علم البديع: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
مقاله ابتداى كتاب با تعريفى از كتاب معروف «التلخيص» خطيب قزوينى آغاز شده است. وى بديع را اينگونه تعريف مىكند: «علمى است كه بهوسيله آن شيوههاى نيكو كردن كلام پس از رعايت مطابقت و وضوح دلالت شناخته مىشود». پس از آن تعاريفى از مقدمه [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] و [[عسکری، حسن بن عبدالله|ابوهلال عسكرى]] ارائه شده است. | مقاله ابتداى كتاب با تعريفى از كتاب معروف «التلخيص» خطيب قزوينى آغاز شده است. وى بديع را اينگونه تعريف مىكند: «علمى است كه بهوسيله آن شيوههاى نيكو كردن كلام پس از رعايت مطابقت و وضوح دلالت شناخته مىشود». پس از آن تعاريفى از مقدمه [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] و [[عسکری، حسن بن عبدالله|ابوهلال عسكرى]] ارائه شده است. | ||
نويسنده، معتقد است كه عبدالله بن المعتز اولين كسى است كه بديع را بهعنوان يك علم مطرح كرد و مباحث آن را كه با مباحث علم معانى و بيان مخلوط بود، مشخص نمود. عبدالعزيز عتيق سپس از تطورات اين علم در اعصار مختلف و علماى اين علم و آثارى كه پيرامون اين علم به رشته تحرير درآمده سخن گفته است. در انتهاى اين مقاله، نويسنده به اين نكته اشاره كرده است كه شعراء و ادبا در قرون متأخر، در استفاده از اين علم زيادهروى كردهاند و مدارسى براى اين علم ايجاد شده است. علماى بديع مفهوم آن را توسعه دادهاند؛ بهگونهاى كه شامل صور بيانى و بسيارى از صورتهاى علم معانى نيز شده است و حتى آنچه را كه از اين علم نيست هم به آن افزودهاند، پس بديع غير واقعى با بديع حقيقى مخلوط شده است. البته اين موضوع حكايت از سوء برداشت و كوتاهى آنها داشته و از ارزش علم بديع نمىكاهد <ref>متن كتاب، ص 73</ref> | نويسنده، معتقد است كه عبدالله بن المعتز اولين كسى است كه بديع را بهعنوان يك علم مطرح كرد و مباحث آن را كه با مباحث علم معانى و بيان مخلوط بود، مشخص نمود. عبدالعزيز عتيق سپس از تطورات اين علم در اعصار مختلف و علماى اين علم و آثارى كه پيرامون اين علم به رشته تحرير درآمده سخن گفته است. در انتهاى اين مقاله، نويسنده به اين نكته اشاره كرده است كه شعراء و ادبا در قرون متأخر، در استفاده از اين علم زيادهروى كردهاند و مدارسى براى اين علم ايجاد شده است. علماى بديع مفهوم آن را توسعه دادهاند؛ بهگونهاى كه شامل صور بيانى و بسيارى از صورتهاى علم معانى نيز شده است و حتى آنچه را كه از اين علم نيست هم به آن افزودهاند، پس بديع غير واقعى با بديع حقيقى مخلوط شده است. البته اين موضوع حكايت از سوء برداشت و كوتاهى آنها داشته و از ارزش علم بديع نمىكاهد<ref>متن كتاب، ص 73</ref> | ||
از اينجا مباحث اصلى كتاب آغاز شده است كه بهاختصار بدين شرح است: | از اينجا مباحث اصلى كتاب آغاز شده است كه بهاختصار بدين شرح است: | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
مقابله، مبالغه، اغراق، ايغال، تتميم، توريه، التفات، لف و نشر و مراعات نظير از ديگر محسنات معنوى است كه مورد مطالعه قرار گرفته است. | مقابله، مبالغه، اغراق، ايغال، تتميم، توريه، التفات، لف و نشر و مراعات نظير از ديگر محسنات معنوى است كه مورد مطالعه قرار گرفته است. | ||
«مذهب كلامى»، از جمله انواع بديع معنوى است. ابن المعتز اين نوع را يكى از پنج نوع اساسى بديع مىداند كه كتابش «البديع» را بر آن بنيان نهاده است. [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] و ابن المعتز، مذهب كلامى را اين مىدانند كه اديب بهنوعى بر صحت دعوايش حجت قاطعهاى بياورد. در قرون اخير خطيب قزوينى مذهب كلامى را اينگونه بيان كرده است: «آوردن دليلى براى يك موضوع به روش اهل كلام». وى آيه '''«لو كان فيهما آلهة إلا الله لفسدتا»''' را شاهد بر اين مطلب مىآورد <ref>همان، ص 175 - 170</ref> | «مذهب كلامى»، از جمله انواع بديع معنوى است. ابن المعتز اين نوع را يكى از پنج نوع اساسى بديع مىداند كه كتابش «البديع» را بر آن بنيان نهاده است. [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] و ابن المعتز، مذهب كلامى را اين مىدانند كه اديب بهنوعى بر صحت دعوايش حجت قاطعهاى بياورد. در قرون اخير خطيب قزوينى مذهب كلامى را اينگونه بيان كرده است: «آوردن دليلى براى يك موضوع به روش اهل كلام». وى آيه '''«لو كان فيهما آلهة إلا الله لفسدتا»''' را شاهد بر اين مطلب مىآورد<ref>همان، ص 175 - 170</ref> | ||
2. «محسنات لفظى»، از ديگر اقسام بديع است كه با معرفى جناس آغاز شده است. عبدالله بن المعتز اولين كسى است كه به اين قسم از بديع اشاره كرده است. [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] حقيقت جناس را اين مىداند كه لفظ، واحد و معنا مختلف باشد. جناس به تام و غير تام تقسيم مىشود كه هركدام مشتمل بر انواعى است كه در ادامه مباحث كتاب شرح و توضيح شده است <ref>ص 214 - 195</ref> | 2. «محسنات لفظى»، از ديگر اقسام بديع است كه با معرفى جناس آغاز شده است. عبدالله بن المعتز اولين كسى است كه به اين قسم از بديع اشاره كرده است. [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] حقيقت جناس را اين مىداند كه لفظ، واحد و معنا مختلف باشد. جناس به تام و غير تام تقسيم مىشود كه هركدام مشتمل بر انواعى است كه در ادامه مباحث كتاب شرح و توضيح شده است<ref>ص 214 - 195</ref> | ||
سجع، رد عجز بر صدر و موازنه از ديگر انواع بديع لفظى است كه در انتهاى كتاب به آنها پرداخته شده است. تشريع، آخرين مبحث اين بخش است كه توشيح و توأم نيز ناميده شده است. تشريع در حقيقت بناى بيت بر دو قافيه است كه بر هركدام از آن دو توقف كنيد، معنا صحيح باشد <ref>ص 245 - 195</ref> | سجع، رد عجز بر صدر و موازنه از ديگر انواع بديع لفظى است كه در انتهاى كتاب به آنها پرداخته شده است. تشريع، آخرين مبحث اين بخش است كه توشيح و توأم نيز ناميده شده است. تشريع در حقيقت بناى بيت بر دو قافيه است كه بر هركدام از آن دو توقف كنيد، معنا صحيح باشد<ref>ص 245 - 195</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
نسخهٔ ۱ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۲۳:۳۹
نام کتاب | علم البدیع |
---|---|
نام های دیگر کتاب | فی البلاغه العربیه |
پدیدآورندگان | عتیق، عبدالعزیز (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | PJA 2038 /ع2ع8 |
موضوع | زبان عربی - بدیع |
ناشر | دار النهضة العربية |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE16731AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
«علم البديع»، تأليف عبدالعزيز عتيق، از جمله آثار جديد عربى در زمينه علم بديع است كه علاوه بر اطلاعات جامعى در باره علم بديع، مطالب ارزشمندى در باره تاريخچه اين علم ارائه مىدهد.
ساختار
كتاب با مقدمه مختصرى در توضيح مطالب آن آغاز شده است. پس از آن، مقاله مفصلى در منشأ و تاريخچه علم بيان ارائه شده است. پس از آن متن اثر در دو مبحث تنظيم شده است كه محسنات لفظى در 22 عنوان و محسنات معنوى نيز در 5 عنوان بيان شده است.
گزارش محتوا
مقاله ابتداى كتاب با تعريفى از كتاب معروف «التلخيص» خطيب قزوينى آغاز شده است. وى بديع را اينگونه تعريف مىكند: «علمى است كه بهوسيله آن شيوههاى نيكو كردن كلام پس از رعايت مطابقت و وضوح دلالت شناخته مىشود». پس از آن تعاريفى از مقدمه ابن خلدون و ابوهلال عسكرى ارائه شده است.
نويسنده، معتقد است كه عبدالله بن المعتز اولين كسى است كه بديع را بهعنوان يك علم مطرح كرد و مباحث آن را كه با مباحث علم معانى و بيان مخلوط بود، مشخص نمود. عبدالعزيز عتيق سپس از تطورات اين علم در اعصار مختلف و علماى اين علم و آثارى كه پيرامون اين علم به رشته تحرير درآمده سخن گفته است. در انتهاى اين مقاله، نويسنده به اين نكته اشاره كرده است كه شعراء و ادبا در قرون متأخر، در استفاده از اين علم زيادهروى كردهاند و مدارسى براى اين علم ايجاد شده است. علماى بديع مفهوم آن را توسعه دادهاند؛ بهگونهاى كه شامل صور بيانى و بسيارى از صورتهاى علم معانى نيز شده است و حتى آنچه را كه از اين علم نيست هم به آن افزودهاند، پس بديع غير واقعى با بديع حقيقى مخلوط شده است. البته اين موضوع حكايت از سوء برداشت و كوتاهى آنها داشته و از ارزش علم بديع نمىكاهد[۱]
از اينجا مباحث اصلى كتاب آغاز شده است كه بهاختصار بدين شرح است:
1. «محسنات معنوى»، اولين مبحث كتاب است كه نويسنده يكبهيك محسنات را معرفى و با شواهد شعر و نثر توضيح داده است.
«مطابقه» كه تطبيق، طباق و تضاد نيز ناميده شده، در معناى لغوى شترى است كه پايش را جاى دستش قرار دهد و به هنگام انجام اين كار مىگويند: طابق البعير. نويسنده پس از ذكر معناى لغوى تذكر مىدهد كه بين تسميه لغوى و اصطلاحى مطابقه، كمترين مناسبتى وجود ندارد؛ چراكه مطابقه در اصطلاح علماى بديع به معناى جمع بين ضدين يا بين يك شىء و ضد آن در كلام يا يك بيت شعر است؛ مانند جمع بين دو اسم متضاد، مثل روز و شب، سياه و سفيد، حسن و قبح. وى در ادامه انواع مطابقه و اينكه چرا مطابقه از محسنات معنوى دانسته شده را توضيح داده است.
مقابله، مبالغه، اغراق، ايغال، تتميم، توريه، التفات، لف و نشر و مراعات نظير از ديگر محسنات معنوى است كه مورد مطالعه قرار گرفته است.
«مذهب كلامى»، از جمله انواع بديع معنوى است. ابن المعتز اين نوع را يكى از پنج نوع اساسى بديع مىداند كه كتابش «البديع» را بر آن بنيان نهاده است. جاحظ و ابن المعتز، مذهب كلامى را اين مىدانند كه اديب بهنوعى بر صحت دعوايش حجت قاطعهاى بياورد. در قرون اخير خطيب قزوينى مذهب كلامى را اينگونه بيان كرده است: «آوردن دليلى براى يك موضوع به روش اهل كلام». وى آيه «لو كان فيهما آلهة إلا الله لفسدتا» را شاهد بر اين مطلب مىآورد[۲]
2. «محسنات لفظى»، از ديگر اقسام بديع است كه با معرفى جناس آغاز شده است. عبدالله بن المعتز اولين كسى است كه به اين قسم از بديع اشاره كرده است. ابن اثير حقيقت جناس را اين مىداند كه لفظ، واحد و معنا مختلف باشد. جناس به تام و غير تام تقسيم مىشود كه هركدام مشتمل بر انواعى است كه در ادامه مباحث كتاب شرح و توضيح شده است[۳]
سجع، رد عجز بر صدر و موازنه از ديگر انواع بديع لفظى است كه در انتهاى كتاب به آنها پرداخته شده است. تشريع، آخرين مبحث اين بخش است كه توشيح و توأم نيز ناميده شده است. تشريع در حقيقت بناى بيت بر دو قافيه است كه بر هركدام از آن دو توقف كنيد، معنا صحيح باشد[۴]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب، در انتهاى كتاب و معانى برخى الفاظ و آدرس اشعار و مطالب در پاورقى كتاب آمده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.