۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
| خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
ناشر در مقدمه به نقش مهم علم بلاغت در فهم صحيح متون اسلامى، بهويژه آيات و روايات اشاره كرده است كه بهوسيله آن مىتوان به فهم بخش عظيمى از اعجاز قرآن كريم و بعضى از مصادر دينى مانند نهج البلاغه و صحيفه سجاديه دست يافت <ref>مقدمه، ص 9</ref> | ناشر در مقدمه به نقش مهم علم بلاغت در فهم صحيح متون اسلامى، بهويژه آيات و روايات اشاره كرده است كه بهوسيله آن مىتوان به فهم بخش عظيمى از اعجاز قرآن كريم و بعضى از مصادر دينى مانند نهج البلاغه و صحيفه سجاديه دست يافت <ref>مقدمه، ص 9</ref> | ||
نويسنده در تمهيد كتاب، سه علم معانى و بيان و بديع را تعريف كرده و كلام را به اعتبار معانى بيان، از حيث لفظ «فصيح» و از حيث لفظ و معنا «بليغ» دانسته است <ref>تمهيد، ص 13</ref> | نويسنده در تمهيد كتاب، سه علم معانى و بيان و بديع را تعريف كرده و كلام را به اعتبار معانى بيان، از حيث لفظ «فصيح» و از حيث لفظ و معنا «بليغ» دانسته است <ref>تمهيد، ص 13</ref> | ||
درباره معنى اصطلاحى «بلاغت» از ديرباز تعريفهاى بسيارى به ما رسيده است. يكى از قديمىترين تعريفها از [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] است كه وقتى درباره بلاغت از او سؤال شد، گفت: «بلاغت؛ يعنى ايجاز، كه با گوش دادن و سخن گفتن و سكوت كردن يا شعر و نثر و خطابه و اشكال ديگر ظاهر مىشود». ابن معتز، در وجه تسميه اين علم مىنويسد: «چون معنى به دل شنونده وارد مىشود، بلاغت ناميده شده است». احمد الهاشمى چون بسيارى از معاصران، «رعايت مقتضاى حال با كلامى فصيح» را بلاغت دانسته است <ref>ميرزانيا، منصور، ص 166</ref> | درباره معنى اصطلاحى «بلاغت» از ديرباز تعريفهاى بسيارى به ما رسيده است. يكى از قديمىترين تعريفها از [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] است كه وقتى درباره بلاغت از او سؤال شد، گفت: «بلاغت؛ يعنى ايجاز، كه با گوش دادن و سخن گفتن و سكوت كردن يا شعر و نثر و خطابه و اشكال ديگر ظاهر مىشود». ابن معتز، در وجه تسميه اين علم مىنويسد: «چون معنى به دل شنونده وارد مىشود، بلاغت ناميده شده است». احمد الهاشمى چون بسيارى از معاصران، «رعايت مقتضاى حال با كلامى فصيح» را بلاغت دانسته است <ref>ميرزانيا، منصور، ص 166</ref> | ||
پيش از كتاب «جواهر البلاغة»، كتاب «مطول» و «مختصر المعاني» در حوزههاى علميه تدريس مىشد. [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]]، در اين دو كتاب ضمن اينكه همان خط مشى [[سکاکی، یوسف بن ابیبکر|سكّاكى]] و شيوه خطيب قزوينى در «تلخيص المفتاح» را پيش گرفته و از روش شارحان پيشين، استفاده كرده و سعى او بر آن بوده كه عبارات و كلمات مصنف (خطيب قزوينى) را شرح دهد، گاه هم به نقد و بررسى پرداخته و مطلبى را تكذيب و سخنى را پذيرفته است. وى در ضمن شرح مطالب، موضوعات منطقى و فلسفى و كلامى را نيز گنجانده و نتوانسته خود را از بحث در اينگونه مسائل بركنار دارد <ref>علوى مقدم، ص 47</ref> | پيش از كتاب «جواهر البلاغة»، كتاب «مطول» و «مختصر المعاني» در حوزههاى علميه تدريس مىشد. [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]]، در اين دو كتاب ضمن اينكه همان خط مشى [[سکاکی، یوسف بن ابیبکر|سكّاكى]] و شيوه خطيب قزوينى در «تلخيص المفتاح» را پيش گرفته و از روش شارحان پيشين، استفاده كرده و سعى او بر آن بوده كه عبارات و كلمات مصنف (خطيب قزوينى) را شرح دهد، گاه هم به نقد و بررسى پرداخته و مطلبى را تكذيب و سخنى را پذيرفته است. وى در ضمن شرح مطالب، موضوعات منطقى و فلسفى و كلامى را نيز گنجانده و نتوانسته خود را از بحث در اينگونه مسائل بركنار دارد <ref>علوى مقدم، ص 47</ref> هاشمى در كتاب حاضر از ورود به چنين موضوعاتى كه سبب تطويل كلام مىشود خوددارى كرده است. | ||
احمد هاشمى كتاب را به همان شيوه خطيب قزوينى نوشته و تنها در مواردى با خطيب قزوينى اختلاف دارد. وى در پايان كتاب خود از سَرَقات، بحث كرده است. روىهمرفته در كتاب مزبور تمرينهاى سودمندى به شيوه كتب جديد عربى وجود دارد كه مورد استفاده طالبان علوم بلاغى قرار مىگيرد و روى همين اصل، كتاب «جواهر البلاغة» از كتب درسى آموزشگاهها و مدارس متوسطه كشورهاى عربى مىباشد و تاكنون بارها چاپ شده است <ref>همان، ص 77 - 78</ref> | احمد هاشمى كتاب را به همان شيوه خطيب قزوينى نوشته و تنها در مواردى با خطيب قزوينى اختلاف دارد. وى در پايان كتاب خود از سَرَقات، بحث كرده است. روىهمرفته در كتاب مزبور تمرينهاى سودمندى به شيوه كتب جديد عربى وجود دارد كه مورد استفاده طالبان علوم بلاغى قرار مىگيرد و روى همين اصل، كتاب «جواهر البلاغة» از كتب درسى آموزشگاهها و مدارس متوسطه كشورهاى عربى مىباشد و تاكنون بارها چاپ شده است <ref>همان، ص 77 - 78</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
ویرایش