تجارب الأمم: تفاوت میان نسخه‌ها

۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ مارس ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - '،ك' به '، ك'
جز (جایگزینی متن - '،ه' به '، ه')
جز (جایگزینی متن - '،ك' به '، ك')
خط ۵۴: خط ۵۴:
مسكويه روشى را كه در نوشتن تاريخ براى خود برگزيده است هرگز از ياد نمى‌برد و آن را در جاى جاى كتابش گوشزد مى‌كند.مسكويه، چنان كه روزنتال مى‌نويسد،«در تاريخنويسى بر پايه بلندى ايستاده است.كم پيش مى‌آيد كه وى به گزارشهاى بى‌ارزش تاريخ ارج نهد.آن‌چه را كه داراى ارزش تاريخى است به خوبى باز مى‌شناسد و روايات تاريخ را با سامانى خرد پذير باز مى‌گويد و پيوندى را كه در ميان حوادث وجود داشته است به خواننده‌اش مى‌نماياند.» مورخان اسلامى همگى به تاريخ از آن رو نگريسته‌اند كه تاريخ درس است، اندرز است و مى‌توان از آن پند گرفت،«اما تنها كسى كه در اين باب استدلال حكيمانه و فلسفى كرده و ديد اخلاقى و براگماتيك داشته و جا به جا در كتاب خود به موارد تجربه و فوايد عملى اشاره كرده مسكويه است.مسكويه قايل به اصالت عمل و اصالت تجربه بوده است.» و به تعبير ديگر،«وى كه در فلسفه به عنوان حكيم اخلاقى مشهور است،در تاريخ مؤلف كتاب حكيمانه‌اى است به نام تجارب الامم.نام كسانى چون ابوعلى مسكويه(320-421 ه)، رشيد الدين فضل الله(645- 718) و [[ابن خلدون]](732- 806ه) را مى‌توان به عنوان پيشروان طريقه علمى تاريخ يا در شمار پيشگامان فلسفه تاريخ ياد كرد.» و اين خود روشن است كه مسكويه چند قرن پيش از رشيد الدين فضل الله و [[ابن خلدون]] مى‌زيسته است.بسا بتوان گفت كه مشكويه در تجارب الامم با همان چهره‌اى ديده مى‌شود كه در نوشته‌هاى نامدار ديگرش همچون: ترتيب السعادات،يا الفوز الأصغر،يا تهذيب الاخلاق،يا جاويدان خرد،يا شوامل كه آنرا در پاسخ هوامل ابوحيان توحيدى نوشته است، و جز آن كه همگى درباره تواناييهاى روان و مهار كردن خوى آدمى و در شناختن و شناساندن نيكبختى انسان‌اند و مسكويه به نوشتن آنها ممتاز و پيشتاز شناخته شده است.كايتانى در مقدمه فتوگراف نسخه اياصوفيا مسكويه را به عنوان مورخ چنين مى‌بيند:
مسكويه روشى را كه در نوشتن تاريخ براى خود برگزيده است هرگز از ياد نمى‌برد و آن را در جاى جاى كتابش گوشزد مى‌كند.مسكويه، چنان كه روزنتال مى‌نويسد،«در تاريخنويسى بر پايه بلندى ايستاده است.كم پيش مى‌آيد كه وى به گزارشهاى بى‌ارزش تاريخ ارج نهد.آن‌چه را كه داراى ارزش تاريخى است به خوبى باز مى‌شناسد و روايات تاريخ را با سامانى خرد پذير باز مى‌گويد و پيوندى را كه در ميان حوادث وجود داشته است به خواننده‌اش مى‌نماياند.» مورخان اسلامى همگى به تاريخ از آن رو نگريسته‌اند كه تاريخ درس است، اندرز است و مى‌توان از آن پند گرفت،«اما تنها كسى كه در اين باب استدلال حكيمانه و فلسفى كرده و ديد اخلاقى و براگماتيك داشته و جا به جا در كتاب خود به موارد تجربه و فوايد عملى اشاره كرده مسكويه است.مسكويه قايل به اصالت عمل و اصالت تجربه بوده است.» و به تعبير ديگر،«وى كه در فلسفه به عنوان حكيم اخلاقى مشهور است،در تاريخ مؤلف كتاب حكيمانه‌اى است به نام تجارب الامم.نام كسانى چون ابوعلى مسكويه(320-421 ه)، رشيد الدين فضل الله(645- 718) و [[ابن خلدون]](732- 806ه) را مى‌توان به عنوان پيشروان طريقه علمى تاريخ يا در شمار پيشگامان فلسفه تاريخ ياد كرد.» و اين خود روشن است كه مسكويه چند قرن پيش از رشيد الدين فضل الله و [[ابن خلدون]] مى‌زيسته است.بسا بتوان گفت كه مشكويه در تجارب الامم با همان چهره‌اى ديده مى‌شود كه در نوشته‌هاى نامدار ديگرش همچون: ترتيب السعادات،يا الفوز الأصغر،يا تهذيب الاخلاق،يا جاويدان خرد،يا شوامل كه آنرا در پاسخ هوامل ابوحيان توحيدى نوشته است، و جز آن كه همگى درباره تواناييهاى روان و مهار كردن خوى آدمى و در شناختن و شناساندن نيكبختى انسان‌اند و مسكويه به نوشتن آنها ممتاز و پيشتاز شناخته شده است.كايتانى در مقدمه فتوگراف نسخه اياصوفيا مسكويه را به عنوان مورخ چنين مى‌بيند:


«وى كه از ريشه‌اى ايرانى برآمده است،يكى از پيشروان تاريخنگارى به زبان تازى است.افزون بر اين، اثرى كه از مسكويه بر جاى مانده است بر شالوده‌اى استوار است كه از نگاه روش شناختى با اصولى كه در نزد تاريخنويسان باختر زمين و مورخان پسين‌تر به كار بسته مى‌شود،خويشاوندى نزديك دارد.مسكويه بر خلاف سلف شهير خود طبرى كه هدف عمده‌اش گردآورى مايه‌هاى تاريخى و ارائه همگى آنها بر سامانى شايسته بود، بر آن شد تا تاريخش همچون ساختى اندام‌وار تصنيف گردد و از اين رهگذر، انديشه‌هاى بنيادين چنان كه سراسر تصنيف را به هم مى‌پيوندد، عنصرى آفريننده در سراسر اثر شود.در صفحات اين اثر عنصرى شخصى به چشم مى‌خورد كه جاى آن در ساير تصنيف‌هاى تاريخى اين مرحله خالى است.تجارب الامم، آشكارا،كارى است برآمده از ذهنى استدلالى كه در پرتو برداشتى والا از هدف و وظيفه مورخ عمل مى‌كند.از اين‌رو، مسكويه نسبت به مورخان پيشين و معاصران خويش كه به تازى نوشته‌اند، برترى بزرگى نشان مى‌دهد.وى بدان خشنود نيست كه به گردآورى مايه‌هاى تاريخى و ارائه آن در يك نظم گاه شناختى بسنده كند.چه وى بر اين باور است كه رويدادهاى گذشته با شبكه‌اى از شئون و مصالح بشرى به هم پيوند داشته است، و در حقيقت، تاريخ نيز،چنان كه وى مى‌بيند، همين است و در گزارش راستين آن خردمند چيزى خواهد يافت كه كانى از دانش ارجمند است.»  
«وى كه از ريشه‌اى ايرانى برآمده است،يكى از پيشروان تاريخنگارى به زبان تازى است.افزون بر اين، اثرى كه از مسكويه بر جاى مانده است بر شالوده‌اى استوار است كه از نگاه روش شناختى با اصولى كه در نزد تاريخنويسان باختر زمين و مورخان پسين‌تر به كار بسته مى‌شود،خويشاوندى نزديك دارد.مسكويه بر خلاف سلف شهير خود طبرى كه هدف عمده‌اش گردآورى مايه‌هاى تاريخى و ارائه همگى آنها بر سامانى شايسته بود، بر آن شد تا تاريخش همچون ساختى اندام‌وار تصنيف گردد و از اين رهگذر، انديشه‌هاى بنيادين چنان كه سراسر تصنيف را به هم مى‌پيوندد، عنصرى آفريننده در سراسر اثر شود.در صفحات اين اثر عنصرى شخصى به چشم مى‌خورد كه جاى آن در ساير تصنيف‌هاى تاريخى اين مرحله خالى است.تجارب الامم، آشكارا، كارى است برآمده از ذهنى استدلالى كه در پرتو برداشتى والا از هدف و وظيفه مورخ عمل مى‌كند.از اين‌رو، مسكويه نسبت به مورخان پيشين و معاصران خويش كه به تازى نوشته‌اند، برترى بزرگى نشان مى‌دهد.وى بدان خشنود نيست كه به گردآورى مايه‌هاى تاريخى و ارائه آن در يك نظم گاه شناختى بسنده كند.چه وى بر اين باور است كه رويدادهاى گذشته با شبكه‌اى از شئون و مصالح بشرى به هم پيوند داشته است، و در حقيقت، تاريخ نيز،چنان كه وى مى‌بيند، همين است و در گزارش راستين آن خردمند چيزى خواهد يافت كه كانى از دانش ارجمند است.»  


نكته ديگرى كه در كار مسكويه چشمگير است اين است كه وى تاريخ خود را در كمال بى‌طرفى نوشته است و چنان كه مارگليوث نيز اشاره مى‌كند، وى در خدمت اميران و وزيران آل‌بويه مى‌زيسته و از نزديكان ايشان بوده است.از اين‌رو انتظار مى‌رفت كه در تاريخش، ايشان را بى‌دريغ ستايش كند.ولى مى‌بينيم كه نه تنها از ايشان جانب نگاه نداشته، بل بى‌طرفى شگرفى نشان داده و بد و نيك خوى و كردارشان را باز نموده است.
نكته ديگرى كه در كار مسكويه چشمگير است اين است كه وى تاريخ خود را در كمال بى‌طرفى نوشته است و چنان كه مارگليوث نيز اشاره مى‌كند، وى در خدمت اميران و وزيران آل‌بويه مى‌زيسته و از نزديكان ايشان بوده است.از اين‌رو انتظار مى‌رفت كه در تاريخش، ايشان را بى‌دريغ ستايش كند.ولى مى‌بينيم كه نه تنها از ايشان جانب نگاه نداشته، بل بى‌طرفى شگرفى نشان داده و بد و نيك خوى و كردارشان را باز نموده است.
خط ۶۱: خط ۶۱:




مسكويه در آغاز مقدمه‌اش گويد كه وى تاريخ مردمان و زندگينامه‌ها و اخبار شهرها و نامه‌هاى تاريخ را خوانده است.اين خود نشانه تعدد منابعى است كه وى در نوشتن تاريخش از آن سود جسته است. مسكويه در درجه نخست، بر طبرى، و سپس بر منابع ديگرى كه از بركت كتابخانه‌هاى بزرگ آل بويه در اختيار داشته، بر هر كدام بر حسب دوره‌هاى تاريخى تكيه كرده است.شناختن دقيق اين منابع مستلزم آن است كه منابع همه گزارشهاى مسند و مرسل او را باز شناسيم،كه نخستين شرط آن، بيرون آمدن دوره كامل متن تجارب الامم است.بارى، منابع مسكويه به اجمال اينهاست:
مسكويه در آغاز مقدمه‌اش گويد كه وى تاريخ مردمان و زندگينامه‌ها و اخبار شهرها و نامه‌هاى تاريخ را خوانده است.اين خود نشانه تعدد منابعى است كه وى در نوشتن تاريخش از آن سود جسته است. مسكويه در درجه نخست، بر طبرى، و سپس بر منابع ديگرى كه از بركت كتابخانه‌هاى بزرگ آل بويه در اختيار داشته، بر هر كدام بر حسب دوره‌هاى تاريخى تكيه كرده است.شناختن دقيق اين منابع مستلزم آن است كه منابع همه گزارشهاى مسند و مرسل او را باز شناسيم، كه نخستين شرط آن، بيرون آمدن دوره كامل متن تجارب الامم است.بارى، منابع مسكويه به اجمال اينهاست:


1.[[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]]،چنان كه گفتيم، مسكويه قبل از هركس و هر منبع، به طبرى توجه داشته و بيشتر مواد كتابش را از او گرفته است.زيرا مسكويه تاريخ كهن را-پس از حذف آن‌چه به كارش نمى‌آمده است، و با افزودن متون پر ارزش و اضافاتى كه از منابع ديگر آورده، از روزگار اوشهنگ،يا چنان كه خود گويد، از دوران پس از طوفان تا سال 295 هجرى،پا به پاى طبرى-اما به شيوه خويش-پيش مى‌آيد، با توجه به اين كه [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] خود تا سال 302 هجرى را در بر مى‌گيرد.مسكويه تنها تاريخنگارى نيست كه از سرچشمه طبرى مى‌نوشد و از گزارشهاى او در كتاب خود سود مى‌جويد.كيست كه به طبرى تكيه نكرده است؟اينك [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] كه در مقدمه‌اش گويد:
1.[[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]]،چنان كه گفتيم، مسكويه قبل از هركس و هر منبع، به طبرى توجه داشته و بيشتر مواد كتابش را از او گرفته است.زيرا مسكويه تاريخ كهن را-پس از حذف آن‌چه به كارش نمى‌آمده است، و با افزودن متون پر ارزش و اضافاتى كه از منابع ديگر آورده، از روزگار اوشهنگ،يا چنان كه خود گويد، از دوران پس از طوفان تا سال 295 هجرى،پا به پاى طبرى-اما به شيوه خويش-پيش مى‌آيد، با توجه به اين كه [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] خود تا سال 302 هجرى را در بر مى‌گيرد.مسكويه تنها تاريخنگارى نيست كه از سرچشمه طبرى مى‌نوشد و از گزارشهاى او در كتاب خود سود مى‌جويد.كيست كه به طبرى تكيه نكرده است؟اينك [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] كه در مقدمه‌اش گويد:
خط ۶۷: خط ۶۷:
«من به تاريخ بزرگى كه امام ابوجعفر طبرى نوشته است آغاز كردم.زيرا وى تكيه‌گاه همگان است و به هنگام اختلاف، همگان به او رجوع كنند.همه گزارشهايى را كه درباره زندگى كسان در كتاب طبرى آمده است در تاريخ خود آورده‌ام.هيچ شرح حالى را فرو نگذاشته‌ام.طبرى در اكثر رويدادها گزارشهاى متعدد آورده است.من كاملترين آنها را از كتاب او برگرفته‌ام و از روايات ديگران مطالبى را كه در طبرى نبود بر آن افزوده‌ام.چون از اين كار بپرداختم در تاريخهاى مشهور نيز نگريستم و از اين تاريخها [از جمله تجارب الامم ]نيز مطالبى كه در طبرى نبود بر آن چه از طبرى گرفته بودم افزودم.»
«من به تاريخ بزرگى كه امام ابوجعفر طبرى نوشته است آغاز كردم.زيرا وى تكيه‌گاه همگان است و به هنگام اختلاف، همگان به او رجوع كنند.همه گزارشهايى را كه درباره زندگى كسان در كتاب طبرى آمده است در تاريخ خود آورده‌ام.هيچ شرح حالى را فرو نگذاشته‌ام.طبرى در اكثر رويدادها گزارشهاى متعدد آورده است.من كاملترين آنها را از كتاب او برگرفته‌ام و از روايات ديگران مطالبى را كه در طبرى نبود بر آن افزوده‌ام.چون از اين كار بپرداختم در تاريخهاى مشهور نيز نگريستم و از اين تاريخها [از جمله تجارب الامم ]نيز مطالبى كه در طبرى نبود بر آن چه از طبرى گرفته بودم افزودم.»


آن چه درباره [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] گفتيم درباره بسيارى ديگر، از جمله [[ابن خلدون]] نيز راست مى‌آيد،(نگاه كنيد به العبر 4:1140).زيرا [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] سرچشمه‌اى است جوشان از روايات درست و نادرستى كه طبرى به قصد حفظ و نگهدارى آنها، همه را در كتاب خود گرد كرده است.طبرى چنان كه در مقدمه‌اش گويد بر آن نيست كه روايات را در ترازوى سنجش خويش نهد يا تعديل كند،يا درباره آن سخنى گويد.ولى مورخان پسين كه از او بسيار گرفته‌اند، برگرفته‌شان را در قالبهايى ريخته‌اند كه براى خود برگزيده بوده‌اند و هر كدام بر پايه نگرش و پسند خويش بدان شكل و جهت بخشيده‌اند.مسكويه نيز از همين مورخان است كه او نيز از طبرى بسيار گرفته است.ولى وى كسى نيست كه گزارشهاى ديگران را بى هيچ سنجش و نقد يكسره در كتاب خويش بريزد.مسكويه تنها به گزارشهايى ارج مى‌نهد كه داراى ارزش تاريخى است و آنها را با معيار گزينش خويش سازگار مى‌يابد:گزارشهايى كه به هدف و نگرش مبتنى بر فلسفه اخلاق او كه در مقدمه‌اش از آن سخن گفته و در آثار ديگرش بر آن اصرار ورزيده است،خدمتى تواند كرد.مسكويه [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] را در نزد ابوبكر احمد بن كامل قاضى كه از ياران طبرى بوده است خوانده و از او اجازه روايت گرفته بوده است.خود،در تجارب الامم در شرح حوادث سال 350 هجرى گويد: «در اين سال ابوبكر احمد بن كامل قاضى درگذشت.من [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] را از او شنيده‌ام.وى از ياران ابوجعفر [طبرى ]بوده،خود از وى بسيار شنيده بوده است. ولى من از روايات طبرى جز همين كتاب را از ابوبكر قاضى نشنيده‌ام،كه برخى به قراءت در نزد او، و برخى به اجازت از او بوده است.وى در شارع عبدالصمد مى‌زيسته و من با وى بسيار نشسته‌ام.»
آن چه درباره [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] گفتيم درباره بسيارى ديگر، از جمله [[ابن خلدون]] نيز راست مى‌آيد،(نگاه كنيد به العبر 4:1140).زيرا [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] سرچشمه‌اى است جوشان از روايات درست و نادرستى كه طبرى به قصد حفظ و نگهدارى آنها، همه را در كتاب خود گرد كرده است.طبرى چنان كه در مقدمه‌اش گويد بر آن نيست كه روايات را در ترازوى سنجش خويش نهد يا تعديل كند،يا درباره آن سخنى گويد.ولى مورخان پسين كه از او بسيار گرفته‌اند، برگرفته‌شان را در قالبهايى ريخته‌اند كه براى خود برگزيده بوده‌اند و هر كدام بر پايه نگرش و پسند خويش بدان شكل و جهت بخشيده‌اند.مسكويه نيز از همين مورخان است كه او نيز از طبرى بسيار گرفته است.ولى وى كسى نيست كه گزارشهاى ديگران را بى هيچ سنجش و نقد يكسره در كتاب خويش بريزد.مسكويه تنها به گزارشهايى ارج مى‌نهد كه داراى ارزش تاريخى است و آنها را با معيار گزينش خويش سازگار مى‌يابد:گزارشهايى كه به هدف و نگرش مبتنى بر فلسفه اخلاق او كه در مقدمه‌اش از آن سخن گفته و در آثار ديگرش بر آن اصرار ورزيده است،خدمتى تواند كرد.مسكويه [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] را در نزد ابوبكر احمد بن كامل قاضى كه از ياران طبرى بوده است خوانده و از او اجازه روايت گرفته بوده است.خود،در تجارب الامم در شرح حوادث سال 350 هجرى گويد: «در اين سال ابوبكر احمد بن كامل قاضى درگذشت.من [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] را از او شنيده‌ام.وى از ياران ابوجعفر [طبرى ]بوده،خود از وى بسيار شنيده بوده است. ولى من از روايات طبرى جز همين كتاب را از ابوبكر قاضى نشنيده‌ام، كه برخى به قراءت در نزد او، و برخى به اجازت از او بوده است.وى در شارع عبدالصمد مى‌زيسته و من با وى بسيار نشسته‌ام.»


2.گنجينه‌هاى بزرگ و گرانبهاى آل بويه.مسكويه در تجارب الامم حتى نسبت به دوره‌اى كه موازى طبرى است بويژه در روزگار پيش از اسلام، متن‌هاى بى‌نظير و پر ارزشى را مى‌آورد كه در آثار مورخانى چون طبرى،[[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]،[[ابن خلدون]] و ديگران ديده نمى‌شود.براى نمونه اندرز اردشير را نام بايد برد كه به تعبير مينوی «ترجمه عربى آن امروزه در كتاب تجارب الامم براى ما محفوظ و على العجاله بعد از اوستا قديم‌ترين سندى است كه در شكل كتاب براى ما باقى مانده است.» يا زندگينامه خود نوشته (اتوبيوگرافى)انوشروان و سخنرانى او كه سرشار از اطلاعات صريح و مستنبطى است كه پژوهندگان تاريخ آن دوره را براستى به كار مى‌آيد.مسكويه اين متن‌هاى بى‌همتا و اين اضافات پر ارج را كه ويژه كتاب او است از كجا آورده است؟مسكويه افزون بر جنبه‌هاى فلسفى و استادى و عضويت در انجمن‌هاى علمى زمان و عنوانهاى ديگر، سرپرست كتابخانه‌هاى بزرگ وزيران و اميران آل‌بويه، همچون ابن العميد و پسرش ابوالفتح و سپس كتابخانه بزرگ عضد الدوله ديلمى بوده است.مسكويه به مدت هفت سال خازن كتابخانه ابن العميد بود،(تجارب ج 6 حوادث سال 359 ه)كتابخانه‌اى كه فهرست آن 1056 برگ بود(44 كراسه 24 برگ-آدام متز 1:297)و سرشار از كتابهايى كه همه زمينه‌هاى علم و ادب را شامل مى‌گرديد.مسكويه خود گويد(حوادث سال 355)كتابهاى آن بيش از صد بار مى‌شد.يا كتابخانه بزرگ عضدالدوله ديلمى، كسى كه مسكويه تجارب الأمم را هم به نام او نوشته است.مقدسى در احسن التقاسيم (ص 449)آن را چنين وصف مى‌كند: «گنجورى از بزرگان شهر بر اين كتابخانه اشراف دارد.هيچ كتابى نبود كه تا آن زمان تصنيف شده باشد و عضدالدوله آن را در كتابخانه‌اش گرد نياورده باشد.در هر سوى آن گنجينه‌هايى است.به همه ديوارهاى دالان و آن گنجينه‌ها، اطاقكهايى از چوب منقوش به درازاى يك قد و پهناى يك ذرع چسبيده است...دفترها بر رفها چيده شده‌اند.براى هر دسته از آنها اطاقكها و فهرستهايى است ويژه كه نام كتابها در آن ثبت شده است. جز بزرگان كسى را بدان راه نيست.» بدون شك، مسكويه از اين گنجينه‌ها سود فراوانى برده است.مايه‌هاى تاريخى ويژه‌اى كه منحصرا در كتاب او ديده مى‌شود-خواه درباره پيش از اسلام خواه پس از اسلام-برگرفته از منابعى است كه در آن گنجينه‌ها فراهم بوده است.
2.گنجينه‌هاى بزرگ و گرانبهاى آل بويه.مسكويه در تجارب الامم حتى نسبت به دوره‌اى كه موازى طبرى است بويژه در روزگار پيش از اسلام، متن‌هاى بى‌نظير و پر ارزشى را مى‌آورد كه در آثار مورخانى چون طبرى،[[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]،[[ابن خلدون]] و ديگران ديده نمى‌شود.براى نمونه اندرز اردشير را نام بايد برد كه به تعبير مينوی «ترجمه عربى آن امروزه در كتاب تجارب الامم براى ما محفوظ و على العجاله بعد از اوستا قديم‌ترين سندى است كه در شكل كتاب براى ما باقى مانده است.» يا زندگينامه خود نوشته (اتوبيوگرافى)انوشروان و سخنرانى او كه سرشار از اطلاعات صريح و مستنبطى است كه پژوهندگان تاريخ آن دوره را براستى به كار مى‌آيد.مسكويه اين متن‌هاى بى‌همتا و اين اضافات پر ارج را كه ويژه كتاب او است از كجا آورده است؟مسكويه افزون بر جنبه‌هاى فلسفى و استادى و عضويت در انجمن‌هاى علمى زمان و عنوانهاى ديگر، سرپرست كتابخانه‌هاى بزرگ وزيران و اميران آل‌بويه، همچون ابن العميد و پسرش ابوالفتح و سپس كتابخانه بزرگ عضد الدوله ديلمى بوده است.مسكويه به مدت هفت سال خازن كتابخانه ابن العميد بود،(تجارب ج 6 حوادث سال 359 ه)كتابخانه‌اى كه فهرست آن 1056 برگ بود(44 كراسه 24 برگ-آدام متز 1:297)و سرشار از كتابهايى كه همه زمينه‌هاى علم و ادب را شامل مى‌گرديد.مسكويه خود گويد(حوادث سال 355)كتابهاى آن بيش از صد بار مى‌شد.يا كتابخانه بزرگ عضدالدوله ديلمى، كسى كه مسكويه تجارب الأمم را هم به نام او نوشته است.مقدسى در احسن التقاسيم (ص 449)آن را چنين وصف مى‌كند: «گنجورى از بزرگان شهر بر اين كتابخانه اشراف دارد.هيچ كتابى نبود كه تا آن زمان تصنيف شده باشد و عضدالدوله آن را در كتابخانه‌اش گرد نياورده باشد.در هر سوى آن گنجينه‌هايى است.به همه ديوارهاى دالان و آن گنجينه‌ها، اطاقكهايى از چوب منقوش به درازاى يك قد و پهناى يك ذرع چسبيده است...دفترها بر رفها چيده شده‌اند.براى هر دسته از آنها اطاقكها و فهرستهايى است ويژه كه نام كتابها در آن ثبت شده است. جز بزرگان كسى را بدان راه نيست.» بدون شك، مسكويه از اين گنجينه‌ها سود فراوانى برده است.مايه‌هاى تاريخى ويژه‌اى كه منحصرا در كتاب او ديده مى‌شود-خواه درباره پيش از اسلام خواه پس از اسلام-برگرفته از منابعى است كه در آن گنجينه‌ها فراهم بوده است.
خط ۹۹: خط ۹۹:
بخش نخست:اياصوفيا،شماره 3116.تعداد برگ 296(591 ص)اين بخش رخدادهاى تاريخى را از روزگار پيشداديان تا سال 37 هجرى در بر مى‌گيرد.
بخش نخست:اياصوفيا،شماره 3116.تعداد برگ 296(591 ص)اين بخش رخدادهاى تاريخى را از روزگار پيشداديان تا سال 37 هجرى در بر مى‌گيرد.


بخش دوم:اياصوفيا،شماره 3117،كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، ميكرو فيلم شماره 120 و عكس شماره 290.مشتمل بر حوادث سال 38 تا سال 103 هجرى.
بخش دوم:اياصوفيا،شماره 3117، كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، ميكرو فيلم شماره 120 و عكس شماره 290.مشتمل بر حوادث سال 38 تا سال 103 هجرى.


بخش سوم:اياصوفيا،شماره 3118.تعداد برگ 297(593 ص)،كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، ميكرو فيلم شماره 121 و عكس شماره 244.مشتمل بر رخدادهاى سال 104 تا 191 هجرى.
بخش سوم:اياصوفيا،شماره 3118.تعداد برگ 297(593 ص)، كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، ميكرو فيلم شماره 121 و عكس شماره 244.مشتمل بر رخدادهاى سال 104 تا 191 هجرى.


بخش چهارم:اياصوفيا،شماره 3119، تعداد برگ 290(580 ص)،كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، ميكرو فيلم شماره 122 و عكس شماره 293.مشتمل بر رخدادهاى سال 191 تا 233 هجرى.
بخش چهارم:اياصوفيا،شماره 3119، تعداد برگ 290(580 ص)، كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، ميكرو فيلم شماره 122 و عكس شماره 293.مشتمل بر رخدادهاى سال 191 تا 233 هجرى.


بخش پنجم:اياصوفيا،شماره 3120، تعداد برگ 293(585 ص).مشتمل بر حوادث سال 234 تا 326 هجرى.
بخش پنجم:اياصوفيا،شماره 3120، تعداد برگ 293(585 ص).مشتمل بر حوادث سال 234 تا 326 هجرى.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش