حکمت عملی یا اخلاق مرتضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>'
جز (جایگزینی متن - 'ابی ' به 'ابی')
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
خط ۵۹: خط ۵۹:




در ابتداى كتاب، دو نامه از علامه [[حسن‌زاده آملی، حسن|حسن‌زاده آملى]] ذكر شده كه در پاسخ تلگرام تسليت دوستانش به‌مناسبت رحلت استاد ايشان، ميرزا مهدى الهى قمشه‌اى نوشته و در آن، شرح حال مختصرى از زندگانى او را بيان كره است <ref>آغاز كتاب بعد از فهرست مطالب، ص7</ref>.
در ابتداى كتاب، دو نامه از علامه [[حسن‌زاده آملی، حسن|حسن‌زاده آملى]] ذكر شده كه در پاسخ تلگرام تسليت دوستانش به‌مناسبت رحلت استاد ايشان، ميرزا مهدى الهى قمشه‌اى نوشته و در آن، شرح حال مختصرى از زندگانى او را بيان كره است <ref>آغاز كتاب بعد از فهرست مطالب، ص7</ref>


در نامه اول، شرح مختصرى از زندگانى آن مرحوم ذكر شده و اوصاف و رفتارهاى پسنديده ايشان بيان گرديده است. [[حسن‌‌زاده آملی، حسن|علامه حسن‌زاده]] مى‌فرمايد: «بيش از ده سال با او حشر داشتم، يك كلمه‌ى ناروا و يك حرف ناسزا و يك جمله بيهوده از او نشنيدم؛ چه گريه‌ها و زارى‌ها از او ديدم و چه اندرزها از او به يادگار دارم و چه خاطرات و چه و چه و...» <ref>نامه اول، ص10</ref>.
در نامه اول، شرح مختصرى از زندگانى آن مرحوم ذكر شده و اوصاف و رفتارهاى پسنديده ايشان بيان گرديده است. [[حسن‌‌زاده آملی، حسن|علامه حسن‌زاده]] مى‌فرمايد: «بيش از ده سال با او حشر داشتم، يك كلمه‌ى ناروا و يك حرف ناسزا و يك جمله بيهوده از او نشنيدم؛ چه گريه‌ها و زارى‌ها از او ديدم و چه اندرزها از او به يادگار دارم و چه خاطرات و چه و چه و...» <ref>نامه اول، ص10</ref>


نامه دوم نيز در شرح حال و رفتاهاى اخلاقى ميرزا مهدى الهى قمشه‌اى نگاشته شده است. نويسنده در بخشى از اين نامه، مرحوم الهى قمشه‌اى را يكى از نوادر روزگار مى‌داند كه به ارتحال خود دل اهل الله را سوگوار كرد. ايشان مى‌نويسد: «در هجران اين‌گونه بزرگان بايد گفت: اى دريغا عالمى» <ref>نامه دوم، ص37</ref>.
نامه دوم نيز در شرح حال و رفتاهاى اخلاقى ميرزا مهدى الهى قمشه‌اى نگاشته شده است. نويسنده در بخشى از اين نامه، مرحوم الهى قمشه‌اى را يكى از نوادر روزگار مى‌داند كه به ارتحال خود دل اهل الله را سوگوار كرد. ايشان مى‌نويسد: «در هجران اين‌گونه بزرگان بايد گفت: اى دريغا عالمى» <ref>نامه دوم، ص37</ref>


در ادامه، با متن اصلى كتاب كه متشكل از ده مقاله به قلم ميرزا مهدى الهى قمشه‌اى است، روبه‌رو مى‌شويم. اهم مطالب مقالات مزبور به اين شرح است:
در ادامه، با متن اصلى كتاب كه متشكل از ده مقاله به قلم ميرزا مهدى الهى قمشه‌اى است، روبه‌رو مى‌شويم. اهم مطالب مقالات مزبور به اين شرح است:


#شناخت خدا، بالاترين شناخت‌هاست: اينكه هركس خدا را شناخت، به يكتايى و يگانگى او معترف مى‌شود و موحد حقيقى مى‌گردد و موحد حقيقى تمام توجه و شوق و عشق او به خداست و هر حاجتى را نيز تنها از خدا مى‌خواهد، بلكه حاجتى جز خدا ندارد و دلش از خدا هراسان و به او اميدوار است و تنها از خدا مى‌ترسد و به خدا توكل مى‌كند و هركس توكلش بر خدا بيشتر باشد، خداشناس‌تر است و در كارها اعتماد به غير خدا ندارد و در كليه امور توجهش به خدا مى‌شود <ref>ر.ك: متن كتاب، ص42</ref>.
#شناخت خدا، بالاترين شناخت‌هاست: اينكه هركس خدا را شناخت، به يكتايى و يگانگى او معترف مى‌شود و موحد حقيقى مى‌گردد و موحد حقيقى تمام توجه و شوق و عشق او به خداست و هر حاجتى را نيز تنها از خدا مى‌خواهد، بلكه حاجتى جز خدا ندارد و دلش از خدا هراسان و به او اميدوار است و تنها از خدا مى‌ترسد و به خدا توكل مى‌كند و هركس توكلش بر خدا بيشتر باشد، خداشناس‌تر است و در كارها اعتماد به غير خدا ندارد و در كليه امور توجهش به خدا مى‌شود <ref>ر.ك: متن كتاب، ص42</ref>
#:مؤلف محترم معتقدند: چنين شناختى از خدا، بر گفتار و رفتار و كردار او اثر خواهد گذاشت و نتيجه آن، سنجيده سخن گفتن و ترحم و مهربانى و عذرپذيرى نسبت به نيك و بد و درخواست حاجت تنها از خداوند خواهد بود <ref>ر.ك: همان، ص46</ref>.
#:مؤلف محترم معتقدند: چنين شناختى از خدا، بر گفتار و رفتار و كردار او اثر خواهد گذاشت و نتيجه آن، سنجيده سخن گفتن و ترحم و مهربانى و عذرپذيرى نسبت به نيك و بد و درخواست حاجت تنها از خداوند خواهد بود <ref>ر.ك: همان، ص46</ref>
#توحيد خدا و اخلاص به حق تعالى: به اين معنا كه او را از حد وصف عقل و ادراك فراتر بداند؛ به‌گونه‌اى كه دريابد كه هيچ‌يك از موجودات، توانايى درك او را نخواهند داشت و منقطع از همه خلق گردد تا به خالق راه يابد <ref>ر.ك: همان، ص54</ref>.
#توحيد خدا و اخلاص به حق تعالى: به اين معنا كه او را از حد وصف عقل و ادراك فراتر بداند؛ به‌گونه‌اى كه دريابد كه هيچ‌يك از موجودات، توانايى درك او را نخواهند داشت و منقطع از همه خلق گردد تا به خالق راه يابد <ref>ر.ك: همان، ص54</ref>
#:نويسنده در شرح اخلاص در عبادت، آن را بلندترين مقام ايمان مى‌داند و معتقد است: اينكه هيچ شائبه‌ى شرك و ريا در او نباشد و در او هواى نفس هيچ مداخله‌اى نكند و جز رضا و خشنودى حق در آن عمل هيچ منظورى نداشته باشد <ref>ر.ك: همان، ص57</ref>.
#:نويسنده در شرح اخلاص در عبادت، آن را بلندترين مقام ايمان مى‌داند و معتقد است: اينكه هيچ شائبه‌ى شرك و ريا در او نباشد و در او هواى نفس هيچ مداخله‌اى نكند و جز رضا و خشنودى حق در آن عمل هيچ منظورى نداشته باشد <ref>ر.ك: همان، ص57</ref>
#ايمان به خدا و آثار ايمان كه عمل صالح و كار خير است براى زاد سفر به جهان آخرت: اينكه ايمان به خدا تنها لفظ و حرف بر زبان نيست، بلكه حقيقت ايمان، اول، معرفت و شناسايى خداست به قلب و به باطن ذات و مطابق قلب بر زبان نيز جارى سازد تا خلق را هم به ايمان دعوت كند كه چون زبان با قلب مطابق شد، سخن موثر خواهد بود <ref>ر.ك: همان، ص60</ref>.
#ايمان به خدا و آثار ايمان كه عمل صالح و كار خير است براى زاد سفر به جهان آخرت: اينكه ايمان به خدا تنها لفظ و حرف بر زبان نيست، بلكه حقيقت ايمان، اول، معرفت و شناسايى خداست به قلب و به باطن ذات و مطابق قلب بر زبان نيز جارى سازد تا خلق را هم به ايمان دعوت كند كه چون زبان با قلب مطابق شد، سخن موثر خواهد بود <ref>ر.ك: همان، ص60</ref>
#اوصاف و نشانه‌هاى اهل ايمان كه محبت به خدا و شوق به عالم مافوق‌الطبيعه است و مراتب يقين و اوصاف پاكان: نويسنده، صفات اهل يقين را توكل و تسليم و رضا و انس و محبت و عشق و وله و حيرت در جمال و جلال خدا مى‌داند <ref>ر.ك: همان، ص72</ref>.
#اوصاف و نشانه‌هاى اهل ايمان كه محبت به خدا و شوق به عالم مافوق‌الطبيعه است و مراتب يقين و اوصاف پاكان: نويسنده، صفات اهل يقين را توكل و تسليم و رضا و انس و محبت و عشق و وله و حيرت در جمال و جلال خدا مى‌داند <ref>ر.ك: همان، ص72</ref>
#:ايشان نشانه ايمان شخص را وفاى به عهد مى‌داند و اينكه عشق و محبت به طاعت او داشته و از اطاعت شياطين انس و جن متنفر باشد و نيز وفا به خلق در تمام قول و عقود زواج و شركت و معاملات <ref>ر.ك: همان، ص72</ref>.
#:ايشان نشانه ايمان شخص را وفاى به عهد مى‌داند و اينكه عشق و محبت به طاعت او داشته و از اطاعت شياطين انس و جن متنفر باشد و نيز وفا به خلق در تمام قول و عقود زواج و شركت و معاملات <ref>ر.ك: همان، ص72</ref>
#:مؤلف معتقد است: مراتب ايمان، مختلف است، مانند نور كه از خورشيد تا نور چراغ همه نور است؛ اما تفاوت، به شدت و ضعف بسيار؛ همين گونه ايمان ضعيف تا ايمان قوى و اقوى كه مرتبه اكمل و افضل ايمان است، تفاوت رتبه بسيار خواهد داشت و افضل مراتب ايمان، مقام تسليم مى‌باشد كه آخرين مرتبه انسان و عالى‌ترين صفات اوست و نيكوتر از مقام تسليم در درجات ايمان و مقامات عرفانى، مقامى نيست <ref>ر.ك: همان، ص73</ref>.
#:مؤلف معتقد است: مراتب ايمان، مختلف است، مانند نور كه از خورشيد تا نور چراغ همه نور است؛ اما تفاوت، به شدت و ضعف بسيار؛ همين گونه ايمان ضعيف تا ايمان قوى و اقوى كه مرتبه اكمل و افضل ايمان است، تفاوت رتبه بسيار خواهد داشت و افضل مراتب ايمان، مقام تسليم مى‌باشد كه آخرين مرتبه انسان و عالى‌ترين صفات اوست و نيكوتر از مقام تسليم در درجات ايمان و مقامات عرفانى، مقامى نيست <ref>ر.ك: همان، ص73</ref>
#تربيت و تهذيب نفس ناطقه: نويسنده بر اين باور است كه هركس در باطن و در عالم صغير، موسى و فرعونى است و اگر بخواهد مقام كمال موسوى را دريابد، با فرعون نفس خودبين مخالفت كند وگرنه چون فرعون غرق درياى هلاك شود و اگر اطاعت موساى عقل و ايمان كند، مانند موسى به تحيت حضرت حق سرافراز گردد و در آسمان‌هاى عوالم عقلى با موسى هم‌پرواز شود <ref>ر.ك: همان، ص80</ref>.
#تربيت و تهذيب نفس ناطقه: نويسنده بر اين باور است كه هركس در باطن و در عالم صغير، موسى و فرعونى است و اگر بخواهد مقام كمال موسوى را دريابد، با فرعون نفس خودبين مخالفت كند وگرنه چون فرعون غرق درياى هلاك شود و اگر اطاعت موساى عقل و ايمان كند، مانند موسى به تحيت حضرت حق سرافراز گردد و در آسمان‌هاى عوالم عقلى با موسى هم‌پرواز شود <ref>ر.ك: همان، ص80</ref>
#اخلاق فاضله و وفا و صفا و حفظ قول و عهد بين خدا و خلق: مؤلف، نتيجه حسن خلق را ملكه حكمت و سخاوت و عدالت و شجاعت و علو همت و غيره مى‌داند و معتقد است: اين مسئله، دليل شرافت ذاتى و عظمت روحى او و بودن وى از خاندان اصالت و نجابت است و به‌عكس، آن كس كه اخلاقش زشت است، دليل بدگوهرى و بى‌اصالتى است و اغلب از خاندانى پست‌همت و حقيرالنفس و بى‌شرافت و نجابت است <ref>ر.ك: همان، ص89</ref>.
#اخلاق فاضله و وفا و صفا و حفظ قول و عهد بين خدا و خلق: مؤلف، نتيجه حسن خلق را ملكه حكمت و سخاوت و عدالت و شجاعت و علو همت و غيره مى‌داند و معتقد است: اين مسئله، دليل شرافت ذاتى و عظمت روحى او و بودن وى از خاندان اصالت و نجابت است و به‌عكس، آن كس كه اخلاقش زشت است، دليل بدگوهرى و بى‌اصالتى است و اغلب از خاندانى پست‌همت و حقيرالنفس و بى‌شرافت و نجابت است <ref>ر.ك: همان، ص89</ref>
#حقيقت دنيا و فراغ نفوس قدسى از شواغل و موانع جسمانى عالم طبيعت: نويسنده، شرط وصول انسان به نعمت‌هاى ابدى و لذات حقيقى عالم آخرت را گذشتن از سر شهوات حرام دنيا مى‌داند <ref>ر.ك: همان، ص104-105</ref>.
#حقيقت دنيا و فراغ نفوس قدسى از شواغل و موانع جسمانى عالم طبيعت: نويسنده، شرط وصول انسان به نعمت‌هاى ابدى و لذات حقيقى عالم آخرت را گذشتن از سر شهوات حرام دنيا مى‌داند <ref>ر.ك: همان، ص104-105</ref>
#سعادت حقيقى و لذات روحانى و حب و ذكر و اشتياق به خدا: نويسنده، كسى را عاقل مى‌داند كه در طلب علم و ايمان و معرفت خداست در مقام عقل نظرى و به كار تزكيه و تربيت و تهذيب نفس است در عقل عملى؛ يعنى كسى كه در تكميل قوه دانش و كنش خود تا آنجا كه بتواند سعى كند <ref>ر.ك: همان، ص109</ref>.
#سعادت حقيقى و لذات روحانى و حب و ذكر و اشتياق به خدا: نويسنده، كسى را عاقل مى‌داند كه در طلب علم و ايمان و معرفت خداست در مقام عقل نظرى و به كار تزكيه و تربيت و تهذيب نفس است در عقل عملى؛ يعنى كسى كه در تكميل قوه دانش و كنش خود تا آنجا كه بتواند سعى كند <ref>ر.ك: همان، ص109</ref>
#احسان به خلق، به مال و جاه و قدرت و زبان و غيره.
#احسان به خلق، به مال و جاه و قدرت و زبان و غيره.
#امور اجتماعى: سزاوار است عاقل از مستى ثروت و مال و مستى قدرت و جاه و مستى علم و دانش و مستى مدح و ثناى مردم و مستى و غرور جوانى دورى كند كه تمام اينها را بوى ناخوش و عفنى است كه عقل انسان را زائل مى‌كند و ادب و وقار انسانيت را سبك و خفيف مى‌سازد <ref>ر.ك: همان، ص126</ref>.
#امور اجتماعى: سزاوار است عاقل از مستى ثروت و مال و مستى قدرت و جاه و مستى علم و دانش و مستى مدح و ثناى مردم و مستى و غرور جوانى دورى كند كه تمام اينها را بوى ناخوش و عفنى است كه عقل انسان را زائل مى‌كند و ادب و وقار انسانيت را سبك و خفيف مى‌سازد <ref>ر.ك: همان، ص126</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش