ابوسلیمان سجستانی، محمد بن طاهر: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '/ نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن ابىاصيبعه' به 'ابن ابىاصيبعه ') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
آگاهى ما درباره زندگانى و سرگذشت او اندك است، حتى تاريخ دقيق تولّد و درگذشت وى نيز شناخته نيست. در اين ميان، چنانكه از گفته ابوحيان توحيدى شاگرد و همنشين ابوسليمان برمىآيد، وى تا 391ق (بنابر نسخه ليدن، شم 1443) يا 371ق (بنابر نسخ ديگر) هنوز زنده بوده است، اما از آنجا كه دست نوشته ليدن بهترين نسخه مقابسات است، مىتوان تقريباً به تاريخ آن اطمينان داشت و بنابراين درگذشت ابوسليمان را پس از 391ق قرار داد و بدينسان تاريخ تولد وى، با در نظر گرفتن عمرى در حدود 70 سال يا اندكى بيشتر، احتمالاً در دهه دوم سده 4ق بوده است. از سوى ديگر، مسلّم است كه وى تا 377ق زنده بوده است، زيرا [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] كه معاصر و ظاهراً شاگر او نيز بوده، از وى به عنوان «شيخ ما» نام مىبرد و در جايى كه از كشف نوشتههاى يونانى در اصفهان، سخن مىگويد، مىافزايد كه «برخى از آنها در اين زمان (يعنى 377ق، سال تأليف الفهرست) نزد شيخ ما ابوسليمان است». در اين ميان جاى شگفتى است كه [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] درباره ابوسليمان به دو سطر بسنده مىكند و هنگامى كه به تاريخ تولد وى مىرسد، جاى آن را خالى مىگذارد و سپس از يكى از نوشتههاى وى نام مىبرد. | آگاهى ما درباره زندگانى و سرگذشت او اندك است، حتى تاريخ دقيق تولّد و درگذشت وى نيز شناخته نيست. در اين ميان، چنانكه از گفته ابوحيان توحيدى شاگرد و همنشين ابوسليمان برمىآيد، وى تا 391ق (بنابر نسخه ليدن، شم 1443) يا 371ق (بنابر نسخ ديگر) هنوز زنده بوده است، اما از آنجا كه دست نوشته ليدن بهترين نسخه مقابسات است، مىتوان تقريباً به تاريخ آن اطمينان داشت و بنابراين درگذشت ابوسليمان را پس از 391ق قرار داد و بدينسان تاريخ تولد وى، با در نظر گرفتن عمرى در حدود 70 سال يا اندكى بيشتر، احتمالاً در دهه دوم سده 4ق بوده است. از سوى ديگر، مسلّم است كه وى تا 377ق زنده بوده است، زيرا [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] كه معاصر و ظاهراً شاگر او نيز بوده، از وى به عنوان «شيخ ما» نام مىبرد و در جايى كه از كشف نوشتههاى يونانى در اصفهان، سخن مىگويد، مىافزايد كه «برخى از آنها در اين زمان (يعنى 377ق، سال تأليف الفهرست) نزد شيخ ما ابوسليمان است». در اين ميان جاى شگفتى است كه [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] درباره ابوسليمان به دو سطر بسنده مىكند و هنگامى كه به تاريخ تولد وى مىرسد، جاى آن را خالى مىگذارد و سپس از يكى از نوشتههاى وى نام مىبرد. | ||
دو منبع مهم ديگر- قفطى و ابن ابىاصبيعه- نيز آگاهى چندانى درباره ابوسليمان به ما نمىدهند. قفطى وى را از شاگردان متّى بن يونس قنّائى (د 328ق، مترجم معروف از يونانى) و ديگران معرفى مىكند، در حالى كه ابن ابىاصيبعه او را از شاگردان يحيى بن عدى (د 363ق، مترجم، منطقى و مفسّر نامدار آثار [[ارسطو]]) مىشمارد. بدينسان، اگر بخواهيم براى تولد ابوسليمان حدود سال 307ق را- چنانكه قزوينى پيشنهاد مىكند- بپذيريم، بايد عمرى بيش از 80 سال براى وى فرض كنيم. | دو منبع مهم ديگر- قفطى و ابن ابىاصبيعه- نيز آگاهى چندانى درباره ابوسليمان به ما نمىدهند. قفطى وى را از شاگردان متّى بن يونس قنّائى (د 328ق، مترجم معروف از يونانى) و ديگران معرفى مىكند، در حالى كه [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] او را از شاگردان يحيى بن عدى (د 363ق، مترجم، منطقى و مفسّر نامدار آثار [[ارسطو]]) مىشمارد. بدينسان، اگر بخواهيم براى تولد ابوسليمان حدود سال 307ق را- چنانكه قزوينى پيشنهاد مىكند- بپذيريم، بايد عمرى بيش از 80 سال براى وى فرض كنيم. | ||
گزارش ابن ابىاصيبعه درباره اينكه ابوسليمان شاگرد يحيى بن عدى بوده است، از سوى خود ابوسليمان نيز تأكيد مىشود، در جايى كه وى يحيى بن عدى را «شيخ ما» مىخواند. گفته مىشود كه ابوسليمان در دوران جوانيش به درس فقه اشتغال داشته و از پيروان مذهب حنفى بوده است. همچنين گفته مىشود كه وى مورد احترام و بزرگداشت عضدالدوله (د372ق) قرار داشته و چندين رساله در رشتههاى گوناگون فلسفه و شرح آثار [[ارسطو]] براى او تأليف كرده بوده است. نيز گفته مىشود كه وى از همنشينان ابوجعفر (احمد بن محمد بن خلف بن ليث، د 353ق) فرمانرواى سيستان بوده و از سوى وى نامههايى به بغداد مىفرستاده است. ابوسليمان در «صوان الحكمة» استعداد سياسى و آگاهى ژرف ابوجعفر را از فلسفههاى يونان سخت ستايش كرده است. | گزارش [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصيبعه]] درباره اينكه ابوسليمان شاگرد يحيى بن عدى بوده است، از سوى خود ابوسليمان نيز تأكيد مىشود، در جايى كه وى يحيى بن عدى را «شيخ ما» مىخواند. گفته مىشود كه ابوسليمان در دوران جوانيش به درس فقه اشتغال داشته و از پيروان مذهب حنفى بوده است. همچنين گفته مىشود كه وى مورد احترام و بزرگداشت عضدالدوله (د372ق) قرار داشته و چندين رساله در رشتههاى گوناگون فلسفه و شرح آثار [[ارسطو]] براى او تأليف كرده بوده است. نيز گفته مىشود كه وى از همنشينان ابوجعفر (احمد بن محمد بن خلف بن ليث، د 353ق) فرمانرواى سيستان بوده و از سوى وى نامههايى به بغداد مىفرستاده است. ابوسليمان در «صوان الحكمة» استعداد سياسى و آگاهى ژرف ابوجعفر را از فلسفههاى يونان سخت ستايش كرده است. | ||
به گفته قفطى، ابوسليمان يك چشم (اعور) و دچار پيسى بوده و به همين علت از مردمان دورى مىگزيده و خانهنشين بوده است و تنها دانشپژوهان به ديدار او مىرفتهاند. | به گفته قفطى، ابوسليمان يك چشم (اعور) و دچار پيسى بوده و به همين علت از مردمان دورى مىگزيده و خانهنشين بوده است و تنها دانشپژوهان به ديدار او مىرفتهاند. |
نسخهٔ ۶ مهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۰۶
نام | ابوسلیمان سجستانی، محمد بن طاهر |
---|---|
نام های دیگر | ابو سلیمان سجزی
ابو سلیمان منطقی، محمد بن طاهر سجستانی، محمد بن طاهر |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 391 هـ.ق |
اساتید | |
برخی آثار | صوان الحکمه و ثلاث رسائل |
کد مؤلف | AUTHORCODE3720AUTHORCODE |
اَبوسُلِيمان سَجِستانى، محمد بن طاهر بن بهرام سجستانى (سيستانى)، مشهور به منطقى، انديشمند، فيلسوف و عقايد نگار سده 4ق بود.
آگاهى ما درباره زندگانى و سرگذشت او اندك است، حتى تاريخ دقيق تولّد و درگذشت وى نيز شناخته نيست. در اين ميان، چنانكه از گفته ابوحيان توحيدى شاگرد و همنشين ابوسليمان برمىآيد، وى تا 391ق (بنابر نسخه ليدن، شم 1443) يا 371ق (بنابر نسخ ديگر) هنوز زنده بوده است، اما از آنجا كه دست نوشته ليدن بهترين نسخه مقابسات است، مىتوان تقريباً به تاريخ آن اطمينان داشت و بنابراين درگذشت ابوسليمان را پس از 391ق قرار داد و بدينسان تاريخ تولد وى، با در نظر گرفتن عمرى در حدود 70 سال يا اندكى بيشتر، احتمالاً در دهه دوم سده 4ق بوده است. از سوى ديگر، مسلّم است كه وى تا 377ق زنده بوده است، زيرا ابن نديم كه معاصر و ظاهراً شاگر او نيز بوده، از وى به عنوان «شيخ ما» نام مىبرد و در جايى كه از كشف نوشتههاى يونانى در اصفهان، سخن مىگويد، مىافزايد كه «برخى از آنها در اين زمان (يعنى 377ق، سال تأليف الفهرست) نزد شيخ ما ابوسليمان است». در اين ميان جاى شگفتى است كه ابن نديم درباره ابوسليمان به دو سطر بسنده مىكند و هنگامى كه به تاريخ تولد وى مىرسد، جاى آن را خالى مىگذارد و سپس از يكى از نوشتههاى وى نام مىبرد.
دو منبع مهم ديگر- قفطى و ابن ابىاصبيعه- نيز آگاهى چندانى درباره ابوسليمان به ما نمىدهند. قفطى وى را از شاگردان متّى بن يونس قنّائى (د 328ق، مترجم معروف از يونانى) و ديگران معرفى مىكند، در حالى كه ابن ابىاصيبعه او را از شاگردان يحيى بن عدى (د 363ق، مترجم، منطقى و مفسّر نامدار آثار ارسطو) مىشمارد. بدينسان، اگر بخواهيم براى تولد ابوسليمان حدود سال 307ق را- چنانكه قزوينى پيشنهاد مىكند- بپذيريم، بايد عمرى بيش از 80 سال براى وى فرض كنيم.
گزارش ابن ابىاصيبعه درباره اينكه ابوسليمان شاگرد يحيى بن عدى بوده است، از سوى خود ابوسليمان نيز تأكيد مىشود، در جايى كه وى يحيى بن عدى را «شيخ ما» مىخواند. گفته مىشود كه ابوسليمان در دوران جوانيش به درس فقه اشتغال داشته و از پيروان مذهب حنفى بوده است. همچنين گفته مىشود كه وى مورد احترام و بزرگداشت عضدالدوله (د372ق) قرار داشته و چندين رساله در رشتههاى گوناگون فلسفه و شرح آثار ارسطو براى او تأليف كرده بوده است. نيز گفته مىشود كه وى از همنشينان ابوجعفر (احمد بن محمد بن خلف بن ليث، د 353ق) فرمانرواى سيستان بوده و از سوى وى نامههايى به بغداد مىفرستاده است. ابوسليمان در «صوان الحكمة» استعداد سياسى و آگاهى ژرف ابوجعفر را از فلسفههاى يونان سخت ستايش كرده است.
به گفته قفطى، ابوسليمان يك چشم (اعور) و دچار پيسى بوده و به همين علت از مردمان دورى مىگزيده و خانهنشين بوده است و تنها دانشپژوهان به ديدار او مىرفتهاند.
آثار
مىتوان پنداشت كه دانشور و انديشمندى مانند ابوسليمان، بايد نوشتههاى فراوان از خود باقى نهاده باشد. در اين ميان آنچه از آثار او مىشناسيم، اينهاست:
- مسائل عدّة سئل عنها و جواباته لها؛
- مقاله فى مراتب قوى الانسان و كيفيه الانذارات التى بها النفس فيما يحدث فى عالم الكون؛
- كلام فى المنطق؛
- تعاليق حكمية و ملح و نوادر؛
- مقاله فى انّ الاجرام العلوية طبيعتها خامسة و انهاذات انفس و انّ النفس التى لهاهى انفس الناطقة، اين مقاله ذيل «صوان الحكمة» منتشر شده است؛
- رسالة فى اقتصاص طرق الفضائل؛
- رسالة فى المحرك الاول. اين رساله نيز ذيل «صوان الحكمة» منتشر شده است؛
- مقالة فى الكمال الخاص بنوع الانسان. اين رساله نيز ذيل «صوان الحكمة» منتشر شده است؛
- رساله فى وصف الوزير ابىعبدالله العارض؛
- رسالههايى به عضدالدوله درباره فنون مختلف حكمت و شرح كتب ارسطو؛
- صوان الحكمة.
منابع
دايرة المعارف بزرگ اسلامى ج5، ص565.