جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ':ت' به ': ت')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۴۱: خط ۴۱:
'''جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى'''، نوشته دكتر حسين قرچانلو، كتابى است به زبان فارسى كه به بررسى جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى ميپردازد.
'''جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى'''، نوشته دكتر حسين قرچانلو، كتابى است به زبان فارسى كه به بررسى جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى ميپردازد.


انگيزه مؤلف از نگارش اين اثر آشنا ساختن دانشجويان با جغرافياى تاريخى جهان اسلام بوده است.
انگيزه مؤلف از نگارش اين اثر آشنا ساختن دانشجويان با جغرافياى تاريخى جهان اسلام بوده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۴۸: خط ۴۸:
كتاب داراى دو بخش است: بخش اول؛ شامل كلياتى مرتبط با جغرافياى تاريخى است و بخش دوم؛ شامل جغرافياى تاريخى شهرهاست.
كتاب داراى دو بخش است: بخش اول؛ شامل كلياتى مرتبط با جغرافياى تاريخى است و بخش دوم؛ شامل جغرافياى تاريخى شهرهاست.


مؤلف در بخش اول براى هر فصل ابتدا مقدمه و تعريف ارائه كرده، سپس به نمونه‌هايى چند اشاره نموده است.
مؤلف در بخش اول براى هر فصل ابتدا مقدمه و تعريف ارائه كرده، سپس به نمونه‌هايى چند اشاره نموده است.


در بخش دوم، كه صرفا جغرافيايى است براى هر فصل مقدمه‌اى جغرافيايى آورده شده، سپس به ذكر كرسى يا مركز آن منطقه جغرافيايى و شهرهاى آن پرداخته شده است.
در بخش دوم، كه صرفا جغرافيايى است براى هر فصل مقدمه‌اى جغرافيايى آورده شده، سپس به ذكر كرسى يا مركز آن منطقه جغرافيايى و شهرهاى آن پرداخته شده است.
خط ۷۱: خط ۷۱:
فصل سوم از بخش اول، به بحث پيدايش جغرافياى رياضى نزد مسلمانان اختصاص دارد. نويسنده در ابتدا به سابقه اطلاعات نجومى و جغرافيايى اعراب پيش از اسلام و آغاز اسلام اشاره كرده و آن را بسيار ابتدايى و سطحى توصيف مى‌كند. وى معتقد است كه بسيارى از اين اطلاعات نجومى نيز از بابليان و مهاجران يهود كه در سرزمين آنان اقامت كرده بودند، اخذ شده است. به گمان نويسنده در دوره خلفاى راشدين و امويان از لحاظ علوم عقلى و توجه به نجوم و علوم ديگر، تفاوتى با دوره جاهليت به چشم نمى‌خورد؛ اما از دوره عباسيان، با انتقال پايتخت از دمشق به بغداد، اعراب و مسلمانان با جغرافيا به گونه‌اى علمى آشنا شدند.
فصل سوم از بخش اول، به بحث پيدايش جغرافياى رياضى نزد مسلمانان اختصاص دارد. نويسنده در ابتدا به سابقه اطلاعات نجومى و جغرافيايى اعراب پيش از اسلام و آغاز اسلام اشاره كرده و آن را بسيار ابتدايى و سطحى توصيف مى‌كند. وى معتقد است كه بسيارى از اين اطلاعات نجومى نيز از بابليان و مهاجران يهود كه در سرزمين آنان اقامت كرده بودند، اخذ شده است. به گمان نويسنده در دوره خلفاى راشدين و امويان از لحاظ علوم عقلى و توجه به نجوم و علوم ديگر، تفاوتى با دوره جاهليت به چشم نمى‌خورد؛ اما از دوره عباسيان، با انتقال پايتخت از دمشق به بغداد، اعراب و مسلمانان با جغرافيا به گونه‌اى علمى آشنا شدند.


فصل چهارم از بخش اول، به مبحث آغاز سير و سفر و پيدايش كتب جغرافياى عمومى و سفرنامه‌ها پرداخته است. مؤلف دو قشر عمده از مسلمانان؛ يعنى بازرگانان و دانشمندان مسلمان را در پيدايش اين دست آثار در جغرافياى عمومى و سفرنامه‌ها موثر دانسته و از آثارى در اين زمينه نام مى‌برد.
فصل چهارم از بخش اول، به مبحث آغاز سير و سفر و پيدايش كتب جغرافياى عمومى و سفرنامه‌ها پرداخته است. مؤلف دو قشر عمده از مسلمانان؛ يعنى بازرگانان و دانشمندان مسلمان را در پيدايش اين دست آثار در جغرافياى عمومى و سفرنامه‌ها موثر دانسته و از آثارى در اين زمينه نام مى‌برد.


فصل پنجم از بخش اول، به بحث از آغاز دريانوردى مسلمانان به منظور اكتشاف جغرافيايى و توسعه تجارت و بازرگانى اختصاص يافته است.
فصل پنجم از بخش اول، به بحث از آغاز دريانوردى مسلمانان به منظور اكتشاف جغرافيايى و توسعه تجارت و بازرگانى اختصاص يافته است.
خط ۹۵: خط ۹۵:
جلد دوم، كتاب كه ادامه فصول بخش دوم از جلد اول كتاب است، به مباحث ذيل اختصاص يافته است:
جلد دوم، كتاب كه ادامه فصول بخش دوم از جلد اول كتاب است، به مباحث ذيل اختصاص يافته است:


فصل پنجم، به جغرافياى تاريخى شامات اختصاص دارد. مؤلف ضمن تقسيم شام به چهار ناحيه سوريه عليا در شمال، فينيقيه در مركز، كويليه سريا در جنوب و سرانجام فلسطين به دست اندازى دولت‌هاى كهن چون بابل، آشور، هيتى‌ها، فينيقى‌ها، عبرى‌ها، يونانى‌ها، اشكانيان و روميان به اين سرزمين پرداخته است.
فصل پنجم، به جغرافياى تاريخى شامات اختصاص دارد. مؤلف ضمن تقسيم شام به چهار ناحيه سوريه عليا در شمال، فينيقيه در مركز، كويليه سريا در جنوب و سرانجام فلسطين به دست اندازى دولت‌هاى كهن چون بابل، آشور، هيتى‌ها، فينيقى‌ها، عبرى‌ها، يونانى‌ها، اشكانيان و روميان به اين سرزمين پرداخته است.


نويسنده با اشاره به فتوحات مسلمين در شام و ذكر وجوه تسميه متعدد آن از نظرگاه جغرافيادانان اسلامى به تقسيمات مختلف اين ناحيه از ديدگاه ابن خردادبه اشاره كرده و سرانجام با اساس قرار دادن نظر برخى نويسندگان جديد در تقسيم شام به هفت اردوگاه به تبيين جغرافياى تاريخى آن و شهرهاى هر يك پرداخته است.
نويسنده با اشاره به فتوحات مسلمين در شام و ذكر وجوه تسميه متعدد آن از نظرگاه جغرافيادانان اسلامى به تقسيمات مختلف اين ناحيه از ديدگاه ابن خردادبه اشاره كرده و سرانجام با اساس قرار دادن نظر برخى نويسندگان جديد در تقسيم شام به هفت اردوگاه به تبيين جغرافياى تاريخى آن و شهرهاى هر يك پرداخته است.
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
فصل هفتم كتاب، با عنوان ماوراى مصر، به نوبه، بجه و بجا (شمال حبشه) اختصاص دارد. در اين فصل نيز پس از ذكر تاريخ كهن اين ناحيه به روابط اين كشورها با دولت‌هاى اسلامى همجوار و از آن پس توصيف شهرهاى دنقله و بجه و علاقى اشاره شده كه با دو نقشه از سرزمين نوبه به پايان مى‌رسد.
فصل هفتم كتاب، با عنوان ماوراى مصر، به نوبه، بجه و بجا (شمال حبشه) اختصاص دارد. در اين فصل نيز پس از ذكر تاريخ كهن اين ناحيه به روابط اين كشورها با دولت‌هاى اسلامى همجوار و از آن پس توصيف شهرهاى دنقله و بجه و علاقى اشاره شده كه با دو نقشه از سرزمين نوبه به پايان مى‌رسد.


فصل هشتم كتاب، به طور جامع به سرزمين مغرب (شمال آفريقا) اختصاص يافته است. مؤلف در آغاز با ذكر مختصرى از تاريخ كهن اين سرزمين، به تقسيمات متعدد مغرب از ديدگاه جغرافيدانان اسلامى اشاره كرده و با اساس قرار دادن تقسيمات سه گانه مغرب به ادنى، اوسط و اقصى به بررسى جغرافياى تاريخى شهرهاى هر ناحيه مى‌پردازد.
فصل هشتم كتاب، به طور جامع به سرزمين مغرب (شمال آفريقا) اختصاص يافته است. مؤلف در آغاز با ذكر مختصرى از تاريخ كهن اين سرزمين، به تقسيمات متعدد مغرب از ديدگاه جغرافيدانان اسلامى اشاره كرده و با اساس قرار دادن تقسيمات سه گانه مغرب به ادنى، اوسط و اقصى به بررسى جغرافياى تاريخى شهرهاى هر ناحيه مى‌پردازد.


در آغاز فصل نهم، با عنوان جزاير مديترانه، به بررسى وضع تاريخى و جغرافيايى صقيله (سيسيل) و شهرهاى آن مى‌پردازد.
در آغاز فصل نهم، با عنوان جزاير مديترانه، به بررسى وضع تاريخى و جغرافيايى صقيله (سيسيل) و شهرهاى آن مى‌پردازد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش