عوفی، عطیة بن سعد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'حضرت على(ع)' به 'حضرت على(ع) '
جز (جایگزینی متن - '/ نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده' به '')
جز (جایگزینی متن - 'حضرت على(ع)' به 'حضرت على(ع) ')
خط ۴۳: خط ۴۳:
==نامگذاری عطیه==
==نامگذاری عطیه==


روزى سعد بن جناده به آستان حضرت على(ع) شرفياب شد، ولادت فرزندش را به عرض حضرت رساند و تقاضاى نام‌گذارى كرد. حضرت، نوزاد را در آغوش گرفت و فرمود: «هذا عطية الله»؛ اين نوزاد عطا و موهبت الهى است. حضرت على(ع) بعد از مراسم نام‌گذارى، براى عطيه صد درهم حقوق ماهانه تعيين فرمود و پدرش با دريافت حقوق براى كودك غذا تهيه كرد.
روزى سعد بن جناده به آستان [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]  شرفياب شد، ولادت فرزندش را به عرض حضرت رساند و تقاضاى نام‌گذارى كرد. حضرت، نوزاد را در آغوش گرفت و فرمود: «هذا عطية الله»؛ اين نوزاد عطا و موهبت الهى است. [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]  بعد از مراسم نام‌گذارى، براى عطيه صد درهم حقوق ماهانه تعيين فرمود و پدرش با دريافت حقوق براى كودك غذا تهيه كرد.


==خاندان==
==خاندان==
خط ۵۱: خط ۵۱:
==طبقه عطیه==
==طبقه عطیه==


عطيه، از نظر طبقات رجالى، در گروه تابعين جاى دارد؛ يعنى از طبقه‌اى است كه پيامبر اكرم(ص) را نديده و بدون واسطه سخنى از وى نقل نكرده است. او از اصحاب حضرت على(ع) و امامان بعد از او تا امام محمد باقر(ع) بشمار مى‌آيد. عطيه از دانشمندان بزرگ و اسلام‌شناس عصر خويش شمرده مى‌شد و از چنان مقام علمى برخوردار بود كه حتى دانشمندان اهل سنت نيز او را مورد اعتماد مى‌دانستند و دانش تفسيرى و حديثى‌اش را تأييد مى‌كردند.
عطيه، از نظر طبقات رجالى، در گروه تابعين جاى دارد؛ يعنى از طبقه‌اى است كه پيامبر اكرم(ص) را نديده و بدون واسطه سخنى از وى نقل نكرده است. او از اصحاب [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]  و امامان بعد از او تا امام محمد باقر(ع) بشمار مى‌آيد. عطيه از دانشمندان بزرگ و اسلام‌شناس عصر خويش شمرده مى‌شد و از چنان مقام علمى برخوردار بود كه حتى دانشمندان اهل سنت نيز او را مورد اعتماد مى‌دانستند و دانش تفسيرى و حديثى‌اش را تأييد مى‌كردند.


== اساتيد و شاگردان عطيه==
== اساتيد و شاگردان عطيه==
خط ۷۰: خط ۷۰:




عطيه چون پرستويى عاشق و بلبلى نغمه‌سرا در هر كوى و برزن ترانه عشق على مى‌خواند و لحظه‌اى آرام نمى‌گرفت. هيچ تازيانه‌اى نتوانست نداى اين فريادگر عرفان و عدالت را خاموش سازد. تاريخ هرگز مبارزه سياسى اين دانشمند بزرگ را از ياد نمى‌برد. مبارزه سياسى عطيه عوفى در زمان حكومت جبار عبدالملك مروان، پنجمين خليفه اموى، در مقابل حجاج بن يوسف ثقفى كه دستانش به خون شيعيان علوى آغشته بود، همچنان جاودانه ماند. در زمان فرمانروايى اين ستمگر اموى در كوفه قيام‌هاى متعددى شكل گرفت كه يكى از آنها قيام عبدالرحمن بن محمد بن اشعث در سال 80ق بود. اين نهضت از خراسان آغاز شد. عبدالرحمن، بعد از چندين بار درگيرى با لشكر حجاج، سرانجام در سال 83 در بصره دستگير شد. نكته جالب توجه در اين قيام آن است كه عده‌اى از بزرگان و دانشمندان شيعه و قاريان عراق مانند سعيد بن جبير و ابراهيم نخعى و عطيه عوفى، در ركاب عبدالرحمن بودند. وقتى عبدالرحمن شكست خورد، عطيه به سمت فارس گريخت. حجاج در فرمانى به محمد بن قاسم ثقفى، فرماندار فارس نوشت، عطيه را دستگير كرده، او را وادار سازد به حضرت على(ع) ناسزا بگويد و اگر امتناع ورزيد چهارصد تازيانه بر وى زده، موى سر و محاسنش را بتراشند. فرماندار فارس، عطيه را فراخواند و فرمان حجاج را برايش خواند. عطيه زير بار چنين ننگى نرفت؛ با كمال شهامت چون كوهى استوار ماند و سخت‌ترين شكنجه‌ها و تازيانه‌هاى امويان را تحمل كرد.
عطيه چون پرستويى عاشق و بلبلى نغمه‌سرا در هر كوى و برزن ترانه عشق على مى‌خواند و لحظه‌اى آرام نمى‌گرفت. هيچ تازيانه‌اى نتوانست نداى اين فريادگر عرفان و عدالت را خاموش سازد. تاريخ هرگز مبارزه سياسى اين دانشمند بزرگ را از ياد نمى‌برد. مبارزه سياسى عطيه عوفى در زمان حكومت جبار عبدالملك مروان، پنجمين خليفه اموى، در مقابل حجاج بن يوسف ثقفى كه دستانش به خون شيعيان علوى آغشته بود، همچنان جاودانه ماند. در زمان فرمانروايى اين ستمگر اموى در كوفه قيام‌هاى متعددى شكل گرفت كه يكى از آنها قيام عبدالرحمن بن محمد بن اشعث در سال 80ق بود. اين نهضت از خراسان آغاز شد. عبدالرحمن، بعد از چندين بار درگيرى با لشكر حجاج، سرانجام در سال 83 در بصره دستگير شد. نكته جالب توجه در اين قيام آن است كه عده‌اى از بزرگان و دانشمندان شيعه و قاريان عراق مانند سعيد بن جبير و ابراهيم نخعى و عطيه عوفى، در ركاب عبدالرحمن بودند. وقتى عبدالرحمن شكست خورد، عطيه به سمت فارس گريخت. حجاج در فرمانى به محمد بن قاسم ثقفى، فرماندار فارس نوشت، عطيه را دستگير كرده، او را وادار سازد به [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]  ناسزا بگويد و اگر امتناع ورزيد چهارصد تازيانه بر وى زده، موى سر و محاسنش را بتراشند. فرماندار فارس، عطيه را فراخواند و فرمان حجاج را برايش خواند. عطيه زير بار چنين ننگى نرفت؛ با كمال شهامت چون كوهى استوار ماند و سخت‌ترين شكنجه‌ها و تازيانه‌هاى امويان را تحمل كرد.


اين تابعى قهرمان، مدتى در فارس اقامت گزيد و چون قتيبة بن مسلم بر مسند استاندارى خراسان جاى گرفت، به آنجا رفت و چندى در آن ديار بسربرد. سرانجام وقتى فرمانروايى عراق در دست عمر بن هبيره قرار گرفت، عطيه نامه‌اى به وى نوشت و خواستار پناهندگى و بازگشت به كوفه شد. عمر بن هبيره اجازه داد و عطيه به كوفه بازگشت.
اين تابعى قهرمان، مدتى در فارس اقامت گزيد و چون قتيبة بن مسلم بر مسند استاندارى خراسان جاى گرفت، به آنجا رفت و چندى در آن ديار بسربرد. سرانجام وقتى فرمانروايى عراق در دست عمر بن هبيره قرار گرفت، عطيه نامه‌اى به وى نوشت و خواستار پناهندگى و بازگشت به كوفه شد. عمر بن هبيره اجازه داد و عطيه به كوفه بازگشت.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش