عنوان الدراية فيمن عرف من العلماء في المائة السابعة ببجاية: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ارسطو' به 'ارسطو')
    جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
    خط ۵۰: خط ۵۰:
    اين كتاب از مقدمه لجنه تأليف و ترجمه و نشر، مقدمه مصحح، مقدمه محمد بن ابى‌شنب (مدرس مدرسه دولتى ثعالبيه و دانشكده ادبيات عالى الجزاير) و متن اصلى تشكيل شده است.
    اين كتاب از مقدمه لجنه تأليف و ترجمه و نشر، مقدمه مصحح، مقدمه محمد بن ابى‌شنب (مدرس مدرسه دولتى ثعالبيه و دانشكده ادبيات عالى الجزاير) و متن اصلى تشكيل شده است.


    عادل نويهض در مقدمه‌اش كه آن را در بيروت نوشته و تاريخش را مشخص نكرده است، نويسنده را معرفى كرده و ارزش تاريخى اثر حاضر را توضيح داده و چنين آورده است: «... بسيارى از مشاهير الجزايرى مصنفاتى نوشته و آن را «الثبت» يا «البرنامج» يا «المشيخه» ناميده و در آن، اسامى علومى را ذكر كرده‌اند كه از دانشمندان معاصرشان در زمينه فقه، حديث، تفسير، لغت، ادبيات و تاريخ و... آموخته‌اند و در آن شرح حال اين دانشوران را نيز آورده‌اند و... سخن پايانى اين است كه اين كتاب، به گواهى انديشمندان بزرگ، روشن‌ترين و جامع‌ترين اثرى است كه در زمينه حيات عقلى در قرن هفتم هجرى نه فقط در بجايه، بلكه حتى در مغرب اوسط نيز، نوشته شده است» <ref>ر.ك: مقدمه محقق، ص7-15</ref>.
    عادل نويهض در مقدمه‌اش كه آن را در بيروت نوشته و تاريخش را مشخص نكرده است، نويسنده را معرفى كرده و ارزش تاريخى اثر حاضر را توضيح داده و چنين آورده است: «... بسيارى از مشاهير الجزايرى مصنفاتى نوشته و آن را «الثبت» يا «البرنامج» يا «المشيخه» ناميده و در آن، اسامى علومى را ذكر كرده‌اند كه از دانشمندان معاصرشان در زمينه فقه، حديث، تفسير، لغت، ادبيات و تاريخ و... آموخته‌اند و در آن شرح حال اين دانشوران را نيز آورده‌اند و... سخن پايانى اين است كه اين كتاب، به گواهى انديشمندان بزرگ، روشن‌ترين و جامع‌ترين اثرى است كه در زمينه حيات عقلى در قرن هفتم هجرى نه فقط در بجايه، بلكه حتى در مغرب اوسط نيز، نوشته شده است» <ref>ر.ك: مقدمه محقق، ص7-15</ref>


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    خط ۵۹: خط ۵۹:
    #شيخ فقيه اصولى مشارك محصل ابوالعباس احمد بن خالد از اهالى مالقه حدود سال 660ق، در اندلس و مراكش دانش آموخت و با گروهى از فاضلان ملاقات كرد و مدتى طولانى ملازم فقيه امام ابوعبدالله مومنانى شد. از وى شنيدم مى‌گفت: مدت بيست سال ملازم او بوده و مى‌گفت: به‌مانند همين مدت، [[ارسطو]] ملازم افلاطون شد.
    #شيخ فقيه اصولى مشارك محصل ابوالعباس احمد بن خالد از اهالى مالقه حدود سال 660ق، در اندلس و مراكش دانش آموخت و با گروهى از فاضلان ملاقات كرد و مدتى طولانى ملازم فقيه امام ابوعبدالله مومنانى شد. از وى شنيدم مى‌گفت: مدت بيست سال ملازم او بوده و مى‌گفت: به‌مانند همين مدت، [[ارسطو]] ملازم افلاطون شد.
    #:صاحب‌نظر در زمينه اصول فقه و اصول دين بنا بر شيوه ائمه متقدمين بود و به روش فخرالدين اعتقادى نداشت و درباره آن اين اعتقاد را داشت كه در آن خلطى صورت گرفته؛ زيرا بخشى از منطق را در اين دو اصل وارد كرده است.
    #:صاحب‌نظر در زمينه اصول فقه و اصول دين بنا بر شيوه ائمه متقدمين بود و به روش فخرالدين اعتقادى نداشت و درباره آن اين اعتقاد را داشت كه در آن خلطى صورت گرفته؛ زيرا بخشى از منطق را در اين دو اصل وارد كرده است.
    #:در علم طب و حكمت طبيعى و الهى مشاركتى داشت و كم سخن مى‌گفت و در خودنگهدارى در بحث، ملكه‌اى قوى داشت. براى «اقراء» (آموزش قرائت) در بجايه مجلسى ترتيب داد و در خانه‌اش بر او قرائت مى‌شد تا تصحيح كند. برخى از مطالب «الإرشاد» و «المستصفى» را بر او خواندم و بر او در آغاز كارم بخشى از «معيار العلم» درعلم منطق را خواندم و برخى از اصحاب ما، «الإشارات و التنبيهات» [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] را از آغاز تا پايانش بر او خواندند و او خوش‌فكر بود و نظر صائبى داشت و خودش را از اهل توكل مى‌شمرد و مى‌گفت: هرگز چيزى ذخيره نكردم و... در بجايه دهه شصت (660ق) درگذشت و در حومه باب امسيون... دفن شد <ref>ر.ك: متن كتاب، ص73-74</ref>.
    #:در علم طب و حكمت طبيعى و الهى مشاركتى داشت و كم سخن مى‌گفت و در خودنگهدارى در بحث، ملكه‌اى قوى داشت. براى «اقراء» (آموزش قرائت) در بجايه مجلسى ترتيب داد و در خانه‌اش بر او قرائت مى‌شد تا تصحيح كند. برخى از مطالب «الإرشاد» و «المستصفى» را بر او خواندم و بر او در آغاز كارم بخشى از «معيار العلم» درعلم منطق را خواندم و برخى از اصحاب ما، «الإشارات و التنبيهات» [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] را از آغاز تا پايانش بر او خواندند و او خوش‌فكر بود و نظر صائبى داشت و خودش را از اهل توكل مى‌شمرد و مى‌گفت: هرگز چيزى ذخيره نكردم و... در بجايه دهه شصت (660ق) درگذشت و در حومه باب امسيون... دفن شد <ref>ر.ك: متن كتاب، ص73-74</ref>
    #شيخ فقيه، ولى صالح عابد زاهد، موفق منقطع ابوالحسن عبيدالله بن احمد بن عبدالمجيد بن عمر بن يحيى ازدى، از اهالى رنده بود كه به عدوه رحلت كرد و بجايه را وطنش قرار داد. او بر سنن فقها و راه متعبدين صلحا بود و علم و وقار و عمل پسنديده داشت... و هر كسى كه او را مى‌ديد قول نبى(ص) به يادش مى‌آمد (آنان كه ديدارشان انسان را به ياد خدا مى‌اندازد) و با مردم پيوندى نداشت و... دعايى مستجاب داشت و... در موارد مخالفت با شريعت مسامحه نمى‌كرد و بر طبق شطحات صوفيه عمل نمى‌كرد... سرانجام در بجايه در نصف اول شب سه‌شنبه هفتم رجب سال 691ق، درگذشت و بعد از نماز ظهر در نزديكى باب جديد دفن شد و جمعيت بسيارى براى وى جمع شدند و قبرش امروزه در آنجا زيارتگاه است. او در سال 601ق به دنيا آمده بود <ref>ر.ك: همان، ص107-108</ref>.
    #شيخ فقيه، ولى صالح عابد زاهد، موفق منقطع ابوالحسن عبيدالله بن احمد بن عبدالمجيد بن عمر بن يحيى ازدى، از اهالى رنده بود كه به عدوه رحلت كرد و بجايه را وطنش قرار داد. او بر سنن فقها و راه متعبدين صلحا بود و علم و وقار و عمل پسنديده داشت... و هر كسى كه او را مى‌ديد قول نبى(ص) به يادش مى‌آمد (آنان كه ديدارشان انسان را به ياد خدا مى‌اندازد) و با مردم پيوندى نداشت و... دعايى مستجاب داشت و... در موارد مخالفت با شريعت مسامحه نمى‌كرد و بر طبق شطحات صوفيه عمل نمى‌كرد... سرانجام در بجايه در نصف اول شب سه‌شنبه هفتم رجب سال 691ق، درگذشت و بعد از نماز ظهر در نزديكى باب جديد دفن شد و جمعيت بسيارى براى وى جمع شدند و قبرش امروزه در آنجا زيارتگاه است. او در سال 601ق به دنيا آمده بود <ref>ر.ك: همان، ص107-108</ref>
    #ابوعبدالله محمد بن محمد بن احمد معروف به ابن الجنان از اهل روايت و درايت و حفظ و اتقان و خوش‌خطى و ضبط نيكو و در كتابت از همانندان ابوالمطرف مخزومى بود و بسيار با هم مكاتبه مى‌كردند، با مطالبى كه بسيارى از فصحا از آن عاجزند و نمى‌رسد به آن مگر قليلى از بليغان و نشر و نظمش همگى خوب است... <ref>ر.ك: همان، ص349-350</ref>.
    #ابوعبدالله محمد بن محمد بن احمد معروف به ابن الجنان از اهل روايت و درايت و حفظ و اتقان و خوش‌خطى و ضبط نيكو و در كتابت از همانندان ابوالمطرف مخزومى بود و بسيار با هم مكاتبه مى‌كردند، با مطالبى كه بسيارى از فصحا از آن عاجزند و نمى‌رسد به آن مگر قليلى از بليغان و نشر و نظمش همگى خوب است... <ref>ر.ك: همان، ص349-350</ref>
    #نويسنده اسامى و شرح حال استادان خودش در علوم مختلف فقه، منطق، عربى و... را نيز به‌صورت مفصل ذكر كرده است <ref>ر.ك: همان، ص355-401</ref>.
    #نويسنده اسامى و شرح حال استادان خودش در علوم مختلف فقه، منطق، عربى و... را نيز به‌صورت مفصل ذكر كرده است <ref>ر.ك: همان، ص355-401</ref>


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==




    براى كتاب حاضر، در پايان آن فهرست تراجم، فهارس فنى (اعلام، كتب ذكرشده در متن، كتب ذكرشده در پاورقى‌ها، امكنه، قبايل و طوايف و دول، آيات و احاديث و قوافى) و فهرست منابع فراهم شده است <ref>ر.ك: همان، ص403-462</ref>.
    براى كتاب حاضر، در پايان آن فهرست تراجم، فهارس فنى (اعلام، كتب ذكرشده در متن، كتب ذكرشده در پاورقى‌ها، امكنه، قبايل و طوايف و دول، آيات و احاديث و قوافى) و فهرست منابع فراهم شده است <ref>ر.ك: همان، ص403-462</ref>


    مصحح براى تحقيق و تصحيح اثر حاضر، از منابع متعدد قديم و جديد (بيش از صد كتاب) به زبان عربى استفاده كرده است.
    مصحح براى تحقيق و تصحيح اثر حاضر، از منابع متعدد قديم و جديد (بيش از صد كتاب) به زبان عربى استفاده كرده است.

    نسخهٔ ‏۱ مهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۱۰

    عنوان الدراية فيمن عرف من العلماء في المائة السابعة ببجاية
    نام کتاب عنوان الدراية فيمن عرف من العلماء في المائة السابعة ببجاية
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان غبرینی، احمد بن احمد (نويسنده)

    نویهض، عادل (محقق و معلق)

    زبان عربی
    کد کنگره ‏DT‎‏ ‎‏273‎‏ ‎‏/‎‏غ‎‏2‎‏ع‎‏9
    موضوع الجزایر - سرگذشت نامه

    دانشمندان اسلامی - سرگذشت نامه

    ناشر لجنة التألیف و الترجمة و النشر
    مکان نشر بیروت - لبنان
    سال نشر 1969 م
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE13294AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    عنوان الدراية في من عرف من العلماء في المائة السابعة ببجاية، از آثار احمد بن احمد بن عبدالله غبرينى (644-714ق) است كه نويسنده در آن، شرح حال، آثار و انديشه‌هاى تعداد 108 تن از دانشمندان قرن هفتم شهر «بجايه» را به زبان عربى بيان كرده است.

    اين اثر را عادل نويهض، تصحيح و منابعش را استخراج كرده و توضيحاتى بر آن افزوده است. گفتنى است كه «بجايه»، شهرى در استانى با همين نام واقع در كشور الجزاير است.

    ساختار

    اين كتاب از مقدمه لجنه تأليف و ترجمه و نشر، مقدمه مصحح، مقدمه محمد بن ابى‌شنب (مدرس مدرسه دولتى ثعالبيه و دانشكده ادبيات عالى الجزاير) و متن اصلى تشكيل شده است.

    عادل نويهض در مقدمه‌اش كه آن را در بيروت نوشته و تاريخش را مشخص نكرده است، نويسنده را معرفى كرده و ارزش تاريخى اثر حاضر را توضيح داده و چنين آورده است: «... بسيارى از مشاهير الجزايرى مصنفاتى نوشته و آن را «الثبت» يا «البرنامج» يا «المشيخه» ناميده و در آن، اسامى علومى را ذكر كرده‌اند كه از دانشمندان معاصرشان در زمينه فقه، حديث، تفسير، لغت، ادبيات و تاريخ و... آموخته‌اند و در آن شرح حال اين دانشوران را نيز آورده‌اند و... سخن پايانى اين است كه اين كتاب، به گواهى انديشمندان بزرگ، روشن‌ترين و جامع‌ترين اثرى است كه در زمينه حيات عقلى در قرن هفتم هجرى نه فقط در بجايه، بلكه حتى در مغرب اوسط نيز، نوشته شده است» [۱]

    گزارش محتوا

    برخى از مطالب جالب اين كتاب، عبارت است از:

    1. شيخ فقيه اصولى مشارك محصل ابوالعباس احمد بن خالد از اهالى مالقه حدود سال 660ق، در اندلس و مراكش دانش آموخت و با گروهى از فاضلان ملاقات كرد و مدتى طولانى ملازم فقيه امام ابوعبدالله مومنانى شد. از وى شنيدم مى‌گفت: مدت بيست سال ملازم او بوده و مى‌گفت: به‌مانند همين مدت، ارسطو ملازم افلاطون شد.
      صاحب‌نظر در زمينه اصول فقه و اصول دين بنا بر شيوه ائمه متقدمين بود و به روش فخرالدين اعتقادى نداشت و درباره آن اين اعتقاد را داشت كه در آن خلطى صورت گرفته؛ زيرا بخشى از منطق را در اين دو اصل وارد كرده است.
      در علم طب و حكمت طبيعى و الهى مشاركتى داشت و كم سخن مى‌گفت و در خودنگهدارى در بحث، ملكه‌اى قوى داشت. براى «اقراء» (آموزش قرائت) در بجايه مجلسى ترتيب داد و در خانه‌اش بر او قرائت مى‌شد تا تصحيح كند. برخى از مطالب «الإرشاد» و «المستصفى» را بر او خواندم و بر او در آغاز كارم بخشى از «معيار العلم» درعلم منطق را خواندم و برخى از اصحاب ما، «الإشارات و التنبيهات» ابن سينا را از آغاز تا پايانش بر او خواندند و او خوش‌فكر بود و نظر صائبى داشت و خودش را از اهل توكل مى‌شمرد و مى‌گفت: هرگز چيزى ذخيره نكردم و... در بجايه دهه شصت (660ق) درگذشت و در حومه باب امسيون... دفن شد [۲]
    2. شيخ فقيه، ولى صالح عابد زاهد، موفق منقطع ابوالحسن عبيدالله بن احمد بن عبدالمجيد بن عمر بن يحيى ازدى، از اهالى رنده بود كه به عدوه رحلت كرد و بجايه را وطنش قرار داد. او بر سنن فقها و راه متعبدين صلحا بود و علم و وقار و عمل پسنديده داشت... و هر كسى كه او را مى‌ديد قول نبى(ص) به يادش مى‌آمد (آنان كه ديدارشان انسان را به ياد خدا مى‌اندازد) و با مردم پيوندى نداشت و... دعايى مستجاب داشت و... در موارد مخالفت با شريعت مسامحه نمى‌كرد و بر طبق شطحات صوفيه عمل نمى‌كرد... سرانجام در بجايه در نصف اول شب سه‌شنبه هفتم رجب سال 691ق، درگذشت و بعد از نماز ظهر در نزديكى باب جديد دفن شد و جمعيت بسيارى براى وى جمع شدند و قبرش امروزه در آنجا زيارتگاه است. او در سال 601ق به دنيا آمده بود [۳]
    3. ابوعبدالله محمد بن محمد بن احمد معروف به ابن الجنان از اهل روايت و درايت و حفظ و اتقان و خوش‌خطى و ضبط نيكو و در كتابت از همانندان ابوالمطرف مخزومى بود و بسيار با هم مكاتبه مى‌كردند، با مطالبى كه بسيارى از فصحا از آن عاجزند و نمى‌رسد به آن مگر قليلى از بليغان و نشر و نظمش همگى خوب است... [۴]
    4. نويسنده اسامى و شرح حال استادان خودش در علوم مختلف فقه، منطق، عربى و... را نيز به‌صورت مفصل ذكر كرده است [۵]

    وضعيت كتاب

    براى كتاب حاضر، در پايان آن فهرست تراجم، فهارس فنى (اعلام، كتب ذكرشده در متن، كتب ذكرشده در پاورقى‌ها، امكنه، قبايل و طوايف و دول، آيات و احاديث و قوافى) و فهرست منابع فراهم شده است [۶]

    مصحح براى تحقيق و تصحيح اثر حاضر، از منابع متعدد قديم و جديد (بيش از صد كتاب) به زبان عربى استفاده كرده است.

    پانويس

    1. ر.ك: مقدمه محقق، ص7-15
    2. ر.ك: متن كتاب، ص73-74
    3. ر.ك: همان، ص107-108
    4. ر.ك: همان، ص349-350
    5. ر.ك: همان، ص355-401
    6. ر.ك: همان، ص403-462

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.


    پیوندها

    مطالعه کتاب عنوان الدراية فيمن عرف من العلماء في المائة السابعة ببجاية در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور