۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
در ادامه، مىنويسند: انسان، دو «خود» دارد: خود حيوانى و خود انسانى. ارزش انسان به خود انسانى اوست، نه خود حيوانى. خود حيوانى، طفيلى و در واقع ناخود است. انسان گرچه حيوان است و بايد به لوازم زندگى حيوانى خويش عنايت داشته باشد، ليكن در اين جهان، نيامده تا حيوان زندگى كند، بلكه آمده تا از زندگى حيوانى خويش براى تكميل زندگى انسانى بهره بگيرد و استفاده كند. | در ادامه، مىنويسند: انسان، دو «خود» دارد: خود حيوانى و خود انسانى. ارزش انسان به خود انسانى اوست، نه خود حيوانى. خود حيوانى، طفيلى و در واقع ناخود است. انسان گرچه حيوان است و بايد به لوازم زندگى حيوانى خويش عنايت داشته باشد، ليكن در اين جهان، نيامده تا حيوان زندگى كند، بلكه آمده تا از زندگى حيوانى خويش براى تكميل زندگى انسانى بهره بگيرد و استفاده كند. | ||
درباره زندگى باطنى به اين مطلب مىپردازند كه انسان در اين جهان، يك زندگى ظاهرى دارد كه به جسم و تن او مربوط است؛ مىخورد و مىآشامد و مىخوابد و حركت و كار مىكند، ولى در همين حال، در باطن ذات، يك زندگى نفسانى نيز دارد. درحالىكه در دنيا زندگى مىكند، در باطن ذات، يا بهسوى سعادت و كمال و نورانيت سير مىكند يا بهسوى بدبختى و شقاوت و تاريكى رهسپار مىباشد. گرچه اكثر مردم از اين زندگى باطنى غافلند، ولى واقعيت دارد. | |||
وى در بخش اول (تخليه يا تهذيب نفس)، بيان مىكند كه در مرحله تهذيب نفس مىبايست سه عمل را انجام داد: | وى در بخش اول (تخليه يا تهذيب نفس)، بيان مىكند كه در مرحله تهذيب نفس مىبايست سه عمل را انجام داد: |
ویرایش