۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
از برخى قرائن چنين استفاده مىشود كه رساله شمسيه در زمان خود تدريس مىشده و محور علم منطق و مورد توجه علما بوده است و لذا شرح و تعليقههاى زيادى بر آن زده شده است ...<ref>علامه حلى، حسن بن يوسف، ص 166</ref> قطب رازى، استاد [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]]، بر آن شرح نوشته و [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]] در شرح خود تحت تأثير شرح وى بوده است ...<ref>حداد عادل، غلامعلى و همكاران، ص 607</ref> شرح [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]] بر بخش تصورات رساله «الشمسية» است كه [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]] آن را در 752ق، در شهر جام تأليف كرده است ...<ref>بجنوردى، سيد كاظم و همكاران، ص 667</ref> | از برخى قرائن چنين استفاده مىشود كه رساله شمسيه در زمان خود تدريس مىشده و محور علم منطق و مورد توجه علما بوده است و لذا شرح و تعليقههاى زيادى بر آن زده شده است ...<ref>علامه حلى، حسن بن يوسف، ص 166</ref>قطب رازى، استاد [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]]، بر آن شرح نوشته و [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]] در شرح خود تحت تأثير شرح وى بوده است ...<ref>حداد عادل، غلامعلى و همكاران، ص 607</ref>شرح [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]] بر بخش تصورات رساله «الشمسية» است كه [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]] آن را در 752ق، در شهر جام تأليف كرده است ...<ref>بجنوردى، سيد كاظم و همكاران، ص 667</ref> | ||
بر اين اثر، [[علامه حلى]] شرحى عالى نوشته است كه «القواعد الجليّة في شرح الرسالة الشمسية» نام دارد. وى در مقدمهاش بر اين اثر درباره رساله شمسيه مىنويسد: در اين كتاب، فوائد و نكات و مسائل دشوار بهايجاز و اختصار ذكر شده است ...<ref>علامه حلى، حسن بن يوسف، ص 165</ref> | بر اين اثر، [[علامه حلى]] شرحى عالى نوشته است كه «القواعد الجليّة في شرح الرسالة الشمسية» نام دارد. وى در مقدمهاش بر اين اثر درباره رساله شمسيه مىنويسد: در اين كتاب، فوائد و نكات و مسائل دشوار بهايجاز و اختصار ذكر شده است ...<ref>علامه حلى، حسن بن يوسف، ص 165</ref> | ||
[[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|كاتبى قزوينى]]، در مقدمه رساله شمسيه به اين نكته تصريح مىكند كه عقلا متفقند كه علوم و بهويژه علوم يقينى، والاترين مطالب و ارزشمندترين فضائل و صاحب آن شريفترين اشخاص بشر است و اطلاع بر دقائق آن و احاطه به كنه حقائق آن تنها بهوسيله علم «منطق» ممكن است؛ چراكه بهوسيله علم منطق است كه صحيح آن از ناصواب مشخص مىشود ...<ref>مقدمه، ص 1</ref> وى همچنين همانگونهكه در مقدمه به آن تصريح كرده ...<ref>صفحه 1</ref>، از قزوينى خواسته است كه كتابى مشتمل بر قواعد و حاوى اصول و ضوابط منطق تأليف كند و كتاب حاضر در پاسخ به خواسته ايشان است. | [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|كاتبى قزوينى]]، در مقدمه رساله شمسيه به اين نكته تصريح مىكند كه عقلا متفقند كه علوم و بهويژه علوم يقينى، والاترين مطالب و ارزشمندترين فضائل و صاحب آن شريفترين اشخاص بشر است و اطلاع بر دقائق آن و احاطه به كنه حقائق آن تنها بهوسيله علم «منطق» ممكن است؛ چراكه بهوسيله علم منطق است كه صحيح آن از ناصواب مشخص مىشود ...<ref>مقدمه، ص 1</ref>وى همچنين همانگونهكه در مقدمه به آن تصريح كرده ...<ref>صفحه 1</ref>، از قزوينى خواسته است كه كتابى مشتمل بر قواعد و حاوى اصول و ضوابط منطق تأليف كند و كتاب حاضر در پاسخ به خواسته ايشان است. | ||
اكنون بهاختصار به مطالب مقالات كتاب اشاره مىشود: | اكنون بهاختصار به مطالب مقالات كتاب اشاره مىشود: | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
#در مقاله اول كتاب، بحث مفردات در ضمن چهار فصل بيان شده است. دلالت لفظ بر معنا، معانى مفرد، مباحث كلى و جزئى و مبحث تعريفات در اين بخش مورد بررسى قرار گرفته است ...<ref>متن كتاب، ص 4 - 13</ref> | #در مقاله اول كتاب، بحث مفردات در ضمن چهار فصل بيان شده است. دلالت لفظ بر معنا، معانى مفرد، مباحث كلى و جزئى و مبحث تعريفات در اين بخش مورد بررسى قرار گرفته است ...<ref>متن كتاب، ص 4 - 13</ref> | ||
#در مقاله دوم كتاب، قضايا و احكام آن در ضمن يك مقدمه و سه فصل تبيين شده است. نويسنده ابتدا قضيه را قولى مىداند كه بتوان قائل آن را صادق يا كاذب ناميد. سپس قضاياى حمليه و شرطيه و انواع آن را با ذكر مثال توضيح مىدهد. در بحث از احكام قضايا نيز مباحث تناقض، عكس مستوى، عكس نقيض و تلازم شرطها را بيان مىكند ...<ref>همان، ص 13 - 31</ref> | #در مقاله دوم كتاب، قضايا و احكام آن در ضمن يك مقدمه و سه فصل تبيين شده است. نويسنده ابتدا قضيه را قولى مىداند كه بتوان قائل آن را صادق يا كاذب ناميد. سپس قضاياى حمليه و شرطيه و انواع آن را با ذكر مثال توضيح مىدهد. در بحث از احكام قضايا نيز مباحث تناقض، عكس مستوى، عكس نقيض و تلازم شرطها را بيان مىكند ...<ref>همان، ص 13 - 31</ref> | ||
#نويسنده در مقاله سوم كتاب در پنج فصل به موضوع قياس پرداخته است. وى ابتدا در تعريف قياس مىنويسد: قياس منطقى قولى است، فراهمآمده از چند قضيه، بهنحوى كه اگر مقدمههاى آن قضايا درست باشند، از آن قول، بهطور ذاتى قول صحيح ديگرى لازم آيد. وى سپس به تعريف صغرى، كبرى، حد وسط و اشكال چهارگانهاى كه از چگونگى قرار گرفتن حد وسط ايجاد مىشود مىپردازد ...<ref>متن كتاب، ص 32</ref> سپس مباحث ديگرى را مطرح و در آخرين فصل كتاب بهاختصار به معرفى قياس مركب، قياس خلف، استقراء و تمثيل در بخش لواحق قياس مىپردازد ...<ref>همان، ص 42</ref> | #نويسنده در مقاله سوم كتاب در پنج فصل به موضوع قياس پرداخته است. وى ابتدا در تعريف قياس مىنويسد: قياس منطقى قولى است، فراهمآمده از چند قضيه، بهنحوى كه اگر مقدمههاى آن قضايا درست باشند، از آن قول، بهطور ذاتى قول صحيح ديگرى لازم آيد. وى سپس به تعريف صغرى، كبرى، حد وسط و اشكال چهارگانهاى كه از چگونگى قرار گرفتن حد وسط ايجاد مىشود مىپردازد ...<ref>متن كتاب، ص 32</ref>سپس مباحث ديگرى را مطرح و در آخرين فصل كتاب بهاختصار به معرفى قياس مركب، قياس خلف، استقراء و تمثيل در بخش لواحق قياس مىپردازد ...<ref>همان، ص 42</ref> | ||
در خاتمه كتاب، دو مبحث مطرح شده است: ابتدا مواد قياس كه عبارت باشد از يقينيات و غير يقينيات ذكر شده است. وى قياسى را كه از اقسام ششگانه يقينيات تشكيل شده باشد، برهان ناميده است. در ادامه، اقسام ششگانه غير يقينيات، مانند مشهورات، مسلمات و مقبولات را نيز با ذكر مثال معرفى كرده است. | در خاتمه كتاب، دو مبحث مطرح شده است: ابتدا مواد قياس كه عبارت باشد از يقينيات و غير يقينيات ذكر شده است. وى قياسى را كه از اقسام ششگانه يقينيات تشكيل شده باشد، برهان ناميده است. در ادامه، اقسام ششگانه غير يقينيات، مانند مشهورات، مسلمات و مقبولات را نيز با ذكر مثال معرفى كرده است. |
ویرایش