۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'ابوعمرو دانى ' به 'ابوعمرو دانى ') |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
2. نويسنده در مورد ادغام يادآور شده است كه ادغامى كه در آن اتفاق نظر وجود دارد در عرف اهل تجويد نه صغير ناميده مىشود و نه كبير، همانطوركه هر كسى كه در كلام ابوشامه نظر كند مىيابد. آنگاه ادغام به تامّ و ناقص تقسيم مىشود. ادغام بنا بر نظر اهل زبان عربى به صورت تفصيلى در كتب تصريف بيان مىشود ولى مقصود در اين كتاب، بيان مواردى از ادغام است كه در قرآن واقع شده و قاريان و اهل اداء در آن، اتفاق يا اختلاف دارند. از موارد اختلافى نيز تنها ادغام صغير ذكر شده چراكه ادغام كبير در قرائت عاصم اصلاً واقع نشده است <ref>ر ك: همان، ص184-185</ref> | 2. نويسنده در مورد ادغام يادآور شده است كه ادغامى كه در آن اتفاق نظر وجود دارد در عرف اهل تجويد نه صغير ناميده مىشود و نه كبير، همانطوركه هر كسى كه در كلام ابوشامه نظر كند مىيابد. آنگاه ادغام به تامّ و ناقص تقسيم مىشود. ادغام بنا بر نظر اهل زبان عربى به صورت تفصيلى در كتب تصريف بيان مىشود ولى مقصود در اين كتاب، بيان مواردى از ادغام است كه در قرآن واقع شده و قاريان و اهل اداء در آن، اتفاق يا اختلاف دارند. از موارد اختلافى نيز تنها ادغام صغير ذكر شده چراكه ادغام كبير در قرائت عاصم اصلاً واقع نشده است <ref>ر ك: همان، ص184-185</ref> | ||
3. نويسنده بر آن است كه وقف بر ابتداى آيات سنت است؛ چون از امّ سلمه روايت شده است كه حضرت پيامبر(ص) هر گاه قرائت مىكرد، آيه آيه مىخواند. پس ظاهر اين حديث اين است كه مستحبّ است كه در آغاز هر آيه وقف شود، چه تعلق لفظى به بعدش وجود داشته باشد چه نباشد و اين همان قولى است كه بيهقى برگزيده است. ابوعمرو دانى هم گفته است كه هر چند اين نظر به نزد من محبوبتر است ولى اين نظر برخلاف نظر ارباب وقوف مانند سجاوندى و صاحب خلاصه و غير آن دو است <ref>همان، ص262</ref> | 3. نويسنده بر آن است كه وقف بر ابتداى آيات سنت است؛ چون از امّ سلمه روايت شده است كه حضرت پيامبر(ص) هر گاه قرائت مىكرد، آيه آيه مىخواند. پس ظاهر اين حديث اين است كه مستحبّ است كه در آغاز هر آيه وقف شود، چه تعلق لفظى به بعدش وجود داشته باشد چه نباشد و اين همان قولى است كه بيهقى برگزيده است. [[دانی، عثمان بن سعید|ابوعمرو دانى]] هم گفته است كه هر چند اين نظر به نزد من محبوبتر است ولى اين نظر برخلاف نظر ارباب وقوف مانند سجاوندى و صاحب خلاصه و غير آن دو است <ref>همان، ص262</ref> | ||
4. يكى از نكتههاى جالبى كه نويسنده يادآور شده، عبارت از اين است: سزاوار است كه معلم اداى حروف و قرائت به شاگردانش بگويد كه در اداى برخى از حروف قرآن در بين مشايخ قرائت اختلاف است و من قرائت فلان را به شما آموزش مىدهم. من مىگويم كه آنچه در ديار ما معتبر و مورد توجه است عبارت از قرائت عاصم و روايت حفص از اوست <ref>همان، ص320</ref> | 4. يكى از نكتههاى جالبى كه نويسنده يادآور شده، عبارت از اين است: سزاوار است كه معلم اداى حروف و قرائت به شاگردانش بگويد كه در اداى برخى از حروف قرآن در بين مشايخ قرائت اختلاف است و من قرائت فلان را به شما آموزش مىدهم. من مىگويم كه آنچه در ديار ما معتبر و مورد توجه است عبارت از قرائت عاصم و روايت حفص از اوست <ref>همان، ص320</ref> |
ویرایش