۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
پژوهشگران عرصه نهجالبلاغه كوششهاى عالمانه و ارجمندى را در پاسخ اين پرسش به انجام رساندهاند، آنان مصادر نهجالبلاغه را پيش از [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] و پس از آن استخراج كرده و نشان دادهاند. از جمله اين آثار، کتاب حاضر است. نويسنده در اين اثر نخست در چگونگى جمعآورى نهجالبلاغه و اثبات استناد كلمات نهجالبلاغه به حضرت امير مباحثى را مطرح مىكند و از پارهاى شبهات، كه نهجالبلاغه را به ديگران منسوب مىكند، پاسخ مىگويد. پس از آن مدارك نهجالبلاغه را از منابع شيعى و سنى كه پيش از سيدرضى نگارش شده، معرفى مىكند. | پژوهشگران عرصه نهجالبلاغه كوششهاى عالمانه و ارجمندى را در پاسخ اين پرسش به انجام رساندهاند، آنان مصادر نهجالبلاغه را پيش از [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] و پس از آن استخراج كرده و نشان دادهاند. از جمله اين آثار، کتاب حاضر است. نويسنده در اين اثر نخست در چگونگى جمعآورى نهجالبلاغه و اثبات استناد كلمات نهجالبلاغه به حضرت امير مباحثى را مطرح مىكند و از پارهاى شبهات، كه نهجالبلاغه را به ديگران منسوب مىكند، پاسخ مىگويد. پس از آن مدارك نهجالبلاغه را از منابع شيعى و سنى كه پيش از سيدرضى نگارش شده، معرفى مىكند. | ||
نويسنده در ابتداى مطالبش به منابع مختلف استناد كرده و شبهه عدم صدور نهجالبلاغه از [[امام على (ع)]] را سخنى گزاف مىداند؛ به عنوان مثال: ابن ابىالحديد در شرح خطبه «شقشقية» به روايت از استادش ابوالخير مصدق بن شبيب واسطى (605ق/ 1208م) چنين گويد: «اين خطبه [شقشقيه] را بر ابومحمد عبداللّه بن احمد معروف به ابنالخشاب خواندم... و به او گفتم: آيا تو بر اين گمان هستى كه اين خطبه ساختگى است و از آن على (ع) نيست، ابنالخشاب گفت: به خدا نه، من بر اين باورم كه اين كلام از على (ع) مىباشد، هم چنان كه در صداقت و راستى تو يقين دارم. واسطى گفت: كه به ابنالخشاب گفتم: گروهى بر اين زعم هستند كه اين خطبه از پرداختههاى رضى رحمهاللّه تعالى باشد، ابنالخشاب گفت: كلام رضى و غير رضى را كى توانايى چنين دم روحانى و اسلوب باشد ما بر رسائل رضى آگاهيم و سبك و روش نگارش او را در نظم و نثر سنجيدهايم و اين كلام در مقايسه با آن كلام در هيچ مورد قابل خلط و تشابه نيست». | نويسنده در ابتداى مطالبش به منابع مختلف استناد كرده و شبهه عدم صدور نهجالبلاغه از [[امام على(ع)]] را سخنى گزاف مىداند؛ به عنوان مثال: ابن ابىالحديد در شرح خطبه «شقشقية» به روايت از استادش ابوالخير مصدق بن شبيب واسطى (605ق/ 1208م) چنين گويد: «اين خطبه [شقشقيه] را بر ابومحمد عبداللّه بن احمد معروف به ابنالخشاب خواندم... و به او گفتم: آيا تو بر اين گمان هستى كه اين خطبه ساختگى است و از آن على(ع) نيست، ابنالخشاب گفت: به خدا نه، من بر اين باورم كه اين كلام از على(ع) مىباشد، هم چنان كه در صداقت و راستى تو يقين دارم. واسطى گفت: كه به ابنالخشاب گفتم: گروهى بر اين زعم هستند كه اين خطبه از پرداختههاى رضى رحمهاللّه تعالى باشد، ابنالخشاب گفت: كلام رضى و غير رضى را كى توانايى چنين دم روحانى و اسلوب باشد ما بر رسائل رضى آگاهيم و سبك و روش نگارش او را در نظم و نثر سنجيدهايم و اين كلام در مقايسه با آن كلام در هيچ مورد قابل خلط و تشابه نيست». | ||
ابن ابىالحديد در جاى ديگر گويد: «گروهى از پيروان هوى و هوس بر اين گمانند كه بخش عمده «نهجالبلاغه» ساخته و پرداخته جمعى از سخندانان شيعى مىباشد و كلامى نو است و چه بسا بخشى از آن را از ساختهها و تراوشات خامه [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] و ديگران دانستهاند. اما اين گروه، مردم متعصبى هستند كه عصبيت چشم دل آنان را نابينا گردانيده و از راه استوار و طريق مستقيم منحرف گشتهاند و از روى كجروى و قلت معرفت و عدم آشنايى به سخن سنجى به بيراهه رفتهاند». | ابن ابىالحديد در جاى ديگر گويد: «گروهى از پيروان هوى و هوس بر اين گمانند كه بخش عمده «نهجالبلاغه» ساخته و پرداخته جمعى از سخندانان شيعى مىباشد و كلامى نو است و چه بسا بخشى از آن را از ساختهها و تراوشات خامه [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] و ديگران دانستهاند. اما اين گروه، مردم متعصبى هستند كه عصبيت چشم دل آنان را نابينا گردانيده و از راه استوار و طريق مستقيم منحرف گشتهاند و از روى كجروى و قلت معرفت و عدم آشنايى به سخن سنجى به بيراهه رفتهاند». | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
2- همگنى و همنواختى درونى:همنواختى و سازگارى درونى در يك مجموعه خود، يكى از مهمترين دلايل اعتبار و اصالت آن است. | 2- همگنى و همنواختى درونى:همنواختى و سازگارى درونى در يك مجموعه خود، يكى از مهمترين دلايل اعتبار و اصالت آن است. | ||
3- همنواختى مضمونى با ديگر احاديث: بسيارى از آنچه در نهجالبلاغه در زمينههاى گوناگون كلامى، اخلاقى، اجتماعى و ديگر زمينهها آمده با آنچه در همين خصوص از رسول خدا(ص) و يا از ديگر امامان (ع) روايت شده، داراى نوعى همسويى و همگنى مشخص و مشهود است و اين خود گواهى ديگر بر اين حقيقت مىشود كه آنچه در نهجالبلاغه آمده از همان سرچشمهاى است كه ديگر روايات معصومين از آنجاست. | 3- همنواختى مضمونى با ديگر احاديث: بسيارى از آنچه در نهجالبلاغه در زمينههاى گوناگون كلامى، اخلاقى، اجتماعى و ديگر زمينهها آمده با آنچه در همين خصوص از رسول خدا(ص) و يا از ديگر امامان(ع) روايت شده، داراى نوعى همسويى و همگنى مشخص و مشهود است و اين خود گواهى ديگر بر اين حقيقت مىشود كه آنچه در نهجالبلاغه آمده از همان سرچشمهاى است كه ديگر روايات معصومين از آنجاست. | ||
4- اعتبار تاريخى روايات مذكور در نهجالبلاغه: آنچه در نهجالبلاغه آمده، پيش و پس از اين کتاب در ديگر منابع شيعه و سنّى نيز ديده مىشود. تلاش سيدرضى براى گردآورى سخنان على (ع) تنها يك نمونه از سلسله تلاشهاى نامورانى است كه پيش از او نيز درصدد اين مهم برآمده بودند. | 4- اعتبار تاريخى روايات مذكور در نهجالبلاغه: آنچه در نهجالبلاغه آمده، پيش و پس از اين کتاب در ديگر منابع شيعه و سنّى نيز ديده مىشود. تلاش سيدرضى براى گردآورى سخنان على(ع) تنها يك نمونه از سلسله تلاشهاى نامورانى است كه پيش از او نيز درصدد اين مهم برآمده بودند. | ||
به هر روى نويسنده به بررسى سند يك يك خطبهها، نامهها و كلمات قصار نهجالبلاغه پرداخته و در آنها نشان هر يك روايت به صورت مستقل در چندين کتاب يا رساله ارائه شده است. | به هر روى نويسنده به بررسى سند يك يك خطبهها، نامهها و كلمات قصار نهجالبلاغه پرداخته و در آنها نشان هر يك روايت به صورت مستقل در چندين کتاب يا رساله ارائه شده است. |
ویرایش