكده اصول دين و مركز بررسىهاى عربى و اسلامى دانشگاه الازهر مشغول تدريس و فعاليت علمى شد. پس از مدتى رياست شوراى معارف اسلامى را نيز همزمان با اشتغال به تدريس بر عهده گرفت. در اين شورا به دانشجويان، رشتههاى فرهنگ اسلامى و مبانى دين و شريعت را در سطح فوق ليسانس و دكترا تعليم مىدادند و غزالى بيشترين سهم را در تربيت اين دانشجويان داشت. برخى از شاگردانى كه وى در دانشگاه الازهر تربيت نمود، اكنون جزء متفكران و فقهاى بزرگ اهل سنت هستند. از جمله شاگردان او «شيخ [[قرضاوی، یوسف|يوسف القرضاوى]] » و «حسين حسن الطويل» هستند. | ||
وى در سال 1362ق، از طرف وزارت اوقاف و امور خيريه مصر به سمت امام جماعت و خطيب جمعه مسجد «القبة الخضراء» در قاهره منصوب گرديد و پس از مدتى به استخدام وزارت اوقاف مصر درآمد و بهعنوان وكيل وزارت اوقاف در امور تبليغى اسلامى منصوب شد. يكى از وظايف غزالى در اين مقام، نظارت بر امور مساجد كشور بود. در همين ايام، از طرف وزارت اوقاف مصر به كشورهاى عربستان سعودى و قطر سفر كرد و در آنجا ضمن انجام مأموريت تبليغى، در دانشگاههاى وابسته به الازهر به تدريس پرداخت. وى با اينكه يكى از كارمندان مهم دولتى بشمار مىآمد، هيچگاه از وظيفه اصلى خود بهعنوان يك عالم دينى، غافل نبود و همواره در گفتار و كردارش، خدا و اسلام را در نظر داشت؛ چنانكه وقتى در پى مرگ «نكرومه»، فرمانرواى سوسياليست كشور غنا قرار شد از سوى دولت مصر مجلس ترحيمى براى او در مسجد «عمر مكرم» ترتيب دهند، وى با اين برنامه مخالفت كرد و سرانجام اين مجلس را در كليساى «شيرا» برگزار نمودند. | وى در سال 1362ق، از طرف وزارت اوقاف و امور خيريه مصر به سمت امام جماعت و خطيب جمعه مسجد «القبة الخضراء» در قاهره منصوب گرديد و پس از مدتى به استخدام وزارت اوقاف مصر درآمد و بهعنوان وكيل وزارت اوقاف در امور تبليغى اسلامى منصوب شد. يكى از وظايف غزالى در اين مقام، نظارت بر امور مساجد كشور بود. در همين ايام، از طرف وزارت اوقاف مصر به كشورهاى عربستان سعودى و قطر سفر كرد و در آنجا ضمن انجام مأموريت تبليغى، در دانشگاههاى وابسته به الازهر به تدريس پرداخت. وى با اينكه يكى از كارمندان مهم دولتى بشمار مىآمد، هيچگاه از وظيفه اصلى خود بهعنوان يك عالم دينى، غافل نبود و همواره در گفتار و كردارش، خدا و اسلام را در نظر داشت؛ چنانكه وقتى در پى مرگ «نكرومه»، فرمانرواى سوسياليست كشور غنا قرار شد از سوى دولت مصر مجلس ترحيمى براى او در مسجد «عمر مكرم» ترتيب دهند، وى با اين برنامه مخالفت كرد و سرانجام اين مجلس را در كليساى «شيرا» برگزار نمودند. |
ویرایش