۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ')م' به ') م') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
فصل اول با اشارتی به استعمال لفظ تربیت در میان عموم مردم و بی اطلاعی آنها از مفهوم علمی آن آغاز میشود؛ سپس بحثی درباره معنی تربیت میآید و از رابطه تربیت با تحولات زمان و ایدئولوژیها سخن میرود و اشاره میشود که تربیت را به هر معنایی بگیریم لاجرم مفهوم رشد در آن نهفته است و رشد، تابع موضوع تربیت است و از آنجا که شخصیت انسان موضوع تربیت است و تربیت شامل همه صفات جسمی، روحی، اخلاقی و عقلانی فرد است، تربیت و رشد ناشی از آن، باید همه این زمینهها را در بر بگیرد. نگارنده برخی از دیدگاههای روان شناسی جدید را درباره زمینههای یادشده میآورد، ولی نقد آنها را به فصلهای بعدی کتاب وامی گذارد و به انواع تربیت میپردازد و از تربیت نظام دار و تحت برنامه رسمی میگوید و از تربیت غیر رسمی و سازمان نیافته که مثلاً از طریق رسانههای گروهی اعمال میشود، یاد میکند؛ سپس به تربیت اسلامی میرسد و آن را از برخی جهات با تربیت غرب میسنجد و از پیش قراولی تربیت اسلامی نسبت به بسیاری از مفاهیم امروزین و پرسروصدای تعلیم و تربیت میگوید<ref>ر.ک: همان</ref>. | فصل اول با اشارتی به استعمال لفظ تربیت در میان عموم مردم و بی اطلاعی آنها از مفهوم علمی آن آغاز میشود؛ سپس بحثی درباره معنی تربیت میآید و از رابطه تربیت با تحولات زمان و ایدئولوژیها سخن میرود و اشاره میشود که تربیت را به هر معنایی بگیریم لاجرم مفهوم رشد در آن نهفته است و رشد، تابع موضوع تربیت است و از آنجا که شخصیت انسان موضوع تربیت است و تربیت شامل همه صفات جسمی، روحی، اخلاقی و عقلانی فرد است، تربیت و رشد ناشی از آن، باید همه این زمینهها را در بر بگیرد. نگارنده برخی از دیدگاههای روان شناسی جدید را درباره زمینههای یادشده میآورد، ولی نقد آنها را به فصلهای بعدی کتاب وامی گذارد و به انواع تربیت میپردازد و از تربیت نظام دار و تحت برنامه رسمی میگوید و از تربیت غیر رسمی و سازمان نیافته که مثلاً از طریق رسانههای گروهی اعمال میشود، یاد میکند؛ سپس به تربیت اسلامی میرسد و آن را از برخی جهات با تربیت غرب میسنجد و از پیش قراولی تربیت اسلامی نسبت به بسیاری از مفاهیم امروزین و پرسروصدای تعلیم و تربیت میگوید<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در فصل دوم، به توضیح ارزشهای تربیتی پرداخته شده است. چنین مینماید که بحث ارزشهای تربیتی از اهم مسائل تربیتی در همه جوامع است. نگارنده پس از این یادآوری، به معنی و مفهوم ارزش (Value)می پردازد و از جوانب گوناگون به شرح آن مینشیند و از اهمیت ارزشها در اسلام میگوید و از ثبات و تغییر در ارزشهای اسلامی یاد میکند و ارزش مادر یا مادر ارزشهای اسلامی را میآورد و با یادآوری پاره ای از ارزشهای اسلامی، جامعه امروزین را نیازمند این ارزشها میخواند؛ آنگاه، به انواع ارزش میپردازد و ارزشهای اصلی و فرعی در اسلام را برمی شمارد و ارزشهای تربیتی را مطرح میکند و به پاره ای از ارزشهای تربیتی در غرب قدیم و جدید اشاره میکند<ref>همان، ص114-115</ref>. | در فصل دوم، به توضیح ارزشهای تربیتی پرداخته شده است. چنین مینماید که بحث ارزشهای تربیتی از اهم مسائل تربیتی در همه جوامع است. نگارنده پس از این یادآوری، به معنی و مفهوم ارزش (Value) می پردازد و از جوانب گوناگون به شرح آن مینشیند و از اهمیت ارزشها در اسلام میگوید و از ثبات و تغییر در ارزشهای اسلامی یاد میکند و ارزش مادر یا مادر ارزشهای اسلامی را میآورد و با یادآوری پاره ای از ارزشهای اسلامی، جامعه امروزین را نیازمند این ارزشها میخواند؛ آنگاه، به انواع ارزش میپردازد و ارزشهای اصلی و فرعی در اسلام را برمی شمارد و ارزشهای تربیتی را مطرح میکند و به پاره ای از ارزشهای تربیتی در غرب قدیم و جدید اشاره میکند<ref>همان، ص114-115</ref>. | ||
در فصل سوم، به بحث پیرامون فلسفه تربیت پرداخته شده است. مقدمات چارچوب نظری هر نظام تربیتی، هنگامی کامل میشود که پس از بحث معنای تربیت و ارزشهای تربیتی در آن نظام، از فلسفه تربیتی آن نظام هم یاد شود؛ لذا نگارنده در این فصل از فلسفه تربیت میگوید و از این رهگذر، فلسفه را معنا میکند و به مفهوم فلسفه اسلامی میپردازد و آن را برترین فلسفهها میخواند و به فلسفه تربیت میرسد و آن را کامل کننده نقش فلسفه در جامعه میشمارد و از دو گونه روش که فلسفه تربیت را تعیین میکند نام میبرد: یکی روش آزاد و غیر دولتی که پیشینه ای کهن دارد و دیگری روش تحت نظارت دولت. دولت برای تعیین فلسفه تربیت نیازمند به قدرت است که نگارنده، از آبشخور آن هم یادی میکند؛ آنگاه به فلسفه تربیتی اسلام روی میکند و آن رااندکی شرح میدهد و نوع و منشأ آن را معلوم میدارد. | در فصل سوم، به بحث پیرامون فلسفه تربیت پرداخته شده است. مقدمات چارچوب نظری هر نظام تربیتی، هنگامی کامل میشود که پس از بحث معنای تربیت و ارزشهای تربیتی در آن نظام، از فلسفه تربیتی آن نظام هم یاد شود؛ لذا نگارنده در این فصل از فلسفه تربیت میگوید و از این رهگذر، فلسفه را معنا میکند و به مفهوم فلسفه اسلامی میپردازد و آن را برترین فلسفهها میخواند و به فلسفه تربیت میرسد و آن را کامل کننده نقش فلسفه در جامعه میشمارد و از دو گونه روش که فلسفه تربیت را تعیین میکند نام میبرد: یکی روش آزاد و غیر دولتی که پیشینه ای کهن دارد و دیگری روش تحت نظارت دولت. دولت برای تعیین فلسفه تربیت نیازمند به قدرت است که نگارنده، از آبشخور آن هم یادی میکند؛ آنگاه به فلسفه تربیتی اسلام روی میکند و آن رااندکی شرح میدهد و نوع و منشأ آن را معلوم میدارد. |
ویرایش