۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
در مقدمه نويسنده، به اين نكته اشاره شده كه اين كتاب، خلاصهاى از مطالب اثر قبلى نويسنده، تحت عنوان «تأسيس الشيعة الكرام لفنون الإسلام» مىباشد <ref>صدر، سيد حسن، ص 21</ref>. | در مقدمه نويسنده، به اين نكته اشاره شده كه اين كتاب، خلاصهاى از مطالب اثر قبلى نويسنده، تحت عنوان «تأسيس الشيعة الكرام لفنون الإسلام» مىباشد <ref>صدر، سيد حسن، ص 21</ref>. | ||
در فصل اول، به تقدم شيعه در علوم قرآن پرداخته شده است. نويسنده، معتقد است حضرت على (ع) نخستين كسى بود كه علوم قرآن را به چندين نوع تقسيم كرد و شصت نوع آن را ديكته فرمود و براى هر نوع، مثال ويژهاى ذكر كرد و اين در كتابى است كه تا امروز، در دسترس ما قرار دارد و به طرق متعددى از آن روايت مىكنيم و همين كتاب، اصل است براى كسانى كه در انواع علوم قرآن، چيزى نوشتهاند <ref>متن كتاب، ص 61</ref>. | در فصل اول، به تقدم شيعه در علوم قرآن پرداخته شده است. نويسنده، معتقد است حضرت على(ع) نخستين كسى بود كه علوم قرآن را به چندين نوع تقسيم كرد و شصت نوع آن را ديكته فرمود و براى هر نوع، مثال ويژهاى ذكر كرد و اين در كتابى است كه تا امروز، در دسترس ما قرار دارد و به طرق متعددى از آن روايت مىكنيم و همين كتاب، اصل است براى كسانى كه در انواع علوم قرآن، چيزى نوشتهاند <ref>متن كتاب، ص 61</ref>. | ||
در فصل دوم، در ضمن ده بحث، از تقدم شيعه در علوم حديث بحث شده است. نويسنده بر اين باور است كه مسلمانان صدر اسلام، اعم از صحابه و تابعين، در نوشتن حديث اختلاف داشتند و درحالىكه بيشترشان آن را بد و ناروا مىپنداشتند، گروهى آن را خوب و جايز مىدانستند و حديث بسيارى هم نوشتند كه [[امام على (ع)|اميرالمؤمنين (ع)]] و فرزند بزرگوارش امام حسن (ع) از همين گروه بودند؛ چنانكه [[سيوطى]] در «تدريب الراوي» اين معنا را نوشته است <ref>همان، ص 145 - 150</ref>. | در فصل دوم، در ضمن ده بحث، از تقدم شيعه در علوم حديث بحث شده است. نويسنده بر اين باور است كه مسلمانان صدر اسلام، اعم از صحابه و تابعين، در نوشتن حديث اختلاف داشتند و درحالىكه بيشترشان آن را بد و ناروا مىپنداشتند، گروهى آن را خوب و جايز مىدانستند و حديث بسيارى هم نوشتند كه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] و فرزند بزرگوارش امام حسن(ع) از همين گروه بودند؛ چنانكه [[سيوطى]] در «تدريب الراوي» اين معنا را نوشته است <ref>همان، ص 145 - 150</ref>. | ||
در فصل سوم، به تقدم شيعه در علم فقه، در ضمن چهار بحث زير اشاره شده است: | در فصل سوم، به تقدم شيعه در علم فقه، در ضمن چهار بحث زير اشاره شده است: | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
ج)- فقهائى كه در صدر اول، طبق مذهب جعفرى كتاب نوشتهاند: شيخ ابوالقاسم جعفر بن سعيد كه معروف به «محقق» است در اول كتاب «معتبر» كه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] را ذكر مىكند، چنين مىنويسد: «[[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در سايه تعليم و تربيتش بسى فقهاى نامدار و دانشمندان بزرگ، پروراند كه از پاسخهاى مسائل و بهرهبردارى از خرمن علم حضرتش چهارصد كتاب ارزنده نوشتند»، ولى نويسنده، معتقد است اين تعداد، از مؤلفات بزرگان و نامداران شاگردان [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] است؛ وگرنه شيخ شمسالدين محمد بن مكى، معروف به [[شهيد اول]] در آغاز كتاب «ذكرى» با صراحت گويد: از پاسخهائى كه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] به مسائل مىداد روشن مىشود كه چهار هزار نفر، كتاب نوشتند كه بعضى از آنان، عراقى و برخى حجازى و عدهاى خراسانى و گروهى شامى بودند <ref>همان، ص 248 و 249</ref>. | ج)- فقهائى كه در صدر اول، طبق مذهب جعفرى كتاب نوشتهاند: شيخ ابوالقاسم جعفر بن سعيد كه معروف به «محقق» است در اول كتاب «معتبر» كه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] را ذكر مىكند، چنين مىنويسد: «[[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در سايه تعليم و تربيتش بسى فقهاى نامدار و دانشمندان بزرگ، پروراند كه از پاسخهاى مسائل و بهرهبردارى از خرمن علم حضرتش چهارصد كتاب ارزنده نوشتند»، ولى نويسنده، معتقد است اين تعداد، از مؤلفات بزرگان و نامداران شاگردان [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] است؛ وگرنه شيخ شمسالدين محمد بن مكى، معروف به [[شهيد اول]] در آغاز كتاب «ذكرى» با صراحت گويد: از پاسخهائى كه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] به مسائل مىداد روشن مىشود كه چهار هزار نفر، كتاب نوشتند كه بعضى از آنان، عراقى و برخى حجازى و عدهاى خراسانى و گروهى شامى بودند <ref>همان، ص 248 و 249</ref>. | ||
د)- مجموعههاى بزرگ فقهى اصحاب ائمه (ع): برخى از آنها عبارتند از: | د)- مجموعههاى بزرگ فقهى اصحاب ائمه(ع): برخى از آنها عبارتند از: | ||
1. «جامع الفقه» كه ثابت بن هرمز ابوالمقدام، آن را از [[امام سجاد(ع)]] آموخته و روايت كرده است. | 1. «جامع الفقه» كه ثابت بن هرمز ابوالمقدام، آن را از [[امام سجاد(ع)]] آموخته و روايت كرده است. | ||
2. «شرائع الإيمان» كه محمد بن معافى ابوجعفر مولاى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] آن را از امام كاظم(ع) و امام رضا (ع) فراگرفته و روايت كرده است. | 2. «شرائع الإيمان» كه محمد بن معافى ابوجعفر مولاى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] آن را از امام كاظم(ع) و امام رضا(ع) فراگرفته و روايت كرده است. | ||
3. «جامع أبواب الفقه» على بن حمزه كه شاگرد [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] است. | 3. «جامع أبواب الفقه» على بن حمزه كه شاگرد [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] است. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
8. «الجامع الكبير في الفقه»، تأليف على بن محمد بن شيره كاشانى ابوالحسن كه كتابهاى بسيار نوشته است. | 8. «الجامع الكبير في الفقه»، تأليف على بن محمد بن شيره كاشانى ابوالحسن كه كتابهاى بسيار نوشته است. | ||
9. «المشيخة» نوشته حسن بن محبوب ابوعلى سراد كه از بزرگان شيعه و از اصحاب امام رضا (ع) بود و در سال 224ق، از دنيا رفت و... <ref>همان، ص 251 - 255</ref>. | 9. «المشيخة» نوشته حسن بن محبوب ابوعلى سراد كه از بزرگان شيعه و از اصحاب امام رضا(ع) بود و در سال 224ق، از دنيا رفت و... <ref>همان، ص 251 - 255</ref>. | ||
در فصل چهارم، در سه بحث زير، به تقدم در علم كلام اشاره شده است: | در فصل چهارم، در سه بحث زير، به تقدم در علم كلام اشاره شده است: | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
3. مشاهير پيشوايان علم كلام كه شيعه بودهاند: در اين قسمت، پنج طبقه ذكر شده است كه از جمله افراد معرفىشده، عبارتند از: كميل بن زياد، [[سلیم بن قیس هلالی|سليم بن قيس]] هلالى، حارث اعور همدانى، جابر بن يزيد بن حارث جعفى و... <ref>همان، ص 274 - 322</ref>. | 3. مشاهير پيشوايان علم كلام كه شيعه بودهاند: در اين قسمت، پنج طبقه ذكر شده است كه از جمله افراد معرفىشده، عبارتند از: كميل بن زياد، [[سلیم بن قیس هلالی|سليم بن قيس]] هلالى، حارث اعور همدانى، جابر بن يزيد بن حارث جعفى و... <ref>همان، ص 274 - 322</ref>. | ||
در پنجمين فصل، به تقدم شيعه در علم اصول پرداخته شده است. نويسنده، معتقد است نخستين كسى كه درب اين علم را به روى مردم گشود و مسائلش را از هم باز و جدا نمود، امام باقر (ع) و پس از وى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] بود. نويسنده بر اين باور است كه اين دو بزرگوار، قواعد و مسائل اصول فقه را بر گروهى از شاگردانشان، ديكته فرمودند و آنان هم اين گفتهها را جمعآورى نموده و مسائلى از اين علم را پرداختند كه متأخرين بر طبق مباحث علم اصول، آنها را مرتب ساخته و در اين باره كتابها نوشتند <ref>همان، ص 325</ref>. | در پنجمين فصل، به تقدم شيعه در علم اصول پرداخته شده است. نويسنده، معتقد است نخستين كسى كه درب اين علم را به روى مردم گشود و مسائلش را از هم باز و جدا نمود، امام باقر(ع) و پس از وى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] بود. نويسنده بر اين باور است كه اين دو بزرگوار، قواعد و مسائل اصول فقه را بر گروهى از شاگردانشان، ديكته فرمودند و آنان هم اين گفتهها را جمعآورى نموده و مسائلى از اين علم را پرداختند كه متأخرين بر طبق مباحث علم اصول، آنها را مرتب ساخته و در اين باره كتابها نوشتند <ref>همان، ص 325</ref>. | ||
از ديگر علومى كه نويسنده به تقدم شيعه در آنها اشاره نموده، عبارتند از: فرقهشناسى؛ مكارم اخلاق؛ سيرهنگارى؛ تاريخ اسلامى؛ جغرافيا در صدر اسلام؛ لغت؛ انشاء؛ معانى و بيان؛ عروض؛ فنون شعر در اسلام؛ صرف و نحو. | از ديگر علومى كه نويسنده به تقدم شيعه در آنها اشاره نموده، عبارتند از: فرقهشناسى؛ مكارم اخلاق؛ سيرهنگارى؛ تاريخ اسلامى؛ جغرافيا در صدر اسلام؛ لغت؛ انشاء؛ معانى و بيان؛ عروض؛ فنون شعر در اسلام؛ صرف و نحو. |
ویرایش