دور الشيعة في بناء الحضارة الإسلامية: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
    جز (جایگزینی متن - 'ه(' به 'ه (')
    خط ۵۳: خط ۵۳:
    #زبان و بيان كتاب باآنكه علمى و معتبر است، ولى بسيار روان و شيواست و مى‌توان آن را از آثار ممتاز و قابل ارائه به جهان اسلام دانست. اين نكته طبيعى است؛ زيرا نويسنده علاوه بر سابقه بيش از پنجاه سال تدريس و پژوهش در حوزه‌هاى علميه، با زبان و ادبيات معاصر عربى كاملا آشناست و سال‌هاست كه كتاب‌هاى متعدد به زبان عربى امروزى پديد آورده است.
    #زبان و بيان كتاب باآنكه علمى و معتبر است، ولى بسيار روان و شيواست و مى‌توان آن را از آثار ممتاز و قابل ارائه به جهان اسلام دانست. اين نكته طبيعى است؛ زيرا نويسنده علاوه بر سابقه بيش از پنجاه سال تدريس و پژوهش در حوزه‌هاى علميه، با زبان و ادبيات معاصر عربى كاملا آشناست و سال‌هاست كه كتاب‌هاى متعدد به زبان عربى امروزى پديد آورده است.
    #نويسنده توضيح داده است كه براى اولين بار اين ابوالاسود دوئلى بود كه به فرمان اميرالمؤمنين على(ع) به تدوين علم نحو اقدام كرد. حضرت [[امام على(ع)]] در نخستين گام خودش مطالبى را براى ابوالاسود بيان كرد كه از جمله اين بود كه كلام، همه‌اش اسم و فعل و حرف است و... و ابوالاسود اين مطالب را از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] گرفت و مطالبى هم به آن افزود و بعد به نزد امام(ع) آورد و آن حضرت آن را كم و زياد و اصلاح كرد و به اين ترتيب سرانجام علم نحو شكل گرفت و... <ref>متن كتاب، ص 19 - 25</ref>.
    #نويسنده توضيح داده است كه براى اولين بار اين ابوالاسود دوئلى بود كه به فرمان اميرالمؤمنين على(ع) به تدوين علم نحو اقدام كرد. حضرت [[امام على(ع)]] در نخستين گام خودش مطالبى را براى ابوالاسود بيان كرد كه از جمله اين بود كه كلام، همه‌اش اسم و فعل و حرف است و... و ابوالاسود اين مطالب را از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] گرفت و مطالبى هم به آن افزود و بعد به نزد امام(ع) آورد و آن حضرت آن را كم و زياد و اصلاح كرد و به اين ترتيب سرانجام علم نحو شكل گرفت و... <ref>متن كتاب، ص 19 - 25</ref>.
    #نويسنده در مورد تاريخ تفسير، نكته شگفت‌انگيزى را نوشته و از دكتر [[ذهبی، محمدحسین|محمدحسين ذهبى]]، نويسنده كتاب مشهور «التفسير و المفسرون» نقل كرده است كه او حضرت اميرالمؤمنين على(ع) را در بحث نقل روايات تفسيرى در طبقه سوم قرار داده و شاگرد آن حضرت؛ يعنى ابن عباس را در طبقه اول و همو هيچ مطلبى را در مورد ساير امامان شيعه(ع) و نقش آنان در مورد تفسير قرآن ذكر نكرده است؛ باآنكه روشن است و در تاريخ ثبت شده و روايات متعددى نيز در اين مورد وارد شده است كه امامان اطهار(ع) بنيان‌گذاران تفسير قرآن و مفسران حقيقى بودند و... <ref>همان، ص 38 - 40</ref>.
    #نويسنده در مورد تاريخ تفسير، نكته شگفت‌انگيزى را نوشته و از دكتر [[ذهبی، محمدحسین|محمدحسين ذهبى]]، نويسنده كتاب مشهور «التفسير و المفسرون» نقل كرده است كه او حضرت اميرالمؤمنين على(ع) را در بحث نقل روايات تفسيرى در طبقه سوم قرار داده و شاگرد آن حضرت؛ يعنى ابن عباس را در طبقه اول و همو هيچ مطلبى را در مورد ساير امامان شيعه (ع) و نقش آنان در مورد تفسير قرآن ذكر نكرده است؛ باآنكه روشن است و در تاريخ ثبت شده و روايات متعددى نيز در اين مورد وارد شده است كه امامان اطهار(ع) بنيان‌گذاران تفسير قرآن و مفسران حقيقى بودند و... <ref>همان، ص 38 - 40</ref>.
    #نويسنده درباره نقش شيعيان در تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم توضيحاتى ارزشمند ارائه كرده است <ref>همان، ص 41 - 43</ref>. شايان ذكر است كه نويسنده خودش نيز از كسانى است كه در زمينه تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم فعاليت كرده است.
    #نويسنده درباره نقش شيعيان در تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم توضيحاتى ارزشمند ارائه كرده است <ref>همان، ص 41 - 43</ref>. شايان ذكر است كه نويسنده خودش نيز از كسانى است كه در زمينه تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم فعاليت كرده است.
    #نويسنده با بيان اين نكته كه اسلام آمد تا عقل انسان را آزاد سازد، در مورد نقش شيعه درباره علوم عقلى يادآور شده است كه خطبه‌هاى حضرت [[امام على(ع)]] سنگ بناى كلام شيعه و آراى اعتقادى آنان را پديد آورد و امامان اطهار(ع) هركدام يكى بعد از ديگرى بر غناى آن افزودند و به پرسش‌ها و شبهات پاسخ دادند. سپس نويسنده با ذكر اسامى متكلمان شيعه در قرن دوم و سوم و چهارم و فيلسوفانى كه بعد از آن آمدند، به ذكر توضيحاتى در مورد آنان پرداخته است <ref>همان، ص 67 - 90</ref>.
    #نويسنده با بيان اين نكته كه اسلام آمد تا عقل انسان را آزاد سازد، در مورد نقش شيعه درباره علوم عقلى يادآور شده است كه خطبه‌هاى حضرت [[امام على(ع)]] سنگ بناى كلام شيعه و آراى اعتقادى آنان را پديد آورد و امامان اطهار(ع) هركدام يكى بعد از ديگرى بر غناى آن افزودند و به پرسش‌ها و شبهات پاسخ دادند. سپس نويسنده با ذكر اسامى متكلمان شيعه در قرن دوم و سوم و چهارم و فيلسوفانى كه بعد از آن آمدند، به ذكر توضيحاتى در مورد آنان پرداخته است <ref>همان، ص 67 - 90</ref>.

    نسخهٔ ‏۱۹ آوریل ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۱۱

    دور الشیعة في بناء الحضارة الإسلامیة
    نام کتاب دور الشیعة في بناء الحضارة الإسلامیة
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان سبحانی تبریزی، جعفر (نويسنده)
    زبان عربی
    کد کنگره ‏BP‎‏ ‎‏55‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏2‎‏س‎‏9‎‏د*
    موضوع شیعه - تاریخ

    شیعه - عقاید

    ناشر معاونية شؤون التعليم والبحوث
    مکان نشر قم - ایران
    سال نشر 1416 هـ.ق
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE12298AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    دور الشيعة في بناء الحضارة الإسلامية (نقش شيعه در بنيان‌گذارى تمدن اسلامى) يكى از آثار ارزنده آيت‌الله جعفر سبحانى (متولد تبريز 1308ش) است كه به زبان عربى نگارش يافته و به‌صورت مختصر و مفيد به بررسى اين مطلب پرداخته است كه شيعيان در پيدايش و تأسيس و ترويج و توليد علوم اسلامى نقشى اساسى و تعيين‌كننده داشتند و اين مطلب از نظر تاريخ ثابت است و به‌هيچ‌وجه، قابل انكار نيست. اين اثر از نظر تحليلى بودن و استناد به منابع معتبر و همچنين اختصار و رسايى، واقعاً نمونه و ستودنى است.

    ساختار

    نويسنده در اين كتاب، مطالب متعددى را بدون تقسيم به بخش يا فصل، تحت عناوين گوناگون بيان كرده است. نويسنده نخست به نقش قدماى شيعه در مورد علوم اسلامى (نحو، صرف، لغت، عروض، شعر، تفسير، علم الحديث، فقه، اصول فقه، مغازى و سير، رجال، علوم عقلى، جغرافى و...) پرداخته و بعد توضيحاتى درباره كشورهاى شيعه‌نشين داده و آنگاه به مناسبت، بحث علل تشيع ايرانيان را مطرح كرده و سرانجام به مقدار جمعيت شيعه در جهان توجه كرده و كتاب را به پايان برده است.

    گزارش محتوا

    در مورد مباحث كتاب چند نكته گفتنى است:

    1. زبان و بيان كتاب باآنكه علمى و معتبر است، ولى بسيار روان و شيواست و مى‌توان آن را از آثار ممتاز و قابل ارائه به جهان اسلام دانست. اين نكته طبيعى است؛ زيرا نويسنده علاوه بر سابقه بيش از پنجاه سال تدريس و پژوهش در حوزه‌هاى علميه، با زبان و ادبيات معاصر عربى كاملا آشناست و سال‌هاست كه كتاب‌هاى متعدد به زبان عربى امروزى پديد آورده است.
    2. نويسنده توضيح داده است كه براى اولين بار اين ابوالاسود دوئلى بود كه به فرمان اميرالمؤمنين على(ع) به تدوين علم نحو اقدام كرد. حضرت امام على(ع) در نخستين گام خودش مطالبى را براى ابوالاسود بيان كرد كه از جمله اين بود كه كلام، همه‌اش اسم و فعل و حرف است و... و ابوالاسود اين مطالب را از اميرالمؤمنين(ع) گرفت و مطالبى هم به آن افزود و بعد به نزد امام(ع) آورد و آن حضرت آن را كم و زياد و اصلاح كرد و به اين ترتيب سرانجام علم نحو شكل گرفت و... [۱].
    3. نويسنده در مورد تاريخ تفسير، نكته شگفت‌انگيزى را نوشته و از دكتر محمدحسين ذهبى، نويسنده كتاب مشهور «التفسير و المفسرون» نقل كرده است كه او حضرت اميرالمؤمنين على(ع) را در بحث نقل روايات تفسيرى در طبقه سوم قرار داده و شاگرد آن حضرت؛ يعنى ابن عباس را در طبقه اول و همو هيچ مطلبى را در مورد ساير امامان شيعه (ع) و نقش آنان در مورد تفسير قرآن ذكر نكرده است؛ باآنكه روشن است و در تاريخ ثبت شده و روايات متعددى نيز در اين مورد وارد شده است كه امامان اطهار(ع) بنيان‌گذاران تفسير قرآن و مفسران حقيقى بودند و... [۲].
    4. نويسنده درباره نقش شيعيان در تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم توضيحاتى ارزشمند ارائه كرده است [۳]. شايان ذكر است كه نويسنده خودش نيز از كسانى است كه در زمينه تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم فعاليت كرده است.
    5. نويسنده با بيان اين نكته كه اسلام آمد تا عقل انسان را آزاد سازد، در مورد نقش شيعه درباره علوم عقلى يادآور شده است كه خطبه‌هاى حضرت امام على(ع) سنگ بناى كلام شيعه و آراى اعتقادى آنان را پديد آورد و امامان اطهار(ع) هركدام يكى بعد از ديگرى بر غناى آن افزودند و به پرسش‌ها و شبهات پاسخ دادند. سپس نويسنده با ذكر اسامى متكلمان شيعه در قرن دوم و سوم و چهارم و فيلسوفانى كه بعد از آن آمدند، به ذكر توضيحاتى در مورد آنان پرداخته است [۴].
    6. نويسنده بيان كرده است كه نشاط شيعه در توليد و ترويج علوم منحصر به علوم اسلامى، مانند نحو، صرف، فقه، تفسير و كلام نبود، بلكه آنان در زمينه علوم رياضى و طبيعى و زمينى، مانند فيزيك و زمين‌شناسى و... نيز فعال بودند؛ همان‌طوركه براى مثال هشام بن حكم نظرياتى درباره رنگ و طعم و بو ابراز كرد و... [۵].
    7. نويسنده بيان كرده است كه تشيع، مذهب بزرگى است كه در سراسر جهان حضور دارد و محدود به يك كشور نيست. او يادآور شده است كه شيعيان در كشورهاى ايران، عراق، سوريه، عربستان، تركيه، افغانستان، پاكستان، هند، يمن، مصر، بحرين، كويت، آذربايجان، تاجيكستان، مالزى، اندونزى، سيلان، تايلند، آرژانتين، انگلستان، آلمان، فرانسه، آمريكا و... حاضر و فعال هستند. وى همچنين افزوده است كه تشيع در حجاز زاده شد و رشد كرد... و همان‌طوركه تشيع در عراق و به‌ويژه در كوفه با حكومت اميرالمؤمنين على(ع) رشد و نمو كرد و... و نيز همان‌گونه‌كه در همان زمان پيامبر(ص) و با ورود اميرالمؤمنين على(ع) به يمن براى تبليغ، تشيع در آنجا شكل گرفت... و شيعيان يمن جانشان را خالصانه براى اميرالمؤمنين(ع) در جنگ‌هايش قربانى كردند... همچنين بذر تشيع در شام، حلب، بعلبك و جبل عامل به دست صحابى جليل ابوذر غفارى افشانده شد، در زمانى كه خليفه سوم او را به شام و بعد به ربذه تبعيد كرده بود و... و تشيع در مصر نيز از همان زمانى كه اسلام وارد شد، حضور پيدا كرد؛ زيرا كسانى چون مقداد و ابوذر و ابوايوب انصارى و... در فتح مصر حاضر بودند و انديشه شيعى را ترويج كردند و... [۶].
    8. يكى از بحث‌هاى بسيار مفيد اين اثر در مورد عامل ورود اسلام به ايران و نيز چگونگى پيدايش تشيع ايرانيان است. نويسنده بر آن است كه سبب اصلى پذيرش اسلام از سوى ايرانيان همان عاملى بود كه ساير مردم را به‌سوى اين دين الهى كشاند و آن عبارت از اين مطلب است كه اسلام همه مردم را برابر و برادر مى‌شمارد و هيچ تفاوتى بين آنان قرار نمى‌دهد و همچنين سبب گرايش شيعيان به محبت و ولايت اهل بيت(ع) عبارت است از همان عامل مشتركى كه همه را به‌سوى خود جلب مى‌كند؛ يعنى اين حقيقت كه هر كسى با اهل بيت(ع) آشنا مى‌شود مى‌يابد كه آنان با ظلم و بى‌عدالتى مبارزه مى‌كنند و در عملكرد خودشان عدل و مساوات را مراعات مى‌كنند و هرگز تبعيض روا نمى‌دارند [۷].
    9. نويسنده در پاسخ به اين پرسش كه آيا پيوند خانوادگى حضرت على(ع) سبب تشيع ايرانيان شده است؟ پاسخ داده است كه برخى بر اساس روايتى ساختگى پنداشته‌اند كه امام حسين فرزند اميرالمؤمنين على(ع) داماد ايرانيان شده و آنان به اين جهت تشيع را برگزيده‌اند، ولى اين ادعا بى‌اساس است و همان‌طوركه استاد دكتر سيد جعفر شهيدى در كتاب زندگانى على بن الحسين(ع) اثبات كرده، روايت مذكور، مجعول است و اگر فرض كنيم آن سخن درست هم باشد، باز هم هيچ ارتباطى بين اين دو نيست و نتيجه‌اى ندارد و... [۸].
    10. نويسنده در مورد دانشگاه‌هاى شيعه با ذكر اين نكته كه اسلام دين علم و دانايى است و آدمى را به‌سوى انديشيدن و فرهنگ مى‌كشاند، به ذكر اسامى برخى از مراكز علمى شيعه در طول تاريخ مانند دانشگاه مدينه، كوفه، بغداد، نجف، مصر، قم، رى و... اشاره كرده و برخى از خصوصيات آن را به‌طور مختصر شرح داده است؛ به‌عنوان مثال نويسنده توضيح داده است كه حضرت امام صادق(ع) از فرصت طلايى دوره انتقال حكومت اموى به عباسى استفاده كرد و دانشگاه بزرگى را در كوفه پديد آورد و... [۹].
    11. آخرين بحث كتاب در مورد آمار شيعيان جهان است. نويسنده، معتقد است كه مراكز آمارى جهان تحت تسلط صهيونيست‌ها و نفوذ دشمنان اسلام قرار دارند و به همين جهت ما آمار دقيق و واقعى مسلمانان و شيعيان را در دست نداريم، ولى نويسنده اعتقاد دارد كه بر اساس قرائن و شواهد موجود، شيعيان (اعم از زيدى و امامى و اسماعيلى) يك پنجم و يا يك چهارم مسلمانان جهان را تشكيل مى‌دهند و اگر مسلمانان دنيا، يك ميليارد شمرده شوند، شيعيان حدود دويست ميليون نفر هستند [۱۰]. البته لازم به يادآورى است كه آمارى كه نويسنده محترم بيان كرده، مربوط به ده‌ها سال قبل است و اكنون دست كم پنجاه درصد به آمار مذكور اضافه شده است.

    پانويس

    1. متن كتاب، ص 19 - 25
    2. همان، ص 38 - 40
    3. همان، ص 41 - 43
    4. همان، ص 67 - 90
    5. همان، ص 90 - 94
    6. همان، ص 95 - 111
    7. همان، ص 112
    8. همان، ص 117 - 118
    9. همان، ص 120 - 133
    10. همان، ص 133

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.


    پیوندها

    مطالعه کتاب دور الشیعة في بناء الحضارة الإسلامیة در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور