تاریخ فیروزشاهی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف ')
    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    خط ۴۵: خط ۴۵:
    «تاريخ فيروزشاهى» اثرى است به زبان فارسى مربوط به وقايع دوران غياث‌الدين فيروزشاه تغلق كه در سال 752ق. بر تخت سلطنت نشست و پس از سى و هشت سال و هشت ماه حكومت در سال 790ق. درگذشت.
    «تاريخ فيروزشاهى» اثرى است به زبان فارسى مربوط به وقايع دوران غياث‌الدين فيروزشاه تغلق كه در سال 752ق. بر تخت سلطنت نشست و پس از سى و هشت سال و هشت ماه حكومت در سال 790ق. درگذشت.


    مؤلف يكى از انگيزه‌هاى تألیف اين كتاب را اظهار ارادت به صوفيان شهر هانسى ذكر مى‌كند، چه خود وى از همان كودكى با قرآن و حديث و ادب و عرفان انس گرفته بود. بدين لحاظ اين كتاب اثرى مهم در بررسى تاريخ معنوى روزگار فيروزشاهى است.
    مؤلف يكى از انگيزه‌هاى تألیف اين كتاب را اظهار ارادت به صوفيان شهر هانسى ذكر مى‌كند، چه خود وى از همان كودكى با قرآن و حديث و ادب و عرفان انس گرفته بود. بدين لحاظ اين كتاب اثرى مهم در بررسى تاريخ معنوى روزگار فيروزشاهى است.


    نگارش اين كتاب در سال 801ق. پايان يافته است.
    نگارش اين كتاب در سال 801ق. پايان يافته است.
    خط ۵۲: خط ۵۲:




    كتاب مشتمل بر مقدمه‌اى به قلم [[نصیری، محمد رضا|محمدرضا نصيرى]]، حمد و ثناى حضرت ايزد برتر جل جلاله و نيز نعت حضرت سرور عالم(ص) به قلم مؤلف و ده مقام و نود مقدمه (در پنج قسم)است.
    كتاب مشتمل بر مقدمه‌اى به قلم [[نصیری، محمد رضا|محمدرضا نصيرى]]، حمد و ثناى حضرت ايزد برتر جل جلاله و نيز نعت حضرت سرور عالم(ص) به قلم مؤلف و ده مقام و نود مقدمه (در پنج قسم)است.


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==




    مؤلف از ملازمان فيروزشاه بوده و در سفر و حضر او را همراهى مى‌كرده و آنچه از فيروزشاه مى‌ديده مى‌نوشته است. وى در اين تاريخ به احوالات شاه و ديگر شخصيت‌ها توجه بسيار داشته و به همين دليل چندان به ذكر تاريخ دقيق وقايع نظر نداشته است.
    مؤلف از ملازمان فيروزشاه بوده و در سفر و حضر او را همراهى مى‌كرده و آنچه از فيروزشاه مى‌ديده مى‌نوشته است. وى در اين تاريخ به احوالات شاه و ديگر شخصيت‌ها توجه بسيار داشته و به همين دليل چندان به ذكر تاريخ دقيق وقايع نظر نداشته است.


    چنانكه ذكر شد، وى كار خود را ادامه كار ضياءالدين برنى كه تاريخ فيروزشاهى را تألیف كرده بود، مى‌داند. برنى در كتاب خود وقايع تاريخى را تا سال ششم پادشاهى غياث‌الدين فيروزشاه دنبال كرده است. در فاصله زمانى برنى تا زمان عفيف كتاب‌هاى تاريخى متعددى، چه به صورت نظم و چه به صورت نثر، پديد آمد كه امروزه از منابع مهم تاريخ شبه قاره هند به شمار مى‌روند. اما عفيف از اين ميان، نوشته ضياء برنى را پسنديد و به آن دل بست و از شيوه او پيروى نمود. با مطالعه اين دو اثر، شيوه متفاوت در نوع تفكر تاريخى ديده مى‌شود و آن اينكه تقسيم‌بندى تاريخى ضياء برنى بر اساس «وقايع» گذاشته شده است؛ در حالى كه عفيف توجه خاصى به «شخصيت‌ها» داشته و «سلطان» در محور حوادث تاريخى قرار گرفته است. به نظر اين ديدگاه نشان مى‌دهد كه عفيف از يك حس اسلوب‌شناسى قوى برخوردار بوده است و همين تقسيم‌بندى‌هاى تاريخى، تاريخ فيروزشاهى را از اشتباهات ناشى از تكرار و تناقض و اغتشاش مصون داشته و باعث بهبود و پيشرفت تاريخ‌نگارى شده است.
    چنانكه ذكر شد، وى كار خود را ادامه كار ضياءالدين برنى كه تاريخ فيروزشاهى را تألیف كرده بود، مى‌داند. برنى در كتاب خود وقايع تاريخى را تا سال ششم پادشاهى غياث‌الدين فيروزشاه دنبال كرده است. در فاصله زمانى برنى تا زمان عفيف كتاب‌هاى تاريخى متعددى، چه به صورت نظم و چه به صورت نثر، پديد آمد كه امروزه از منابع مهم تاريخ شبه قاره هند به شمار مى‌روند. اما عفيف از اين ميان، نوشته ضياء برنى را پسنديد و به آن دل بست و از شيوه او پيروى نمود. با مطالعه اين دو اثر، شيوه متفاوت در نوع تفكر تاريخى ديده مى‌شود و آن اينكه تقسيم‌بندى تاريخى ضياء برنى بر اساس «وقايع» گذاشته شده است؛ در حالى كه عفيف توجه خاصى به «شخصيت‌ها» داشته و «سلطان» در محور حوادث تاريخى قرار گرفته است. به نظر اين ديدگاه نشان مى‌دهد كه عفيف از يك حس اسلوب‌شناسى قوى برخوردار بوده است و همين تقسيم‌بندى‌هاى تاريخى، تاريخ فيروزشاهى را از اشتباهات ناشى از تكرار و تناقض و اغتشاش مصون داشته و باعث بهبود و پيشرفت تاريخ‌نگارى شده است.


    حضور مؤلف در دربار فيروزشاه به وى اين امكان را داده كه با بزرگان قوم و رجال دولت در حشر و نشر باشد و اطلاعات تاريخى را از آنان كسب كند و به همين مناسبت از اشخاصى كه از حوادث روز و يا وقايع تاريخى گذشته آگاهى داشته‌اند، در جاى جاى كتاب با ذكر عباراتى چون «راويان شريف بر اين مورخ ضعيف»، «راويان و مشرحان مدقق» و...به درستى مطالب خود صحه مى‌گذارد.
    حضور مؤلف در دربار فيروزشاه به وى اين امكان را داده كه با بزرگان قوم و رجال دولت در حشر و نشر باشد و اطلاعات تاريخى را از آنان كسب كند و به همين مناسبت از اشخاصى كه از حوادث روز و يا وقايع تاريخى گذشته آگاهى داشته‌اند، در جاى جاى كتاب با ذكر عباراتى چون «راويان شريف بر اين مورخ ضعيف»، «راويان و مشرحان مدقق» و...به درستى مطالب خود صحه مى‌گذارد.


    عفيف برخلاف مورخان متقدم، چون جوزجانى و برنى در ضبط حوادث تاريخى به تاريخ‌گذارى دقيق توجهى نداشته است. بديهى است، در چنين موقعيتى خواننده بايد رخدادهاى تاريخى را خود محاسبه كند تا سال دقيق تاريخ وقايع ذكر شده را دريابد. آنچه مسلم است، بيشترين توجه عفيف به خصال نيكوى فيروزشاه بوده تا معايب وى. زيرا نوشتن تاريخ سلاطين را از فرايض دينى مى‌شمارد و از اين رو مى‌توان تاريخ فيروزشاهى را به نوعى «مناقب فيروزشاهى» ناميد.
    عفيف برخلاف مورخان متقدم، چون جوزجانى و برنى در ضبط حوادث تاريخى به تاريخ‌گذارى دقيق توجهى نداشته است. بديهى است، در چنين موقعيتى خواننده بايد رخدادهاى تاريخى را خود محاسبه كند تا سال دقيق تاريخ وقايع ذكر شده را دريابد. آنچه مسلم است، بيشترين توجه عفيف به خصال نيكوى فيروزشاه بوده تا معايب وى. زيرا نوشتن تاريخ سلاطين را از فرايض دينى مى‌شمارد و از اين رو مى‌توان تاريخ فيروزشاهى را به نوعى «مناقب فيروزشاهى» ناميد.
    خط ۷۳: خط ۷۳:
    اين اثر بعدها مورد توجه مورخين و نويسندگان قرار گرفت؛ از آن جمله مى‌توان از نظام‌الدين احمد صاحب «طبقات اكبرى» و محمد قاسم استرآبادى معروف به فرشته نام برد كه در تألیف تاريخ خود از اين اثر بهره‌ها برده است.
    اين اثر بعدها مورد توجه مورخين و نويسندگان قرار گرفت؛ از آن جمله مى‌توان از نظام‌الدين احمد صاحب «طبقات اكبرى» و محمد قاسم استرآبادى معروف به فرشته نام برد كه در تألیف تاريخ خود از اين اثر بهره‌ها برده است.


    نثر كتاب غالبا روان است؛ ولى گاه به سجع و تكلف‌گويى نيز پرداخته است. در تاريخ فيروزشاهى همچنين به وضع اقتصادى و اجتماعى آن دوران، از جمله قحطى و گرسنگى مردم اشاره‌هاى كوتاهى دارد. مؤلف گه گاه آيات و احاديث و اشعارى از نظامى، امير خسرو دهلوى، عطار و سعدى را چاشنى سخن خود كرده تا هر چه بيشتر بر حلاوت سخن خود بيفزايد.
    نثر كتاب غالبا روان است؛ ولى گاه به سجع و تكلف‌گويى نيز پرداخته است. در تاريخ فيروزشاهى همچنين به وضع اقتصادى و اجتماعى آن دوران، از جمله قحطى و گرسنگى مردم اشاره‌هاى كوتاهى دارد. مؤلف گه گاه آيات و احاديث و اشعارى از نظامى، امير خسرو دهلوى، عطار و سعدى را چاشنى سخن خود كرده تا هر چه بيشتر بر حلاوت سخن خود بيفزايد.


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==

    نسخهٔ ‏۲۵ مارس ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۳۰

    تاریخ فیروز شاهی
    نام کتاب تاریخ فیروز شاهی
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان عفیف، شمس سراج (نويسنده)

    نصیری، محمد رضا (مقدمه‌نويس)

    حسین، ولایت (مصحح)

    زبان فارسی
    کد کنگره ‏DS‎‏ ‎‏459‎‏/‎‏52‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏7‎‏ت‎‏2*
    موضوع
    ناشر اساطير
    مکان نشر تهران - ایران
    سال نشر 1385 هـ.ش
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE11220AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى كتاب

    «تاريخ فيروزشاهى» اثرى است به زبان فارسى مربوط به وقايع دوران غياث‌الدين فيروزشاه تغلق كه در سال 752ق. بر تخت سلطنت نشست و پس از سى و هشت سال و هشت ماه حكومت در سال 790ق. درگذشت.

    مؤلف يكى از انگيزه‌هاى تألیف اين كتاب را اظهار ارادت به صوفيان شهر هانسى ذكر مى‌كند، چه خود وى از همان كودكى با قرآن و حديث و ادب و عرفان انس گرفته بود. بدين لحاظ اين كتاب اثرى مهم در بررسى تاريخ معنوى روزگار فيروزشاهى است.

    نگارش اين كتاب در سال 801ق. پايان يافته است.

    ساختار كتاب

    كتاب مشتمل بر مقدمه‌اى به قلم محمدرضا نصيرى، حمد و ثناى حضرت ايزد برتر جل جلاله و نيز نعت حضرت سرور عالم(ص) به قلم مؤلف و ده مقام و نود مقدمه (در پنج قسم)است.

    گزارش محتوا

    مؤلف از ملازمان فيروزشاه بوده و در سفر و حضر او را همراهى مى‌كرده و آنچه از فيروزشاه مى‌ديده مى‌نوشته است. وى در اين تاريخ به احوالات شاه و ديگر شخصيت‌ها توجه بسيار داشته و به همين دليل چندان به ذكر تاريخ دقيق وقايع نظر نداشته است.

    چنانكه ذكر شد، وى كار خود را ادامه كار ضياءالدين برنى كه تاريخ فيروزشاهى را تألیف كرده بود، مى‌داند. برنى در كتاب خود وقايع تاريخى را تا سال ششم پادشاهى غياث‌الدين فيروزشاه دنبال كرده است. در فاصله زمانى برنى تا زمان عفيف كتاب‌هاى تاريخى متعددى، چه به صورت نظم و چه به صورت نثر، پديد آمد كه امروزه از منابع مهم تاريخ شبه قاره هند به شمار مى‌روند. اما عفيف از اين ميان، نوشته ضياء برنى را پسنديد و به آن دل بست و از شيوه او پيروى نمود. با مطالعه اين دو اثر، شيوه متفاوت در نوع تفكر تاريخى ديده مى‌شود و آن اينكه تقسيم‌بندى تاريخى ضياء برنى بر اساس «وقايع» گذاشته شده است؛ در حالى كه عفيف توجه خاصى به «شخصيت‌ها» داشته و «سلطان» در محور حوادث تاريخى قرار گرفته است. به نظر اين ديدگاه نشان مى‌دهد كه عفيف از يك حس اسلوب‌شناسى قوى برخوردار بوده است و همين تقسيم‌بندى‌هاى تاريخى، تاريخ فيروزشاهى را از اشتباهات ناشى از تكرار و تناقض و اغتشاش مصون داشته و باعث بهبود و پيشرفت تاريخ‌نگارى شده است.

    حضور مؤلف در دربار فيروزشاه به وى اين امكان را داده كه با بزرگان قوم و رجال دولت در حشر و نشر باشد و اطلاعات تاريخى را از آنان كسب كند و به همين مناسبت از اشخاصى كه از حوادث روز و يا وقايع تاريخى گذشته آگاهى داشته‌اند، در جاى جاى كتاب با ذكر عباراتى چون «راويان شريف بر اين مورخ ضعيف»، «راويان و مشرحان مدقق» و...به درستى مطالب خود صحه مى‌گذارد.

    عفيف برخلاف مورخان متقدم، چون جوزجانى و برنى در ضبط حوادث تاريخى به تاريخ‌گذارى دقيق توجهى نداشته است. بديهى است، در چنين موقعيتى خواننده بايد رخدادهاى تاريخى را خود محاسبه كند تا سال دقيق تاريخ وقايع ذكر شده را دريابد. آنچه مسلم است، بيشترين توجه عفيف به خصال نيكوى فيروزشاه بوده تا معايب وى. زيرا نوشتن تاريخ سلاطين را از فرايض دينى مى‌شمارد و از اين رو مى‌توان تاريخ فيروزشاهى را به نوعى «مناقب فيروزشاهى» ناميد.

    از نظرگاه عفيف فيروزشاه از اولياء الله بوده كه به مدّت چهل سال الله تعالى، ولايت انسان‌ها را بدو تفويض نموده بود.

    وى موفقيت‌هاى فيروزشاه را به اراده الهى نسبت مى‌دهد و شايد اعتقادات مذهبى و وابستگى عفيف به مسائل دينى و صوفى مسلك بودن فيروزشاه، يك نوع ارتباط معنوى بين اين دو ايجاد مى‌كرده كه قابل توجه است.

    عفيف در اثر خود مى‌كوشد، تلفيقى از ديدگاه جوزجانى كه به مسائل سياسى بيشتر تمايل داشته و ضياءالدين برنى كه ضمن ضبط وقايع سياسى مسائل اقتصادى را نيز مورد توجه قرار داده، ارائه نمايد. هر چند كه انعكاس وقايع اجتماعى و اعتقادات مذهبى نيز در اثرش هويداست. از اين جهت با مطالعه اين اثر مى‌توان به وضع سياسى، اقتصادى و اجتماعى عصر فيروزشاه پى‌برد.

    اين اثر بعدها مورد توجه مورخين و نويسندگان قرار گرفت؛ از آن جمله مى‌توان از نظام‌الدين احمد صاحب «طبقات اكبرى» و محمد قاسم استرآبادى معروف به فرشته نام برد كه در تألیف تاريخ خود از اين اثر بهره‌ها برده است.

    نثر كتاب غالبا روان است؛ ولى گاه به سجع و تكلف‌گويى نيز پرداخته است. در تاريخ فيروزشاهى همچنين به وضع اقتصادى و اجتماعى آن دوران، از جمله قحطى و گرسنگى مردم اشاره‌هاى كوتاهى دارد. مؤلف گه گاه آيات و احاديث و اشعارى از نظامى، امير خسرو دهلوى، عطار و سعدى را چاشنى سخن خود كرده تا هر چه بيشتر بر حلاوت سخن خود بيفزايد.

    وضعيت كتاب

    نسخه حاضر در برنامه مشتمل بر پاورقى‌هايى به قلم مصحح، مولوى ولايت حسين، مدرس مدرسه عاليه كلكته، و پاورقى و فهرست‌هايى از دكتر محمدرضا نصيرى، دبير فرهنگستان زبان و ادب فارسى، مى‌باشد. اين فهرست‌ها عبارتند از: فهرست آيات، احاديث و جملات عربى، فهرست اشعار، مصراع‌ها، اشخاص و مكان‌ها.

    منابع

    1- ياراحمدى، سيما، تاريخ فيروزشاهى، اطلاعات حكمت و معرفت، سال دوم، دى 1386، ش10، ص91.

    2- مقدمه دكتر محمدرضا نصيرى.


    پیوندها