السنة قبل التدوين: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>'
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
خط ۵۱: خط ۵۱:
در مقدمه، به موضوع ابواب و فصول مختلف كتاب، اشاره شده است.
در مقدمه، به موضوع ابواب و فصول مختلف كتاب، اشاره شده است.


در تمهيد، ابتدا سنت تعريف شده و سپس، به موضوع سنت و جايگاه آن در قبال قرآن، پرداخته شده است. سنت در لغت، به معناى سيره، چه پسنديده و نيكو و چه ناپسند و قبيح، دانسته شده است، اما پيرامون معناى اصطلاحى آن، اختلاف وجود دارد و لذا نويسنده به تعريف معناى اصطلاحى آن نزد علماى حديث، اصول و فقه پرداخته و سپس آن‌ها را با يكديگر مقايسه و بررسى كرده است <ref>متن كتاب، ص18</ref>
در تمهيد، ابتدا سنت تعريف شده و سپس، به موضوع سنت و جايگاه آن در قبال قرآن، پرداخته شده است. سنت در لغت، به معناى سيره، چه پسنديده و نيكو و چه ناپسند و قبيح، دانسته شده است، اما پيرامون معناى اصطلاحى آن، اختلاف وجود دارد و لذا نويسنده به تعريف معناى اصطلاحى آن نزد علماى حديث، اصول و فقه پرداخته و سپس آن‌ها را با يكديگر مقايسه و بررسى كرده است .<ref>متن كتاب، ص18</ref>


باب اول، در مورد سنت در عهد نبوى بوده و به زندگانى پيامبر(ص) از نگاه معلم و مربى بودن ايشان، نگريسته شده و به تبيين موقف و جايگاه ايشان در رابطه با علم و تعلّم پرداخته شده است. نويسنده در اين فصل، درباره چگونگى آموزش پيامبر(ص) به صحابه و كيفيت دريافت كردن آنان سنت را از پيامبر(ص) و نحوه انتشار سنت در زمان آن حضرت، سخن گفته است <ref>تمهيد، ص11</ref>
باب اول، در مورد سنت در عهد نبوى بوده و به زندگانى پيامبر(ص) از نگاه معلم و مربى بودن ايشان، نگريسته شده و به تبيين موقف و جايگاه ايشان در رابطه با علم و تعلّم پرداخته شده است. نويسنده در اين فصل، درباره چگونگى آموزش پيامبر(ص) به صحابه و كيفيت دريافت كردن آنان سنت را از پيامبر(ص) و نحوه انتشار سنت در زمان آن حضرت، سخن گفته است .<ref>تمهيد، ص11</ref>


در باب دوم، در دو فصل زير، به بحث از سنت در دوران صحابه و تابعين اختصاص يافته است:
در باب دوم، در دو فصل زير، به بحث از سنت در دوران صحابه و تابعين اختصاص يافته است:
خط ۵۹: خط ۵۹:
فصل اول، چهار مبحث را در خود جاى داده است:
فصل اول، چهار مبحث را در خود جاى داده است:


در مبحث نخست، تأسى صحابه و تابعين به پيامبر(ص) و نحوه تمسك آن‌ها به سنت آن حضرت، بررسى شده است. نويسنده بر اين باور است كه مسلمانان صدر اسلام، در تبعيت از قول خداوند كه فرمود: ''' «لقد كان لكم في رسول الله أسوة حسنة» ''' <ref>احزاب: 21</ref>، به پيروى از پيامبر(ص) پرداخته و به سنت او، تمسك كردند <ref>متن كتاب، ص56</ref>
در مبحث نخست، تأسى صحابه و تابعين به پيامبر(ص) و نحوه تمسك آن‌ها به سنت آن حضرت، بررسى شده است. نويسنده بر اين باور است كه مسلمانان صدر اسلام، در تبعيت از قول خداوند كه فرمود: ''' «لقد كان لكم في رسول الله أسوة حسنة» ''' .<ref>احزاب: 21</ref>، به پيروى از پيامبر(ص) پرداخته و به سنت او، تمسك كردند .<ref>متن كتاب، ص56</ref>


در مبحث دوم، از احتياط صحابه و تابعين و ورع آن‌ها در روايت حديث پيامبر(ص) سخن گفته شده است. در اين زمينه، به بررسى اقوال [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] و [[خطيب بغدادى]] پرداخته شده است <ref>همان، ص63 - 75</ref>
در مبحث دوم، از احتياط صحابه و تابعين و ورع آن‌ها در روايت حديث پيامبر(ص) سخن گفته شده است. در اين زمينه، به بررسى اقوال [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] و [[خطيب بغدادى]] پرداخته شده است .<ref>همان، ص63 - 75</ref>


نويسنده، معتقد است همچنان كه صحابه و تابعين، در نقل حديث احتياط مى‌كردند، در قبول آن نيز داراى احتياط و مواظبت بودند. اين مطلب در مبحث سوم، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است <ref>همان، ص76</ref>
نويسنده، معتقد است همچنان كه صحابه و تابعين، در نقل حديث احتياط مى‌كردند، در قبول آن نيز داراى احتياط و مواظبت بودند. اين مطلب در مبحث سوم، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است .<ref>همان، ص76</ref>


در چهارمين مبحث، به اين مطلب پرداخته شده كه روايت حديث در آن دوران، چگونه بوده است؟؛ يعنى آيا صحابه و تابعين احاديث پيامبر(ص) را لفظ به لفظ و كلمه به كلمه روايت مى‌كردند يا به روايت معناى آن، اكتفا مى‌نمودند <ref>همان، ص85</ref>
در چهارمين مبحث، به اين مطلب پرداخته شده كه روايت حديث در آن دوران، چگونه بوده است؟؛ يعنى آيا صحابه و تابعين احاديث پيامبر(ص) را لفظ به لفظ و كلمه به كلمه روايت مى‌كردند يا به روايت معناى آن، اكتفا مى‌نمودند .<ref>همان، ص85</ref>


فصل دوم، نيز داراى سه مبحث، به شرح زير است:
فصل دوم، نيز داراى سه مبحث، به شرح زير است:


در مبحث اول، به بررسى فعاليت‌هاى علمى در عصرى كه صحابه و تابعين مى‌زيسته‌اند، اختصاص يافته است. نويسنده بر اين باور است كه صحابه در مراعات احوال محدثين، اهتمام ويژه داشته و همچنين احوال روات را بررسى مى‌نمودند. نشر حديث را نيز فقط براى اهلش جايز مى‌دانستند <ref>همان، ص97</ref>
در مبحث اول، به بررسى فعاليت‌هاى علمى در عصرى كه صحابه و تابعين مى‌زيسته‌اند، اختصاص يافته است. نويسنده بر اين باور است كه صحابه در مراعات احوال محدثين، اهتمام ويژه داشته و همچنين احوال روات را بررسى مى‌نمودند. نشر حديث را نيز فقط براى اهلش جايز مى‌دانستند .<ref>همان، ص97</ref>


در مبحث دوم، به بررسى چگونگى انتشار و گسترش حديث و روايت در عصر صحابه و تابعين آن‌ها پرداخته شده است. از جمله مطالب مطرح‌شده در اين مبحث، معرفى اهم مراكز علمى نشر حديث در شهرهاى مختلف اسلامى مى‌باشد كه عبارتند از: مدينه منوره، مكه مكرمه، كوفه، بصره، شام، مصر، مغرب و اندلس، يمن و خراسان <ref>همان، ص110</ref>
در مبحث دوم، به بررسى چگونگى انتشار و گسترش حديث و روايت در عصر صحابه و تابعين آن‌ها پرداخته شده است. از جمله مطالب مطرح‌شده در اين مبحث، معرفى اهم مراكز علمى نشر حديث در شهرهاى مختلف اسلامى مى‌باشد كه عبارتند از: مدينه منوره، مكه مكرمه، كوفه، بصره، شام، مصر، مغرب و اندلس، يمن و خراسان .<ref>همان، ص110</ref>


در مبحث سوم، مسئله سفر براى فراگيرى حديث، مورد بحث قرار گرفته است. نويسنده، معتقد است كه اين‌گونه سفرها از زمان خود پيامبر(ص) متداول بوده و همواره بوده‌اند كسانى كه به‌منظور طلب حديث و روايت، فرسنگ‌ها راه پيموده و رنج سفر را بر خود هموار مى‌كردند <ref>همان، ص119</ref>
در مبحث سوم، مسئله سفر براى فراگيرى حديث، مورد بحث قرار گرفته است. نويسنده، معتقد است كه اين‌گونه سفرها از زمان خود پيامبر(ص) متداول بوده و همواره بوده‌اند كسانى كه به‌منظور طلب حديث و روايت، فرسنگ‌ها راه پيموده و رنج سفر را بر خود هموار مى‌كردند .<ref>همان، ص119</ref>


باب سوم، چهار فصل زير را در خود جاى داده است:
باب سوم، چهار فصل زير را در خود جاى داده است:


در فصل اول، به بررسى وضع حديث و اسباب آن پرداخته شده است. از جمله عواملى كه نويسنده، معتقد است باعث جعل حديث شده است، عبارتند از: احزاب سياسى (شيعيان و خوارج)؛ دشمنان اسلام و زنادقه؛ تفرقه و تعصبات قبيلگى؛ قصه‌گويان و وعاظ؛ رغبت در مورد امر يا خبرى و جهل از دين؛ اختلافات مذهبى و كلامى؛ تقرب به حكام و... <ref>همان، ص124</ref>
در فصل اول، به بررسى وضع حديث و اسباب آن پرداخته شده است. از جمله عواملى كه نويسنده، معتقد است باعث جعل حديث شده است، عبارتند از: احزاب سياسى (شيعيان و خوارج)؛ دشمنان اسلام و زنادقه؛ تفرقه و تعصبات قبيلگى؛ قصه‌گويان و وعاظ؛ رغبت در مورد امر يا خبرى و جهل از دين؛ اختلافات مذهبى و كلامى؛ تقرب به حكام و... .<ref>همان، ص124</ref>


در فصل دوم، از تلاش صحابه و تابعين آن‌ها و همچنين تابعين تابعين در راستاى حفظ روايات پيامبر(ص) و چگونگى وضع حديث، سخن به ميان آمده است <ref>همان، ص145</ref>
در فصل دوم، از تلاش صحابه و تابعين آن‌ها و همچنين تابعين تابعين در راستاى حفظ روايات پيامبر(ص) و چگونگى وضع حديث، سخن به ميان آمده است .<ref>همان، ص145</ref>


فصل سوم، به بررسى و نقد آراى برخى از مستشرقين و كسانى كه از آن‌ها تبعيت كرده و به انكار حجيت روايات پيامبر(ص) مبادرت كرده‌اند، پرداخته شده است <ref>همان، ص165</ref>
فصل سوم، به بررسى و نقد آراى برخى از مستشرقين و كسانى كه از آن‌ها تبعيت كرده و به انكار حجيت روايات پيامبر(ص) مبادرت كرده‌اند، پرداخته شده است .<ref>همان، ص165</ref>


در فصل چهارم، معروف‌ترين آثار و تأليفاتى كه در موضوع رجال و مسائل مربوط به آن، به رشته تحرير درآمده پرداخته شده و نويسنده، اين آثار را، ثمره جهد و تلاش علما در حفظ حديث دانسته است <ref>همان، ص173</ref>
در فصل چهارم، معروف‌ترين آثار و تأليفاتى كه در موضوع رجال و مسائل مربوط به آن، به رشته تحرير درآمده پرداخته شده و نويسنده، اين آثار را، ثمره جهد و تلاش علما در حفظ حديث دانسته است .<ref>همان، ص173</ref>


باب چهارم كه درباره تاريخ تدوين حديث است، مشتمل بر سه فصل زير است:
باب چهارم كه درباره تاريخ تدوين حديث است، مشتمل بر سه فصل زير است:


فصل اول، در مورد چگونگى تدوين حديث، اخبار مربوط به كتابت سنت و منع از نگارش حديث و مناقشاتى كه در اين زمينه صورت گرفته، مى‌باشد <ref>همان، ص194</ref>
فصل اول، در مورد چگونگى تدوين حديث، اخبار مربوط به كتابت سنت و منع از نگارش حديث و مناقشاتى كه در اين زمينه صورت گرفته، مى‌باشد .<ref>همان، ص194</ref>


در فصل دوم، كتب و آثارى كه در عصر پيامبر(ص) و صدر اسلام، تدوين شده‌اند، معرفى گرديده است <ref>همان، ص225</ref>
در فصل دوم، كتب و آثارى كه در عصر پيامبر(ص) و صدر اسلام، تدوين شده‌اند، معرفى گرديده است .<ref>همان، ص225</ref>


در سومين فصل، به بررسى آراى مختلف پيرامون تدوين حديث و حجيت آن، پرداخته شده و در اين زمينه، نظر شيخ محمد رشيدرضا (1282 - 1354ق)؛ علماى شيعه همچون [[صدر، حسن |سيد حسن صدر]](1272 - 1354ق) و مستشرقين، مورد بحث قرار گرفته است <ref>همان، ص238</ref>
در سومين فصل، به بررسى آراى مختلف پيرامون تدوين حديث و حجيت آن، پرداخته شده و در اين زمينه، نظر شيخ محمد رشيدرضا (1282 - 1354ق)؛ علماى شيعه همچون [[صدر، حسن |سيد حسن صدر]](1272 - 1354ق) و مستشرقين، مورد بحث قرار گرفته است .<ref>همان، ص238</ref>


آخرين باب، در دو فصل زير، به معرفى برخى از اعلام صحابه و تابعين كه به روايت حديث پرداخته‌اند، اختصاص يافته است:
آخرين باب، در دو فصل زير، به معرفى برخى از اعلام صحابه و تابعين كه به روايت حديث پرداخته‌اند، اختصاص يافته است:


در فصل اول، به معرفى و بررسى عدالت افراد زير، پرداخته شده است: ابوهريره، عبدالله بن عمر، انس بن مالك، عايشه، عبدالله بن عباس، جابر بن عبدالله انصارى و ابوسعيد خدرى <ref>همان، ص252</ref>
در فصل اول، به معرفى و بررسى عدالت افراد زير، پرداخته شده است: ابوهريره، عبدالله بن عمر، انس بن مالك، عايشه، عبدالله بن عباس، جابر بن عبدالله انصارى و ابوسعيد خدرى .<ref>همان، ص252</ref>


در فصل دوم نيز، به معرفى تابعينى كه از روات حديث بشمار مى‌روند، پرداخته شده است. اين افراد عبارتند از: سعيد بن مسيب، عروة بن زبير، محمد بن مسلم بن شهاب زهرى، نافع مولى ابن عمر، عبيدالله بن عبدالله، سالم بن عبدالله بن عمر، ابراهيم نخعى، عامر شعبى، علقمه نخعى و محمد بن سيرين <ref>همان، ص312</ref>
در فصل دوم نيز، به معرفى تابعينى كه از روات حديث بشمار مى‌روند، پرداخته شده است. اين افراد عبارتند از: سعيد بن مسيب، عروة بن زبير، محمد بن مسلم بن شهاب زهرى، نافع مولى ابن عمر، عبيدالله بن عبدالله، سالم بن عبدالله بن عمر، ابراهيم نخعى، عامر شعبى، علقمه نخعى و محمد بن سيرين .<ref>همان، ص312</ref>


در خاتمه به جمع‌بندى مطالب و نتيجه‌گيرى پرداخته شده است <ref>همان، ص338</ref>
در خاتمه به جمع‌بندى مطالب و نتيجه‌گيرى پرداخته شده است .<ref>همان، ص338</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش