الحلية في حرمة حلق اللحية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)'
جز (جایگزینی متن - 'ه(' به 'ه (')
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)')
خط ۵۷: خط ۵۷:
اما سنّت:
اما سنّت:


در اين بخش هم رواياتى وارد شده كه اولين آنها در [[مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل|مستدرك]] آمده به نقل از جعفريات به اين صورت: «قال أخبرنا عبداللّه أخبرنا محمد حدثني موسى حدثنا أبي عن أبيه عن جدّه جعفر بن محمد عن أبيه عن جدّه علي بن الحسين عن أبيه عن علي بن أبي طالب عليه السلام قال:قال رسول اللّه (ص):حلق اللحية من المثلة و من مثل فعليه لعنة اللّه».
در اين بخش هم رواياتى وارد شده كه اولين آنها در [[مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل|مستدرك]] آمده به نقل از جعفريات به اين صورت: «قال أخبرنا عبداللّه أخبرنا محمد حدثني موسى حدثنا أبي عن أبيه عن جدّه جعفر بن محمد عن أبيه عن جدّه علي بن الحسين عن أبيه عن علي بن أبي طالب عليه السلام قال:قال رسول اللّه(ص):حلق اللحية من المثلة و من مثل فعليه لعنة اللّه».


از ديگر روايات اين بخش روايتى است كه [[علامه مجلسى]] در كتاب مرآة العقول آورده و مضمونش به اين صورت است:كه شارع تطويل شارب و حلق لحيه را ذم نموده كه نشان از حرمت آن مى‌باشد، البته اين مسئله بعد از تأكيد علامّه مجلسى بر مجهول السند بودن حديث مى‌باشد.
از ديگر روايات اين بخش روايتى است كه [[علامه مجلسى]] در كتاب مرآة العقول آورده و مضمونش به اين صورت است:كه شارع تطويل شارب و حلق لحيه را ذم نموده كه نشان از حرمت آن مى‌باشد، البته اين مسئله بعد از تأكيد علامّه مجلسى بر مجهول السند بودن حديث مى‌باشد.


از ديگر روايات مورد اشاره مؤلف روايتى است كه ابن ابى جمهور احسايى در كتاب عوالى اللئالى به نقل از حماد بن زيد از مخالد از شعبى از جابر از رسول خدا (ص)آورده است كه حضرت فرمود: «ليس منّا من سلق و لا خرق و لا حلق»، مؤلف ضمن تبيين مفردات روايت و قدر بهره ما از آن و هم‌چنين چند روايت ديگر مى‌رسد به سوّمين بخش ادله خود.
از ديگر روايات مورد اشاره مؤلف روايتى است كه ابن ابى جمهور احسايى در كتاب عوالى اللئالى به نقل از حماد بن زيد از مخالد از شعبى از جابر از رسول خدا(ص)آورده است كه حضرت فرمود: «ليس منّا من سلق و لا خرق و لا حلق»، مؤلف ضمن تبيين مفردات روايت و قدر بهره ما از آن و هم‌چنين چند روايت ديگر مى‌رسد به سوّمين بخش ادله خود.


اما سيره قطعيّه:
اما سيره قطعيّه:


سيره قطعى متشرعين كه به عنوان مؤيدى بر ادلّه اربعه از سوى فقها مطرح مى‌باشد يا نهايتا به عنوان شاهدى بر ادله تلقى شده سوّمين دليل مؤلف براى حرمت حلق لحيه مى‌باشد.ايشان تأكيد مى‌كند كه متشرعين در تمام زمان‌ها از صدر اسلام تا زمانه ما تراشيدن ريش را منكرى از منكرات حساب كرده و از آن اجتناب مى‌نمودند.ايشان اين سيره را كافى در پذيرش قول به حرمت اين عمل قلمداد مى‌نمايند، زيرا اين عمل ايشان نشان‌گر ارتكاز حرمتى است كه همواره در نزدشان بوده و چنين تلّقى مى‌كردند كه پيامبر (ص) و اوصياى طاهرينش (عليهم السلام) اين عمل را تحريم نموده‌اند.
سيره قطعى متشرعين كه به عنوان مؤيدى بر ادلّه اربعه از سوى فقها مطرح مى‌باشد يا نهايتا به عنوان شاهدى بر ادله تلقى شده سوّمين دليل مؤلف براى حرمت حلق لحيه مى‌باشد.ايشان تأكيد مى‌كند كه متشرعين در تمام زمان‌ها از صدر اسلام تا زمانه ما تراشيدن ريش را منكرى از منكرات حساب كرده و از آن اجتناب مى‌نمودند.ايشان اين سيره را كافى در پذيرش قول به حرمت اين عمل قلمداد مى‌نمايند، زيرا اين عمل ايشان نشان‌گر ارتكاز حرمتى است كه همواره در نزدشان بوده و چنين تلّقى مى‌كردند كه پيامبر(ص) و اوصياى طاهرينش (عليهم السلام) اين عمل را تحريم نموده‌اند.


نتيجه آنكه قول به حرمت اين امر از مسائلى است كه هيچ گونه شك و ترديدى در آن راه ندارد.
نتيجه آنكه قول به حرمت اين امر از مسائلى است كه هيچ گونه شك و ترديدى در آن راه ندارد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش