قاسمی گنابادی، محمدقاسم: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - '/ نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده' به '') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type='authorWritings'|[[شاه اسماعیلنامه]] | |data-type='authorWritings'|[[شاه اسماعیلنامه]] | ||
|-class='articleCode' | |-class='articleCode' | ||
|کد مولف | |کد مولف | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
== وابستهها == | == وابستهها == | ||
[[شاه اسماعیل نامه]] | [[شاه اسماعیل نامه]] | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] |
نسخهٔ ۱ مهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۴:۳۶
نام | قاسمی گنابادی، محمدقاسم |
---|---|
نام های دیگر | جنابدی، قاسم
جنابدی، میر محمدقاسم قاسم گنابادی گنابادی، میر محمدقاسم |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 982 هـ.ق |
اساتید | |
برخی آثار | شاه اسماعیلنامه |
کد مولف | AUTHORCODE533AUTHORCODE |
«محمدقاسم قاسمى حسينى گنابادى»، از زندگى و احوال او، نسبت به آثار تقريبا فراوان وى، آگاهى بسيارى در دست نيست. نامش را محمدقاسم و نام پدرش را عبدالله، مشهور به «امير سيد» گنابادى نوشتهاند. اصل او را از سادات جنابذ (از نواحى نيشابور) و از معاريف آن سامان دانستهاند و به همين مناسبت، به جنابذى يا جنابدى و گنابادى و گونآبادى مشهور است.
تاريخ تولد قاسمى، در هيچيك از منابع ذكر نشده است و از جزئيات و چگونگى تحصيل او آگاهى دقيقى در دست نيست. وى در شعر و ادب، شاگرد مولانا عبدالله هاتفى (م 927ق) بود و در شاهنامهاش هاتفى را ستوده است.
قاسمى، دانشهاى عقلى و رياضى را ظاهرا نزد غياث الدين منصورى دشتكى شيرازى (866-894ق)، دانشمند و حكيم دوره صفويه و وزير شاه طهماسب فراگرفت. قاسمى به اعتبار منصب كلانترى اجدادش، عهدهدار اين شغل شد، اما اين منصب را رها كرد و مرتبه درويشى و بىاعتنايى به مقام دنيوى را برگزيد و منصب موروثى را به برادر خود، امير ابوالفتح، تقديم كرد.
پس از بلندآوازگى شاه اسماعيل، به خدمت وى درآمد. ظاهرا اين ايام بايد مصادف با دوران جوانى قاسمى باشد، زيرا شاه، در 930ق، درگذشت و قاسمى 52 سال پس از اين تاريخ فوت كرد (982ق). از آن پس، به دربار شاه طهماسب، راه يافت و از شاعران دربار او شد و به دستور او شاهنامه خود را سرود. معلوم نيست چند سال را در دربار شاه طهماسب گذراند، اما قطعا تا سال 950ق، در دربار وى به سر برده است. از آن پس، ظاهرا به سبب رنجش از شاه صفوى، به جهت بىتوجهى به سرودهاش، دلخسته به ديار بكر، نزد سلطان محمود خان رفت.
از بررسى منابع، چنين به نظر مىرسد كه وى سفرهايى به شهرهاى شيراز و اصفهان داشته است.
از احوال گنابادى در سالهاى پايانى عمرش، خبرى در دست نيست. وى در 982ق، درگذشت.
آثار
فهرست آثار وى، بر اساس آنچه خود در مقدمه اثرش، «زبدة الاشعار»، آورده، به ترتيب زمانى چنين است:
1. شاه اسماعيلنامه؛
2. شاهنامه نواب عالى؛
3. ليلى و مجنون؛
4. گوى و چوگان؛
5. خسرو و شيرين؛
6. شاهرخنامه؛
7. عمدة الاشعار؛
8. زبدة الاشعار.