الفتح المبين في المشيخة البلدانية للإمام الحافظ ضياء الدين محمد بن عبدالواحد المقدسي الحنبلي: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
عادت محدثين در استخراج مشيخهها آن بوده كه شرح حال اساتيد روايتشان را ذكر مىكردند و در هر شرح حالى اطلاعات مختلفى چون تاريخ ولادت، مكان ولادت و نسب شيخ و القاب علمى و اسامى شيوخ مترجم و در ادامه فضائل شيخ و مشاهداتشان را ذكر مىكردند. شرح حال برخى مفصل و برخى مختصر است. برخى كتبى را كه از شيخشان فراگرفته ذكر كردهاند و فراگيرى آن از طريق سماع يا قرائت يا اجازه و مانند آن را بيان كردهاند. سپس اين كار را به روايت يك حديث يا بيشتر از شيخ تا رسولالله(ص) ملحق كردهاند <ref>مقدمه، ص23</ref>. | عادت محدثين در استخراج مشيخهها آن بوده كه شرح حال اساتيد روايتشان را ذكر مىكردند و در هر شرح حالى اطلاعات مختلفى چون تاريخ ولادت، مكان ولادت و نسب شيخ و القاب علمى و اسامى شيوخ مترجم و در ادامه فضائل شيخ و مشاهداتشان را ذكر مىكردند. شرح حال برخى مفصل و برخى مختصر است. برخى كتبى را كه از شيخشان فراگرفته ذكر كردهاند و فراگيرى آن از طريق سماع يا قرائت يا اجازه و مانند آن را بيان كردهاند. سپس اين كار را به روايت يك حديث يا بيشتر از شيخ تا رسولالله(ص) ملحق كردهاند .<ref>مقدمه، ص23</ref>. | ||
نويسنده به جهت تطبيق بر اين شيوه و براى علاقهاى كه به اظهار شيوه ضياء و بيان اسلوب و فكرش در ايراد معلومات و نقدها داشته است، در هر شرح حالى جميع نوشتههايى را كه به دست آورده، اعم از تأليفات ضياء و يا مطالبى كه مورخين پس از او در كتب تراجم نقل كردهاند با رعايت امانت آورده است؛ مگر شرح حال دايىاش ابوعمر؛ چراكه ضياء آن را در يك رساله جدا آورده كه محمد مطيع آن را در ضمن كتاب «التنويه و التبيين» چاپ كرده است <ref>مقدمه، ج1، ص23 و 24</ref>. | نويسنده به جهت تطبيق بر اين شيوه و براى علاقهاى كه به اظهار شيوه ضياء و بيان اسلوب و فكرش در ايراد معلومات و نقدها داشته است، در هر شرح حالى جميع نوشتههايى را كه به دست آورده، اعم از تأليفات ضياء و يا مطالبى كه مورخين پس از او در كتب تراجم نقل كردهاند با رعايت امانت آورده است؛ مگر شرح حال دايىاش ابوعمر؛ چراكه ضياء آن را در يك رساله جدا آورده كه محمد مطيع آن را در ضمن كتاب «التنويه و التبيين» چاپ كرده است .<ref>مقدمه، ج1، ص23 و 24</ref>. | ||
نويسنده همچنين در بخش ديگرى از مقدمه چنين مىنويسد: نظر به اهميت مقطع زمانى كه ضياءالدين در آن زندگى مىكرد - كه علم حديث از حيث تصنيف و گردآورى و جرح و تعديل به اوج رسيد - براى وفا و احترام به اين عالم جليل لازم ديدم كه اساتيد وى را استخراج كنم... براى تحقق اين عمل از سه دسته از مصادر اصلى استفاده كردم كه عبارت است از: كتب تراجم، نصوص سماعات و كتبى كه ضياء از اساتيدش شنيده و تأليفات ضياء <ref>ر.ك: مقدمه، ص17-16</ref>. | نويسنده همچنين در بخش ديگرى از مقدمه چنين مىنويسد: نظر به اهميت مقطع زمانى كه ضياءالدين در آن زندگى مىكرد - كه علم حديث از حيث تصنيف و گردآورى و جرح و تعديل به اوج رسيد - براى وفا و احترام به اين عالم جليل لازم ديدم كه اساتيد وى را استخراج كنم... براى تحقق اين عمل از سه دسته از مصادر اصلى استفاده كردم كه عبارت است از: كتب تراجم، نصوص سماعات و كتبى كه ضياء از اساتيدش شنيده و تأليفات ضياء .<ref>ر.ك: مقدمه، ص17-16</ref>. | ||
متن كتاب با ذكر تاريخچهاى از چگونگى هجرت طايفه مقادسه به دمشق و تأسيس شهر صالحيه توسط شيخ احمد بن محمد بن قدامه آغاز شده و با ذكر سخنان [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]]، قلقشندى و ابن بطوطه به اتمام رسيده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ج1، ص65-64</ref>. نويسنده پس از آن تمامى جلد اول كتاب را به شرح حال مشايخ و اعلام صالحيه دمشق اختصاص داده است. | متن كتاب با ذكر تاريخچهاى از چگونگى هجرت طايفه مقادسه به دمشق و تأسيس شهر صالحيه توسط شيخ احمد بن محمد بن قدامه آغاز شده و با ذكر سخنان [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]]، قلقشندى و ابن بطوطه به اتمام رسيده است .<ref>ر.ك: متن كتاب، ج1، ص65-64</ref>. نويسنده پس از آن تمامى جلد اول كتاب را به شرح حال مشايخ و اعلام صالحيه دمشق اختصاص داده است. | ||
در جلد دوم كتاب، مشايخ ضياء و اعلام شهرهاى حلب، قاهره، اسكندريه و بغداد ذكر شده است. نويسنده، شرح حال اعلامى مانند ابوعلى بن ابوالقاسم بغدادى و فاطمه بنت ابىغالب را كه نتوانسته بيابد با لفظ ملاحظه تذكر داده است <ref>ر.ك: همان، ج2، ص1218</ref>. | در جلد دوم كتاب، مشايخ ضياء و اعلام شهرهاى حلب، قاهره، اسكندريه و بغداد ذكر شده است. نويسنده، شرح حال اعلامى مانند ابوعلى بن ابوالقاسم بغدادى و فاطمه بنت ابىغالب را كه نتوانسته بيابد با لفظ ملاحظه تذكر داده است .<ref>ر.ك: همان، ج2، ص1218</ref>. | ||
در جلد سوم، اعلام شهرهايى مانند: همدان، اصفهان، نيشابور، طوس، هرات، تكريت، اربل، رأس العين، حران و مكه مكرمه ذكر شده است. در برخى موارد ضياء تنها يك اجازه از شخصيت مورد بحث نقل كرده كه از آن جملهاند:ابوبكر محمد بن عبدالله غزال <ref>ج3، ص1768</ref>. | در جلد سوم، اعلام شهرهايى مانند: همدان، اصفهان، نيشابور، طوس، هرات، تكريت، اربل، رأس العين، حران و مكه مكرمه ذكر شده است. در برخى موارد ضياء تنها يك اجازه از شخصيت مورد بحث نقل كرده كه از آن جملهاند:ابوبكر محمد بن عبدالله غزال .<ref>ج3، ص1768</ref>. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
نسخهٔ ۳۰ آوریل ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۰۶
نام کتاب | الفتح المبين في المشيخة البلدانية للإمام الحافظ ضیاء الدین محمد بن عبدالواحد المقدسي الحنبلي |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | ضیاء الدین مقدسی، محمد بن عبدالواحد (نويسنده)
حافظ، محمد مطیع (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BP 54/8 /ض9ف2 |
موضوع | حنبلیه - سرگذشت نامه
دمشق - سرگذشت نامه فقیهان حنبلی - سرگذشت نامه |
ناشر | دار البشائر |
مکان نشر | دمشق - سوریه |
سال نشر | 1427 هـ.ق یا 2006 م |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE11480AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
الفتح المبين في المشيخة البلدانية للإمام الحافظ ضياءالدين محمد بن عبدالواحد المقدسي الحنبلي، تأليف محمد مطيع الحافظ، به ذكر شرح حال مشايخ و اساتيد روايت ضياءالدين محمد بن عبدالواحد مقدسى (569-643ق) بهتفكيك شهر اختصاص دارد.
ساختار
اين اثر سه جلدى با مقدمهاى از مؤلف در شرح حال ضياءالدين و مسافرتها و تأليفات او و شيوه و مصادر نگارش كتاب آغاز شده است. در هريك از جلدهاى كتاب اسامى و شرح حال تعدادى از اساتيد ضياء و روات، بهتفكيك شهر ارائه شده است. پيش از ذكر شرح حال، اطلاعاتى درباره آن شهر از مورخينى چون ياقوت حموى و ابن عساكر نقل شده است. پس از شرح حال هر شخصيت نيز، منابع و مصادر آن با ذكر جلد و صفحه ذكر شده است. محققين مىتوانند حيات علمى هر شهرى را در آن مقطع زمانى، از حيث عدد علما و نشاط علمى، اهتمام به يك علم خاص، كتب مورد اعتنا و بهويژه در علم حديث، به دست آورند.
گزارش محتوا
عادت محدثين در استخراج مشيخهها آن بوده كه شرح حال اساتيد روايتشان را ذكر مىكردند و در هر شرح حالى اطلاعات مختلفى چون تاريخ ولادت، مكان ولادت و نسب شيخ و القاب علمى و اسامى شيوخ مترجم و در ادامه فضائل شيخ و مشاهداتشان را ذكر مىكردند. شرح حال برخى مفصل و برخى مختصر است. برخى كتبى را كه از شيخشان فراگرفته ذكر كردهاند و فراگيرى آن از طريق سماع يا قرائت يا اجازه و مانند آن را بيان كردهاند. سپس اين كار را به روايت يك حديث يا بيشتر از شيخ تا رسولالله(ص) ملحق كردهاند .[۱].
نويسنده به جهت تطبيق بر اين شيوه و براى علاقهاى كه به اظهار شيوه ضياء و بيان اسلوب و فكرش در ايراد معلومات و نقدها داشته است، در هر شرح حالى جميع نوشتههايى را كه به دست آورده، اعم از تأليفات ضياء و يا مطالبى كه مورخين پس از او در كتب تراجم نقل كردهاند با رعايت امانت آورده است؛ مگر شرح حال دايىاش ابوعمر؛ چراكه ضياء آن را در يك رساله جدا آورده كه محمد مطيع آن را در ضمن كتاب «التنويه و التبيين» چاپ كرده است .[۲].
نويسنده همچنين در بخش ديگرى از مقدمه چنين مىنويسد: نظر به اهميت مقطع زمانى كه ضياءالدين در آن زندگى مىكرد - كه علم حديث از حيث تصنيف و گردآورى و جرح و تعديل به اوج رسيد - براى وفا و احترام به اين عالم جليل لازم ديدم كه اساتيد وى را استخراج كنم... براى تحقق اين عمل از سه دسته از مصادر اصلى استفاده كردم كه عبارت است از: كتب تراجم، نصوص سماعات و كتبى كه ضياء از اساتيدش شنيده و تأليفات ضياء .[۳].
متن كتاب با ذكر تاريخچهاى از چگونگى هجرت طايفه مقادسه به دمشق و تأسيس شهر صالحيه توسط شيخ احمد بن محمد بن قدامه آغاز شده و با ذكر سخنان ياقوت حموى، قلقشندى و ابن بطوطه به اتمام رسيده است .[۴]. نويسنده پس از آن تمامى جلد اول كتاب را به شرح حال مشايخ و اعلام صالحيه دمشق اختصاص داده است.
در جلد دوم كتاب، مشايخ ضياء و اعلام شهرهاى حلب، قاهره، اسكندريه و بغداد ذكر شده است. نويسنده، شرح حال اعلامى مانند ابوعلى بن ابوالقاسم بغدادى و فاطمه بنت ابىغالب را كه نتوانسته بيابد با لفظ ملاحظه تذكر داده است .[۵].
در جلد سوم، اعلام شهرهايى مانند: همدان، اصفهان، نيشابور، طوس، هرات، تكريت، اربل، رأس العين، حران و مكه مكرمه ذكر شده است. در برخى موارد ضياء تنها يك اجازه از شخصيت مورد بحث نقل كرده كه از آن جملهاند:ابوبكر محمد بن عبدالله غزال .[۶].
وضعيت كتاب
مصادر و مراجع و فهارس اطراف احاديث و اخبار، شيوخ بر حسب شهر، شيوخ بر طبق حروف الفبا و فهرست مطالب در انتهاى جلد سوم آمده است. آدرس برخى روايات و نيز توضيحات، در پاورقىهاى كتاب ذكر شده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.