إيقاظ النائمين: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۴۳: خط ۴۳:




    '''إيقاظ النائمين'''، از آثار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين شيرازى]]  و به زبان عربى است؛ هر چند مشاهده مى‌شود كه مؤلف، در موارد متعددى به أشعار فارسى از مولوى و [[شبستری، محمود|شيخ محمود شبسترى]]  و ديگران استشهاد كرده است.[1]
    '''إيقاظ النائمين'''، از آثار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين شيرازى]]  و به زبان عربى است؛ هر چند مشاهده مى‌شود كه مؤلف، در موارد متعددى به أشعار فارسى از مولوى و [[شبستری، محمود|شيخ محمود شبسترى]]  و ديگران استشهاد كرده است.<ref>إيقاظ النائمين، تصحيح، تحقيق، مقدمه و تعليق دكتر محمد خوانسارى، ص 4، 9، 12، 20، 21، 28، 29، 31، 43، 45، 46، 57، 76، 100، 102، 103، 104، 105 و 111</ref>


    عنوان إيقاظ النائمين (بيداركردن خفتگان)، إشاره به يقظه دارد كه اولين گام در سير و سلوك معنوى است.[2] برخى نيز اين نام‌گذارى را اشاره‌اى ظريف به اين نكته دانسته‌اند كه فلاسفه همه خوابند و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]]  و همراهانش بيدار و بدين ترتيب او، روش فلسفى رايج در ميان فلاسفه ديگر را مردود و ضعيف.[3]
    عنوان إيقاظ النائمين (بيداركردن خفتگان)، إشاره به يقظه دارد كه اولين گام در سير و سلوك معنوى است.<ref>همان‌طور كه به‌طور مثال خواجه عبدالله أنصارى، اولين منزل سلوك در قسم بدايات را يقظه دانسته است(ر.ك. منازل السائرين، ص 35 - 37)</ref> برخى نيز اين نام‌گذارى را اشاره‌اى ظريف به اين نكته دانسته‌اند كه فلاسفه همه خوابند و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]]  و همراهانش بيدار و بدين ترتيب او، روش فلسفى رايج در ميان فلاسفه ديگر را مردود و ضعيف.<ref>المظاهر الالهية فى اسرار العلوم الربانية، مقدمه مصحح، ص 289</ref>


    به نظر مى‌رسد کتاب‌هايى مانند«المبدأ و المعاد»، «الحكمة العرشية»، «المظاهر الالهيّة»، «أسرار الآيات»، «الشواهد الربوبية»(و رساله ديگرى به همين نام)، «إكسير العارفين»، «إيقاظ النائمين»، «مفاتيح الغيب»، «المسائل القدسية» و «الواردات القلبية» مربوط به دو دهه آخر زندگى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]]  (سال‌هاى 1030 تا 1050ق) است. فلسفه او در اين كتب رنگ ديگرى به خود گرفته؛ گويى برگرفته از قرآن و مشاهدات معنوى خود اوست و در اينها به براهين منطقى و عقلى، چندان مقيد نيست.[4]
    به نظر مى‌رسد کتاب‌هايى مانند«المبدأ و المعاد»، «الحكمة العرشية»، «المظاهر الالهيّة»، «أسرار الآيات»، «الشواهد الربوبية»(و رساله ديگرى به همين نام)، «إكسير العارفين»، «إيقاظ النائمين»، «مفاتيح الغيب»، «المسائل القدسية» و «الواردات القلبية» مربوط به دو دهه آخر زندگى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]]  (سال‌هاى 1030 تا 1050ق) است. فلسفه او در اين كتب رنگ ديگرى به خود گرفته؛ گويى برگرفته از قرآن و مشاهدات معنوى خود اوست و در اينها به براهين منطقى و عقلى، چندان مقيد نيست.<ref>همان، مقدمه مصحح، ص 272</ref>


    [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]]، کتاب «الحكمة العرشية» را بعد از اسفار اربعه نوشته است و به نظر مى‌رسد نگارش«إيقاظ النائمين» بعد از اين دو باشد.[5]
    [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]]، کتاب «الحكمة العرشية» را بعد از اسفار اربعه نوشته است و به نظر مى‌رسد نگارش«إيقاظ النائمين» بعد از اين دو باشد.<ref>همان، مقدمه مصحح، ص 289</ref>


    هرچند موضوع اصلى کتاب، عرفان نظرى است و نويسنده به مبحث توحيد و وحدت شخصى وجود، بيش از هر مطلب ديگرى توجّه دارد، ولى در اين ميان، مراحل تكامل و سير و سلوك معنوى انسان نيز با دقّت و تفصيل شرح داده مى‌شود.
    هرچند موضوع اصلى کتاب، عرفان نظرى است و نويسنده به مبحث توحيد و وحدت شخصى وجود، بيش از هر مطلب ديگرى توجّه دارد، ولى در اين ميان، مراحل تكامل و سير و سلوك معنوى انسان نيز با دقّت و تفصيل شرح داده مى‌شود.
    خط ۵۶: خط ۵۶:




    کتاب، چندان منظّم نيست و فصل‌بندى مشخصى ندارد و لذا هر بحثى، ادامه مباحث قبل و زمينه‌ساز مطالب بعد نيست و در آن، تكرار و پراكنده‌نويسى مشاهده مى‌شود.[6] مؤلف، عنوان‌هاى كلى و مبهمى چون تمهيد، إرشاد، إشعار، إعلام، تسجيل، تنبيه، إفاضة، تجليات، لمعات كشفية، إشراقات إلهية و مقامٌ جمعىٌ و... براى بحث‌هاى خود برگزيده است.
    کتاب، چندان منظّم نيست و فصل‌بندى مشخصى ندارد و لذا هر بحثى، ادامه مباحث قبل و زمينه‌ساز مطالب بعد نيست و در آن، تكرار و پراكنده‌نويسى مشاهده مى‌شود.<ref>إيقاظ النائمين، مقدمه مصحح، صفحه هفت و هشت</ref> مؤلف، عنوان‌هاى كلى و مبهمى چون تمهيد، إرشاد، إشعار، إعلام، تسجيل، تنبيه، إفاضة، تجليات، لمعات كشفية، إشراقات إلهية و مقامٌ جمعىٌ و... براى بحث‌هاى خود برگزيده است.


    با اين همه، اين رساله و ديگر آثار عرفانى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]]  از حيث جنبه ذوقى و زيبايى و شيوايى عبارت در اوج فصاحت است. نويسنده، عباراتى دل‌انگيز و هيجان‌آور و بسيار شاعرانه را همراه با آرايش‌هاى لفظى، به‌نحو بسيار طبيعى و بدون كمترين تكلف به كار مى‌برد؛ از صنايع ادبى و فنّ بلاغت بهره بسيار مى‌گيرد و سخن خود را به اقسام تشبيه و استعاره و مخصوصاً سجع و موازنه و استشهاد به آيات قرآن كريم(بيش از 80 آيه) و روايات مأثور (بيش از 20 روايت) و استشهاد به أشعار عربى و فارسى (حدود 60 شعر) و إرسال مثل مى‌آرايد. سخن از وجد و حال و شور و شيدايى و عشق و بى‌خودى و بالاخره رها كردن ما و من و إتصال به حقّ و فناى فى الله است.[7]
    با اين همه، اين رساله و ديگر آثار عرفانى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]]  از حيث جنبه ذوقى و زيبايى و شيوايى عبارت در اوج فصاحت است. نويسنده، عباراتى دل‌انگيز و هيجان‌آور و بسيار شاعرانه را همراه با آرايش‌هاى لفظى، به‌نحو بسيار طبيعى و بدون كمترين تكلف به كار مى‌برد؛ از صنايع ادبى و فنّ بلاغت بهره بسيار مى‌گيرد و سخن خود را به اقسام تشبيه و استعاره و مخصوصاً سجع و موازنه و استشهاد به آيات قرآن كريم(بيش از 80 آيه) و روايات مأثور (بيش از 20 روايت) و استشهاد به أشعار عربى و فارسى (حدود 60 شعر) و إرسال مثل مى‌آرايد. سخن از وجد و حال و شور و شيدايى و عشق و بى‌خودى و بالاخره رها كردن ما و من و إتصال به حقّ و فناى فى الله است.<ref>همان، مقدمه مصحح، صفحه يازده</ref>


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    خط ۶۵: خط ۶۵:
    هرچند گزارش تفصيلى محتواى کتاب با توجه به ساختار خاصّ آن، آسان نيست، ولى گزيده‌اى از مهم‌ترين مطالب آن، چنين است:
    هرچند گزارش تفصيلى محتواى کتاب با توجه به ساختار خاصّ آن، آسان نيست، ولى گزيده‌اى از مهم‌ترين مطالب آن، چنين است:


    #مؤلف، در آغاز، با بيان اينكه برترين و غامض‌ترين دانش، علم توحيد است، إشاره مى‌كند كه پيش از اين، اين مسئله را به شكل استدلالى در کتاب‌ها و رساله‌هاى متعدد تحقيق كرده‌ام، ولى مباحث حاضر، با روشى ديگر طرح خواهد شد. ارزش اين روش جديد را كه الهى و قدسى است، جز عارفان كامل نمى‌دانند و مخاطبان مطالب اين کتاب، پويندگان طريق سير و سلوك معنوى هستند.[8]
    #مؤلف، در آغاز، با بيان اينكه برترين و غامض‌ترين دانش، علم توحيد است، إشاره مى‌كند كه پيش از اين، اين مسئله را به شكل استدلالى در کتاب‌ها و رساله‌هاى متعدد تحقيق كرده‌ام، ولى مباحث حاضر، با روشى ديگر طرح خواهد شد. ارزش اين روش جديد را كه الهى و قدسى است، جز عارفان كامل نمى‌دانند و مخاطبان مطالب اين کتاب، پويندگان طريق سير و سلوك معنوى هستند.<ref>همان، ص 3 - 7</ref>
    #اين مطالب شريف در کتاب بزرگ أسفار، به‌صورت پراكنده توضيح داده شده، ولى در اينجا فقط اشاره‌اى به آن مى‌شود و البته علوم مكاشفه در قالب حروف و كلمات نمى‌گنجد و بدون چشيدن دانسته نمى‌شود. عارفان بزرگ، نه با تصور و تصديق و برهان، بلكه با قلب سليم و خشوع و إنابه، به معرفت و شهود رسيدند و هدف بزرگان سلوك از بيان و نگارش، فقط تنبيه و تشويق است و ما نيز به آنان إقتدا مى‌كنيم.[9]
    #اين مطالب شريف در کتاب بزرگ أسفار، به‌صورت پراكنده توضيح داده شده، ولى در اينجا فقط اشاره‌اى به آن مى‌شود و البته علوم مكاشفه در قالب حروف و كلمات نمى‌گنجد و بدون چشيدن دانسته نمى‌شود. عارفان بزرگ، نه با تصور و تصديق و برهان، بلكه با قلب سليم و خشوع و إنابه، به معرفت و شهود رسيدند و هدف بزرگان سلوك از بيان و نگارش، فقط تنبيه و تشويق است و ما نيز به آنان إقتدا مى‌كنيم.<ref>همان، ص 5 - 8</ref>
    #مؤلف بيان كرده است كه همه ممكنات، آينه، مظهر و جلوه‌گاه حضرت حقّند و در بين آنان، انسان، برتر است و در ميان همه انسان‌ها، [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]  بعد از رسول أكرم(ص) بهتر و بيشتر از هر كس ديگرى نور خدا را مى‌بيند و نشان مى‌دهد.[10]
    #مؤلف بيان كرده است كه همه ممكنات، آينه، مظهر و جلوه‌گاه حضرت حقّند و در بين آنان، انسان، برتر است و در ميان همه انسان‌ها، [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]  بعد از رسول أكرم(ص) بهتر و بيشتر از هر كس ديگرى نور خدا را مى‌بيند و نشان مى‌دهد.<ref>همان، ص 69 - 72  </ref>
    #صعود به كمال انسانى، امرى تدريجى است و با خواندن کتاب، بدون رياضت و سلوك الى الله حاصل نمى‌شود. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين شيرازى]]، معتقد است ولادت معنوى - كه در عرف صوفيان، «فتح» ناميده مى‌شود - همانند ولادت صورى و متوقف بر چهار ركن إيمان، توبه، زهد و عبادت است و انسانى كه از خواب غفلت و جهالت بيدار شده و دانسته كه پشت ديوار طبيعت و لذّت نيز خبرى هست، از گناهانش توبه مى‌كند، به‌سوى خدا روى مى‌آورد و متوجه سلوك إلى الله مى‌شود. اين سلوك، چند مرحله دارد:
    #صعود به كمال انسانى، امرى تدريجى است و با خواندن کتاب، بدون رياضت و سلوك الى الله حاصل نمى‌شود. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين شيرازى]]، معتقد است ولادت معنوى - كه در عرف صوفيان، «فتح» ناميده مى‌شود - همانند ولادت صورى و متوقف بر چهار ركن إيمان، توبه، زهد و عبادت است و انسانى كه از خواب غفلت و جهالت بيدار شده و دانسته كه پشت ديوار طبيعت و لذّت نيز خبرى هست، از گناهانش توبه مى‌كند، به‌سوى خدا روى مى‌آورد و متوجه سلوك إلى الله مى‌شود. اين سلوك، چند مرحله دارد:
    #:اول، ترك إلتفات به غير حقّ جلّ جلاله؛
    #:اول، ترك إلتفات به غير حقّ جلّ جلاله؛
    #:دوم، به‌كارگيرى قواى خويش در آنچه براى آن آفريده شده است؛
    #:دوم، به‌كارگيرى قواى خويش در آنچه براى آن آفريده شده است؛
    #:سوم، تلطيف باطن تا نفس پذيراى تجليات حقّ شود؛ فكر لطيف و عشق عفيف، به پيدايش اين مهمّ كمك مى‌كند و مسافر إلى الله هميشه بايد نفسش را در گفتار و كردارش مورد محاسبه قرار دهد و او را در جايگاه متهم بنشاند.[11]
    #:سوم، تلطيف باطن تا نفس پذيراى تجليات حقّ شود؛ فكر لطيف و عشق عفيف، به پيدايش اين مهمّ كمك مى‌كند و مسافر إلى الله هميشه بايد نفسش را در گفتار و كردارش مورد محاسبه قرار دهد و او را در جايگاه متهم بنشاند.<ref>همان، ص 86 - 90</ref>
    #چون عرفان صدرايى، مثبت و موافق شريعت است، او با گوشه‌نشينى و خلوت‌گزينى دائم، مخالف است و لذا در سلوك إلى الله، مواردى مانند رعايت جانب حقّ، اهتمام به زهد، صيام، قيام، رعايت جانب خلق، عنايت به جمعه، جماعت، نكاح، عيادت بيماران، تشييع جنازه، إطعام مسكينان و مجهز ساختن لشكريان را ضرورى شمرده است.[12]
    #چون عرفان صدرايى، مثبت و موافق شريعت است، او با گوشه‌نشينى و خلوت‌گزينى دائم، مخالف است و لذا در سلوك إلى الله، مواردى مانند رعايت جانب حقّ، اهتمام به زهد، صيام، قيام، رعايت جانب خلق، عنايت به جمعه، جماعت، نكاح، عيادت بيماران، تشييع جنازه، إطعام مسكينان و مجهز ساختن لشكريان را ضرورى شمرده است.<ref> همان، مقدمه مصحح، صفحه چهل و دو</ref>
    #به نظر مؤلف، عارفان هيچ اختلافى با يك‌ديگر در اين موضوع ندارند كه حقّ تعالى، حقيقت وجود است و اعتراضات كسانى مانند شيخ [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاء الدوله سمنانى]]  در حاشيه فتوحات بر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و قونوى، اختلاف لفظى است، ولى در معنا و مقصود، توافق دارند.[13]
    #به نظر مؤلف، عارفان هيچ اختلافى با يك‌ديگر در اين موضوع ندارند كه حقّ تعالى، حقيقت وجود است و اعتراضات كسانى مانند شيخ [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاء الدوله سمنانى]]  در حاشيه فتوحات بر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و قونوى، اختلاف لفظى است، ولى در معنا و مقصود، توافق دارند<ref> همان، ص 22</ref>
    #درجات مردم در عبادت از نظر خلوص و ناخالصى، وابسته به مراتب معرفت آنان به حضرت حقّ تعالى است. انسان‌ها از جهت شناسايى مبدأ و معاد چند طبقه گوناگون هستند:
    #درجات مردم در عبادت از نظر خلوص و ناخالصى، وابسته به مراتب معرفت آنان به حضرت حقّ تعالى است. انسان‌ها از جهت شناسايى مبدأ و معاد چند طبقه گوناگون هستند:
    #:طبقه اول، اصحاب مكاشفه هستند كه حضرت حقّ را مى‌شناسند و به خود إلتفاتى ندارند؛
    #:طبقه اول، اصحاب مكاشفه هستند كه حضرت حقّ را مى‌شناسند و به خود إلتفاتى ندارند؛
    #:طبقه دوم، حكيمانى فاضلند كه حقّ تعالى را با تعقل مى‌شناسند، ولى مى‌دانند كه او برتر از وهم و خيال است؛
    #:طبقه دوم، حكيمانى فاضلند كه حقّ تعالى را با تعقل مى‌شناسند، ولى مى‌دانند كه او برتر از وهم و خيال است؛
    #:طبقه سوم، عموم اهل ايمان هستند كه از تعقل حكيمانه عاجزند، ولى او را از خيالات و جسمانيات منزّه مى‌شمارند؛
    #:طبقه سوم، عموم اهل ايمان هستند كه از تعقل حكيمانه عاجزند، ولى او را از خيالات و جسمانيات منزّه مى‌شمارند؛
    #:طبقه چهارم، اهل تسليم و تعبدند كه حتى از امور وهمى نيز عاجزند و براى خدا و ملكوتش مثال‌هايى جسمانى مى‌زنند، ولى او را مبرّاى از عوارض جسم مى‌شمارند و پايين‌تر از اين طبقه، گروهى كوته‌بين هستند كه چيزى جز ماديات نمى‌توانند تصور كنند.[14]
    #:طبقه چهارم، اهل تسليم و تعبدند كه حتى از امور وهمى نيز عاجزند و براى خدا و ملكوتش مثال‌هايى جسمانى مى‌زنند، ولى او را مبرّاى از عوارض جسم مى‌شمارند و پايين‌تر از اين طبقه، گروهى كوته‌بين هستند كه چيزى جز ماديات نمى‌توانند تصور كنند.<ref>همان، ص 108 - 109 </ref>


    == نسخه‌هاى تصحيح شده کتاب ==
    == نسخه‌هاى تصحيح شده کتاب ==




    #تصحيح دكتر سيد محسن مؤيدى كه با استفاده از دو نسخه خطى همراه با مقدمه‌اى در سال 1361ش، منتشركرده است. متأسفانه اين نسخه‌ها به دست كاتبانى كم‌مايه و بى‌دقت تحرير شده كه سواد فلسفى نداشته‌اند و لذا غلطهاى فراوانى در آن‌ها راه يافته و شگفتا، بسيارى از آن اغلاط در اين تصحيح نيز برطرف نشده است![15]
    #تصحيح دكتر سيد محسن مؤيدى كه با استفاده از دو نسخه خطى همراه با مقدمه‌اى در سال 1361ش، منتشركرده است. متأسفانه اين نسخه‌ها به دست كاتبانى كم‌مايه و بى‌دقت تحرير شده كه سواد فلسفى نداشته‌اند و لذا غلطهاى فراوانى در آن‌ها راه يافته و شگفتا، بسيارى از آن اغلاط در اين تصحيح نيز برطرف نشده است!<ref> همان، مقدمه مصحح، صفحه چهل و نه</ref>
    #تصحيح استاد دكتر [[خوانساری، محمد|محمد خوانسارى]] كه بر اساس سه نسخه خطى و نيز با مقابله با نسخه چاپى دكتر مؤيدى و رفع اغلاط نسخه‌ها، همراه با مقدمه‌اى عالمانه و تحقيق و تعليق و فهرست‌هاى فنّى در سال 1386ش، به همت بنياد حكمت اسلامى صدرا منتشر شده است.
    #تصحيح استاد دكتر [[خوانساری، محمد|محمد خوانسارى]] كه بر اساس سه نسخه خطى و نيز با مقابله با نسخه چاپى دكتر مؤيدى و رفع اغلاط نسخه‌ها، همراه با مقدمه‌اى عالمانه و تحقيق و تعليق و فهرست‌هاى فنّى در سال 1386ش، به همت بنياد حكمت اسلامى صدرا منتشر شده است.
    #:اين تصحيح، معتبر و بسيار ارزش‌مند است. تعليقات مصحح، توضيحات مفصل و سودمندى است كه بعد از متن اصلى درج شده است[16]، ولى البته جنبه انتقادى ندارد و افزون بر شرح و تبيين مطالب متن، بيان‌گر مستندات و آدرس آيات و روايات و... است.
    #:اين تصحيح، معتبر و بسيار ارزش‌مند است. تعليقات مصحح، توضيحات مفصل و سودمندى است كه بعد از متن اصلى درج شده است<ref> همان، صفحه 119 - 204</ref>، ولى البته جنبه انتقادى ندارد و افزون بر شرح و تبيين مطالب متن، بيان‌گر مستندات و آدرس آيات و روايات و... است.
     
    ==پانویس ==
    <references />


    == منابع ==
    == منابع ==


    # الشيرازى، صدرالدين محمد، إيقاظ النائمين، تصحيح، تحقيق، مقدمه و تعليق دكتر [[خوانساری، محمد|محمد خوانسارى]]، تهران، بنياد حكمت اسلامى صدرا، 1386ش؛
    # الشيرازى، صدرالدين محمد، إيقاظ النائمين، تصحيح، تحقيق، مقدمه و تعليق دكتر [[خوانساری، محمد|محمد خوانسارى]]، تهران، بنياد حكمت اسلامى صدرا، 1386ش؛
    خط ۹۴: خط ۹۶:
    # الشيرازى، صدرالدين محمد، المظاهر الالهية فى أسرار العلوم الربانية، مقدمه، تصحيح و تعليق [[خامنه‌ای، محمد|سيد محمد خامنه‌اى]]، تهران، بنياد حكمت اسلامى صدرا، 1387ش؛
    # الشيرازى، صدرالدين محمد، المظاهر الالهية فى أسرار العلوم الربانية، مقدمه، تصحيح و تعليق [[خامنه‌ای، محمد|سيد محمد خامنه‌اى]]، تهران، بنياد حكمت اسلامى صدرا، 1387ش؛
    # أنصارى، خواجه عبدالله، [[منازل السائرين]]، مقدمه و تصحيح [[خواجوی، محمد|محمد خواجوى]]، تهران، دار العلم، 1417ق.
    # أنصارى، خواجه عبدالله، [[منازل السائرين]]، مقدمه و تصحيح [[خواجوی، محمد|محمد خواجوى]]، تهران، دار العلم، 1417ق.
    -------------------------------------------
    [1] إيقاظ النائمين، تصحيح، تحقيق، مقدمه و تعليق دكتر [[خوانساری، محمد|محمد خوانسارى]]، ص 4، 9، 12، 20، 21، 28، 29، 31، 43، 45، 46، 57، 76، 100، 102، 103، 104، 105 و 111
    [2] همان‌طور كه به‌طور مثال خواجه عبدالله أنصارى، اولين منزل سلوك در قسم بدايات را يقظه دانسته است(ر.ك. [[منازل السائرين]]، ص 35 - 37)
    [3] المظاهر الالهية فى اسرار العلوم الربانية، مقدمه مصحح، ص 289
    [4] همان، مقدمه مصحح، ص 272
    [5] همان، مقدمه مصحح، ص 289
    [6] إيقاظ النائمين، مقدمه مصحح، صفحه هفت و هشت
    [7] همان، مقدمه مصحح، صفحه يازده
    [8] همان، ص 3 - 7
    [9] همان، ص 5 - 8
    [10] همان، ص 69 - 72
    [11] همان، ص 86 - 90
    [12] همان، مقدمه مصحح، صفحه چهل و دو
    [13] همان، ص 22
    [14] همان، ص 108 - 109
    [15] همان، مقدمه مصحح، صفحه چهل و نه
    [16] همان، صفحه 119 - 204


    == پیوندها ==
    == پیوندها ==
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11740 مطالعه کتاب ایقاظ النائمین در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11740 مطالعه کتاب ایقاظ النائمین در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]

    نسخهٔ ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۵۴

    ایقاظ النائمین
    نام کتاب ایقاظ النائمین
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان مؤیدی، محسن (مصحح)

    صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم (نويسنده)

    زبان عربی
    کد کنگره ‏BBR‎‏ ‎‏1068‎‏ ‎‏1300
    موضوع عرفان - متون قدیمی تا قرن 14

    فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14

    ناشر انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ايران
    مکان نشر تهران - ایران
    سال نشر
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE1882AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    إيقاظ النائمين، از آثار صدر المتألهين شيرازى و به زبان عربى است؛ هر چند مشاهده مى‌شود كه مؤلف، در موارد متعددى به أشعار فارسى از مولوى و شيخ محمود شبسترى و ديگران استشهاد كرده است.[۱]

    عنوان إيقاظ النائمين (بيداركردن خفتگان)، إشاره به يقظه دارد كه اولين گام در سير و سلوك معنوى است.[۲] برخى نيز اين نام‌گذارى را اشاره‌اى ظريف به اين نكته دانسته‌اند كه فلاسفه همه خوابند و صدر المتألهين و همراهانش بيدار و بدين ترتيب او، روش فلسفى رايج در ميان فلاسفه ديگر را مردود و ضعيف.[۳]

    به نظر مى‌رسد کتاب‌هايى مانند«المبدأ و المعاد»، «الحكمة العرشية»، «المظاهر الالهيّة»، «أسرار الآيات»، «الشواهد الربوبية»(و رساله ديگرى به همين نام)، «إكسير العارفين»، «إيقاظ النائمين»، «مفاتيح الغيب»، «المسائل القدسية» و «الواردات القلبية» مربوط به دو دهه آخر زندگى صدر المتألهين (سال‌هاى 1030 تا 1050ق) است. فلسفه او در اين كتب رنگ ديگرى به خود گرفته؛ گويى برگرفته از قرآن و مشاهدات معنوى خود اوست و در اينها به براهين منطقى و عقلى، چندان مقيد نيست.[۴]

    صدر المتألهين، کتاب «الحكمة العرشية» را بعد از اسفار اربعه نوشته است و به نظر مى‌رسد نگارش«إيقاظ النائمين» بعد از اين دو باشد.[۵]

    هرچند موضوع اصلى کتاب، عرفان نظرى است و نويسنده به مبحث توحيد و وحدت شخصى وجود، بيش از هر مطلب ديگرى توجّه دارد، ولى در اين ميان، مراحل تكامل و سير و سلوك معنوى انسان نيز با دقّت و تفصيل شرح داده مى‌شود.

    ساختار

    کتاب، چندان منظّم نيست و فصل‌بندى مشخصى ندارد و لذا هر بحثى، ادامه مباحث قبل و زمينه‌ساز مطالب بعد نيست و در آن، تكرار و پراكنده‌نويسى مشاهده مى‌شود.[۶] مؤلف، عنوان‌هاى كلى و مبهمى چون تمهيد، إرشاد، إشعار، إعلام، تسجيل، تنبيه، إفاضة، تجليات، لمعات كشفية، إشراقات إلهية و مقامٌ جمعىٌ و... براى بحث‌هاى خود برگزيده است.

    با اين همه، اين رساله و ديگر آثار عرفانى صدر المتألهين از حيث جنبه ذوقى و زيبايى و شيوايى عبارت در اوج فصاحت است. نويسنده، عباراتى دل‌انگيز و هيجان‌آور و بسيار شاعرانه را همراه با آرايش‌هاى لفظى، به‌نحو بسيار طبيعى و بدون كمترين تكلف به كار مى‌برد؛ از صنايع ادبى و فنّ بلاغت بهره بسيار مى‌گيرد و سخن خود را به اقسام تشبيه و استعاره و مخصوصاً سجع و موازنه و استشهاد به آيات قرآن كريم(بيش از 80 آيه) و روايات مأثور (بيش از 20 روايت) و استشهاد به أشعار عربى و فارسى (حدود 60 شعر) و إرسال مثل مى‌آرايد. سخن از وجد و حال و شور و شيدايى و عشق و بى‌خودى و بالاخره رها كردن ما و من و إتصال به حقّ و فناى فى الله است.[۷]

    گزارش محتوا

    هرچند گزارش تفصيلى محتواى کتاب با توجه به ساختار خاصّ آن، آسان نيست، ولى گزيده‌اى از مهم‌ترين مطالب آن، چنين است:

    1. مؤلف، در آغاز، با بيان اينكه برترين و غامض‌ترين دانش، علم توحيد است، إشاره مى‌كند كه پيش از اين، اين مسئله را به شكل استدلالى در کتاب‌ها و رساله‌هاى متعدد تحقيق كرده‌ام، ولى مباحث حاضر، با روشى ديگر طرح خواهد شد. ارزش اين روش جديد را كه الهى و قدسى است، جز عارفان كامل نمى‌دانند و مخاطبان مطالب اين کتاب، پويندگان طريق سير و سلوك معنوى هستند.[۸]
    2. اين مطالب شريف در کتاب بزرگ أسفار، به‌صورت پراكنده توضيح داده شده، ولى در اينجا فقط اشاره‌اى به آن مى‌شود و البته علوم مكاشفه در قالب حروف و كلمات نمى‌گنجد و بدون چشيدن دانسته نمى‌شود. عارفان بزرگ، نه با تصور و تصديق و برهان، بلكه با قلب سليم و خشوع و إنابه، به معرفت و شهود رسيدند و هدف بزرگان سلوك از بيان و نگارش، فقط تنبيه و تشويق است و ما نيز به آنان إقتدا مى‌كنيم.[۹]
    3. مؤلف بيان كرده است كه همه ممكنات، آينه، مظهر و جلوه‌گاه حضرت حقّند و در بين آنان، انسان، برتر است و در ميان همه انسان‌ها، حضرت على(ع) بعد از رسول أكرم(ص) بهتر و بيشتر از هر كس ديگرى نور خدا را مى‌بيند و نشان مى‌دهد.[۱۰]
    4. صعود به كمال انسانى، امرى تدريجى است و با خواندن کتاب، بدون رياضت و سلوك الى الله حاصل نمى‌شود. صدر المتألهين شيرازى، معتقد است ولادت معنوى - كه در عرف صوفيان، «فتح» ناميده مى‌شود - همانند ولادت صورى و متوقف بر چهار ركن إيمان، توبه، زهد و عبادت است و انسانى كه از خواب غفلت و جهالت بيدار شده و دانسته كه پشت ديوار طبيعت و لذّت نيز خبرى هست، از گناهانش توبه مى‌كند، به‌سوى خدا روى مى‌آورد و متوجه سلوك إلى الله مى‌شود. اين سلوك، چند مرحله دارد:
      اول، ترك إلتفات به غير حقّ جلّ جلاله؛
      دوم، به‌كارگيرى قواى خويش در آنچه براى آن آفريده شده است؛
      سوم، تلطيف باطن تا نفس پذيراى تجليات حقّ شود؛ فكر لطيف و عشق عفيف، به پيدايش اين مهمّ كمك مى‌كند و مسافر إلى الله هميشه بايد نفسش را در گفتار و كردارش مورد محاسبه قرار دهد و او را در جايگاه متهم بنشاند.[۱۱]
    5. چون عرفان صدرايى، مثبت و موافق شريعت است، او با گوشه‌نشينى و خلوت‌گزينى دائم، مخالف است و لذا در سلوك إلى الله، مواردى مانند رعايت جانب حقّ، اهتمام به زهد، صيام، قيام، رعايت جانب خلق، عنايت به جمعه، جماعت، نكاح، عيادت بيماران، تشييع جنازه، إطعام مسكينان و مجهز ساختن لشكريان را ضرورى شمرده است.[۱۲]
    6. به نظر مؤلف، عارفان هيچ اختلافى با يك‌ديگر در اين موضوع ندارند كه حقّ تعالى، حقيقت وجود است و اعتراضات كسانى مانند شيخ علاء الدوله سمنانى در حاشيه فتوحات بر ابن عربى و قونوى، اختلاف لفظى است، ولى در معنا و مقصود، توافق دارند[۱۳]
    7. درجات مردم در عبادت از نظر خلوص و ناخالصى، وابسته به مراتب معرفت آنان به حضرت حقّ تعالى است. انسان‌ها از جهت شناسايى مبدأ و معاد چند طبقه گوناگون هستند:
      طبقه اول، اصحاب مكاشفه هستند كه حضرت حقّ را مى‌شناسند و به خود إلتفاتى ندارند؛
      طبقه دوم، حكيمانى فاضلند كه حقّ تعالى را با تعقل مى‌شناسند، ولى مى‌دانند كه او برتر از وهم و خيال است؛
      طبقه سوم، عموم اهل ايمان هستند كه از تعقل حكيمانه عاجزند، ولى او را از خيالات و جسمانيات منزّه مى‌شمارند؛
      طبقه چهارم، اهل تسليم و تعبدند كه حتى از امور وهمى نيز عاجزند و براى خدا و ملكوتش مثال‌هايى جسمانى مى‌زنند، ولى او را مبرّاى از عوارض جسم مى‌شمارند و پايين‌تر از اين طبقه، گروهى كوته‌بين هستند كه چيزى جز ماديات نمى‌توانند تصور كنند.[۱۴]

    نسخه‌هاى تصحيح شده کتاب

    1. تصحيح دكتر سيد محسن مؤيدى كه با استفاده از دو نسخه خطى همراه با مقدمه‌اى در سال 1361ش، منتشركرده است. متأسفانه اين نسخه‌ها به دست كاتبانى كم‌مايه و بى‌دقت تحرير شده كه سواد فلسفى نداشته‌اند و لذا غلطهاى فراوانى در آن‌ها راه يافته و شگفتا، بسيارى از آن اغلاط در اين تصحيح نيز برطرف نشده است![۱۵]
    2. تصحيح استاد دكتر محمد خوانسارى كه بر اساس سه نسخه خطى و نيز با مقابله با نسخه چاپى دكتر مؤيدى و رفع اغلاط نسخه‌ها، همراه با مقدمه‌اى عالمانه و تحقيق و تعليق و فهرست‌هاى فنّى در سال 1386ش، به همت بنياد حكمت اسلامى صدرا منتشر شده است.
      اين تصحيح، معتبر و بسيار ارزش‌مند است. تعليقات مصحح، توضيحات مفصل و سودمندى است كه بعد از متن اصلى درج شده است[۱۶]، ولى البته جنبه انتقادى ندارد و افزون بر شرح و تبيين مطالب متن، بيان‌گر مستندات و آدرس آيات و روايات و... است.

    پانویس

    1. إيقاظ النائمين، تصحيح، تحقيق، مقدمه و تعليق دكتر محمد خوانسارى، ص 4، 9، 12، 20، 21، 28، 29، 31، 43، 45، 46، 57، 76، 100، 102، 103، 104، 105 و 111
    2. همان‌طور كه به‌طور مثال خواجه عبدالله أنصارى، اولين منزل سلوك در قسم بدايات را يقظه دانسته است(ر.ك. منازل السائرين، ص 35 - 37)
    3. المظاهر الالهية فى اسرار العلوم الربانية، مقدمه مصحح، ص 289
    4. همان، مقدمه مصحح، ص 272
    5. همان، مقدمه مصحح، ص 289
    6. إيقاظ النائمين، مقدمه مصحح، صفحه هفت و هشت
    7. همان، مقدمه مصحح، صفحه يازده
    8. همان، ص 3 - 7
    9. همان، ص 5 - 8
    10. همان، ص 69 - 72
    11. همان، ص 86 - 90
    12. همان، مقدمه مصحح، صفحه چهل و دو
    13. همان، ص 22
    14. همان، ص 108 - 109
    15. همان، مقدمه مصحح، صفحه چهل و نه
    16. همان، صفحه 119 - 204

    منابع

    1. الشيرازى، صدرالدين محمد، إيقاظ النائمين، تصحيح، تحقيق، مقدمه و تعليق دكتر محمد خوانسارى، تهران، بنياد حكمت اسلامى صدرا، 1386ش؛
    2. الشيرازى، صدرالدين محمد، إيقاظ النائمين، تصحيح و مقدمه دكتر سيد محسن مؤيدى، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى، 1361ش؛
    3. الشيرازى، صدرالدين محمد، المظاهر الالهية فى أسرار العلوم الربانية، مقدمه، تصحيح و تعليق سيد محمد خامنه‌اى، تهران، بنياد حكمت اسلامى صدرا، 1387ش؛
    4. أنصارى، خواجه عبدالله، منازل السائرين، مقدمه و تصحيح محمد خواجوى، تهران، دار العلم، 1417ق.

    پیوندها

    مطالعه کتاب ایقاظ النائمین در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور