۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
كتاب، مشتمل بر يك مقدمه (در دوازده امر)، نه مقصد و يك خاتمه است. موضوعات مقاصد كتاب به ترتيب عبارتند از: 1. اوامر؛ 2. مقدمات واجب؛ 3. مفاهيم؛ 4. ضد و ترتب؛ 5. نواهى، دلالت نهى بر فساد؛ 6. اجزاء؛ 7. اجتماع امر و نهى؛ 8. عام و خاص؛ 9. مطلق و مقيد و مجمل و مبين ..<ref>ر.ك: متن كتاب، ص91</ref> | كتاب، مشتمل بر يك مقدمه (در دوازده امر)، نه مقصد و يك خاتمه است. موضوعات مقاصد كتاب به ترتيب عبارتند از: 1. اوامر؛ 2. مقدمات واجب؛ 3. مفاهيم؛ 4. ضد و ترتب؛ 5. نواهى، دلالت نهى بر فساد؛ 6. اجزاء؛ 7. اجتماع امر و نهى؛ 8. عام و خاص؛ 9. مطلق و مقيد و مجمل و مبين ...<ref>ر.ك: متن كتاب، ص91</ref> | ||
نويسنده، مقاصد ششم و هفتم و نهم را ننوشته و در انتهاى كتاب اين مباحث را به ديگر آثارش ارجاع داده است ..<ref>ر.ك: همان، ص213</ref> در واقع كتاب با مقصد هشتم به اتمام رسيده است. | نويسنده، مقاصد ششم و هفتم و نهم را ننوشته و در انتهاى كتاب اين مباحث را به ديگر آثارش ارجاع داده است ...<ref>ر.ك: همان، ص213</ref> در واقع كتاب با مقصد هشتم به اتمام رسيده است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
نويسنده، مباحث كتاب را با اين نكته آغاز مىكند كه عادت بيشتر مصنفين علم اصول و ديگر علوم بر اين است كه اول از موضوع هر علمى و دوم از موضوع آن علم بحث كنند؛ زيرا از آنجا كه فردى از افراد آن است، شناخت كلى موضوع، فىالجمله موجب شناخت موضوع علم مورد بحث هم مىشود. وى سپس عبارت مشهور را كه موضوع علم را چيزى مىدانند كه در آن علم، از عوارض ذاتى آن بحث مىشود، باطل دانسته و معتقد است در هر علم از احكامى بحث مىشود كه بر موضوعات مسائل آن علم عارض مىگردند؛ خواه از عوارض ذاتى باشند، خواه از عوارض غريب و خواه مؤلف از هر دو ..<ref>ر.ك: مقدمه، ص2</ref> | نويسنده، مباحث كتاب را با اين نكته آغاز مىكند كه عادت بيشتر مصنفين علم اصول و ديگر علوم بر اين است كه اول از موضوع هر علمى و دوم از موضوع آن علم بحث كنند؛ زيرا از آنجا كه فردى از افراد آن است، شناخت كلى موضوع، فىالجمله موجب شناخت موضوع علم مورد بحث هم مىشود. وى سپس عبارت مشهور را كه موضوع علم را چيزى مىدانند كه در آن علم، از عوارض ذاتى آن بحث مىشود، باطل دانسته و معتقد است در هر علم از احكامى بحث مىشود كه بر موضوعات مسائل آن علم عارض مىگردند؛ خواه از عوارض ذاتى باشند، خواه از عوارض غريب و خواه مؤلف از هر دو ...<ref>ر.ك: مقدمه، ص2</ref> | ||
وضع و شئون آن، صحت استعمال لفظ در غير آنچه براى آن وضع شده است، وضع مركبات، حقيقت شرعيه، صحيح و اعم، اشتراك و ترادف و مشتق از ديگر مباحثى است كه در مقدمه كتاب مطرح شده است ..<ref>ر.ك: همان، ص73-14</ref> | وضع و شئون آن، صحت استعمال لفظ در غير آنچه براى آن وضع شده است، وضع مركبات، حقيقت شرعيه، صحيح و اعم، اشتراك و ترادف و مشتق از ديگر مباحثى است كه در مقدمه كتاب مطرح شده است ...<ref>ر.ك: همان، ص73-14</ref> | ||
دستهبندى مباحث، همانند ساير آثار معاصر، البته با اندكى تفاوت صورت گرفته است؛ بهعنوان مثال در مقصد اول، مبحث «اوامر» همانند ساير كتب اصولى در دو فصل ماده و صيغه امر مورد بررسى قرار گرفته است. ماده امر از چهار جهت «معناى لفظى امر، دخالت علو و استعلا در معناى امر، وجوبى يا ندبى بودن طلب، اتحاد طلب و اراده»، همانند «اصول فقه شيعه» [[فاضل موحدی لنکرانی، محمد|آيتالله فاضل لنكرانى]] ..<ref>ج3، ص88-15</ref> مطرح شده است؛ البته اين مطلب در «اصول فقه» [[مظفر، محمدرضا|مرحوم مظفر]] ..<ref>ص77-74</ref> در سه مبحث و در «[[بيان الأصول (صافي، لطفالله)|بيان الأصول]]» [[صافی گلپایگانی، لطفالله|آيتالله صافى گلپايگانى]] ..<ref>ج1، ص140-109</ref> از پنج جهت مورد مطالعه قرار گرفته است. دستهبندى صيغه امر نيز با اندكى تفاوت، همانند ساير آثار اصولى معاصر است ..<ref>ر.ك: متن كتاب، ص142-92</ref> | دستهبندى مباحث، همانند ساير آثار معاصر، البته با اندكى تفاوت صورت گرفته است؛ بهعنوان مثال در مقصد اول، مبحث «اوامر» همانند ساير كتب اصولى در دو فصل ماده و صيغه امر مورد بررسى قرار گرفته است. ماده امر از چهار جهت «معناى لفظى امر، دخالت علو و استعلا در معناى امر، وجوبى يا ندبى بودن طلب، اتحاد طلب و اراده»، همانند «اصول فقه شيعه» [[فاضل موحدی لنکرانی، محمد|آيتالله فاضل لنكرانى]] ...<ref>ج3، ص88-15</ref> مطرح شده است؛ البته اين مطلب در «اصول فقه» [[مظفر، محمدرضا|مرحوم مظفر]] ...<ref>ص77-74</ref> در سه مبحث و در «[[بيان الأصول (صافي، لطفالله)|بيان الأصول]]» [[صافی گلپایگانی، لطفالله|آيتالله صافى گلپايگانى]] ...<ref>ج1، ص140-109</ref> از پنج جهت مورد مطالعه قرار گرفته است. دستهبندى صيغه امر نيز با اندكى تفاوت، همانند ساير آثار اصولى معاصر است ...<ref>ر.ك: متن كتاب، ص142-92</ref> | ||
در مقصد دوم كتاب، مقدمات واجب در شش مقام مطرح شده است. در تقسيم سوم از مقام دوم، تقسيمات مقدمه بيان شده است. نويسنده در اين بخش به اقسام چهارگانه مقدمه كه در «كفايه» بيان شده (مقدمه وجود، مقدمه صحت، مقدمه وجوب و مقدمه علم) قسم پنجمى را مىافزايد كه عبارت است از «مقدمه قدرت بر امتثال» و سپس تفاوت اين قسم را با اقسام پيشين تبيين مىكند ..<ref>ر.ك: متن كتاب، ص152</ref> | در مقصد دوم كتاب، مقدمات واجب در شش مقام مطرح شده است. در تقسيم سوم از مقام دوم، تقسيمات مقدمه بيان شده است. نويسنده در اين بخش به اقسام چهارگانه مقدمه كه در «كفايه» بيان شده (مقدمه وجود، مقدمه صحت، مقدمه وجوب و مقدمه علم) قسم پنجمى را مىافزايد كه عبارت است از «مقدمه قدرت بر امتثال» و سپس تفاوت اين قسم را با اقسام پيشين تبيين مىكند ...<ref>ر.ك: متن كتاب، ص152</ref> | ||
در آخرين مقام از مقصد چهارم كتاب، بعد از بحث از ضد خاص و عام، «ثمره بحث ضد» مطرح شده است و به اين سؤال كه اگر امر به شىء مقتضى نهى از ضد خاص باشد، چه ثمرهاى بر آن بار مىگردد، پاسخ داده شده است ..<ref>ر.ك: ص198-196</ref> | در آخرين مقام از مقصد چهارم كتاب، بعد از بحث از ضد خاص و عام، «ثمره بحث ضد» مطرح شده است و به اين سؤال كه اگر امر به شىء مقتضى نهى از ضد خاص باشد، چه ثمرهاى بر آن بار مىگردد، پاسخ داده شده است ...<ref>ر.ك: ص198-196</ref> | ||
نويسنده در انتهاى كتاب در ضمن يك تنبيه تصريح كرده كه بخشى از مباحث اصول لفظى را به اين دليل كه در ساير آثار چاپشدهاش آورده، در اين كتاب نياورده است؛ اين مباحث عبارتند از: | نويسنده در انتهاى كتاب در ضمن يك تنبيه تصريح كرده كه بخشى از مباحث اصول لفظى را به اين دليل كه در ساير آثار چاپشدهاش آورده، در اين كتاب نياورده است؛ اين مباحث عبارتند از: | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
#وقوف مطلق از اطلاق به مجرد همراه بودنش با چيزى كه صلاحيت قرينيت دارد؛ | #وقوف مطلق از اطلاق به مجرد همراه بودنش با چيزى كه صلاحيت قرينيت دارد؛ | ||
#مباحث اجزا كه در مباحث ظنون متعرض آن شده است؛ | #مباحث اجزا كه در مباحث ظنون متعرض آن شده است؛ | ||
#ضابطه تزاحم و متعلقات آن، كه در كتاب قواعد الفقيه توضيح آن آمده است ..<ref>ر.ك: متن كتاب، ص213</ref> | #ضابطه تزاحم و متعلقات آن، كه در كتاب قواعد الفقيه توضيح آن آمده است ...<ref>ر.ك: متن كتاب، ص213</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش