۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ر«' به 'ر «') |
جز (جایگزینی متن - 'ب«' به 'ب «') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
در ميان شرحهايى كه در قرن سيزدهم هجرى بر «نهج البلاغة» نگاشته شده، اين شرح، از جايگاه ويژهاى برخوردار است. اين كتاب كه يكى از گستردهترين شرحهای «نهج البلاغة» به شمار مىرود، شرحى از آغاز«نهج البلاغة» تا پايان خطبه دويست و بيست و هشتم بوده و در چهارده مجلد انتشار يافته است. | در ميان شرحهايى كه در قرن سيزدهم هجرى بر «نهج البلاغة» نگاشته شده، اين شرح، از جايگاه ويژهاى برخوردار است. اين كتاب كه يكى از گستردهترين شرحهای «نهج البلاغة» به شمار مىرود، شرحى از آغاز«نهج البلاغة» تا پايان خطبه دويست و بيست و هشتم بوده و در چهارده مجلد انتشار يافته است. | ||
كتاب حاضر، در آغاز با خطبهاى شيوا و بليغ و رسا آغاز مىشود. اين خطبه در عين اينكه از عذوبت خاصى برخوردار است، از لحاظ تعبير هم از فخامت ويژهاى بهرهمند است. مرحوم مير حبيب الله خويى پس از اين كه شرح خود را با آن خطبه افتتاح مىكند، مقدمهاى را تمهيد مىكند كه بسيار مفصل است. در اين مقدمه، انگيزه خود را براى اقدام به تدوين شرحى بر «نهج البلاغة» ذكر مىكند و يادآور مىشود كه | كتاب حاضر، در آغاز با خطبهاى شيوا و بليغ و رسا آغاز مىشود. اين خطبه در عين اينكه از عذوبت خاصى برخوردار است، از لحاظ تعبير هم از فخامت ويژهاى بهرهمند است. مرحوم مير حبيب الله خويى پس از اين كه شرح خود را با آن خطبه افتتاح مىكند، مقدمهاى را تمهيد مىكند كه بسيار مفصل است. در اين مقدمه، انگيزه خود را براى اقدام به تدوين شرحى بر «نهج البلاغة» ذكر مىكند و يادآور مىشود كه كتاب «نهج البلاغة» ميان فضلا و دانشمندان و برجستگان، اهميت، شهرت و حيثيت خاصى كسب كرده و در نتيجه علما، به شرح و گزارش«نهج البلاغة» روى آوردهاند و شروح زيادى بر آن نوشتهاند كه در ميان اين شروح، چند شرح داراى شهرت بيشترى است؛ يكى از آن شروح، همنام همين شرح است و از قطب الدين راوندى مىباشد. شارح، در ادامه، از شرح ابن ابى الحديد معتزلى و شرح ابن ميثم بحرانى ياد كرده است. | ||
وى، با وجود اينكه اين شروح را از بهترين شروح معرفى مىكند، خود انتقاداتى بر آنها دارد و در ديباچه كتاب متذكر مىشود؛ بدين ترتيب كه شرح قطب الدين راوندى را، خالى از خصيصه تحقيق مىشمارد و شرح ابن ابى الحديد را تقريبا بهعنوان كالبدى بىروح معرفى مىكند و معتقد است كه در عين حال گرفتار نوعى اطناب ممل است و مباحث آن، بسيار كمرمق و بىجان است. او، همچنين مىگويد: مباحثى كه ابن ابى الحديد آورده، نمىتواند انسان را به جان، روح و ژرفاى سخنان على(ع) رهنمون سازد و با وجود اينكه از ميان اين شروح، نظر خوشترى نسبت به شرح ابن ميثم بحرانى دارد، مع ذلك چون ملاحظه كرده است كه اين شرح، با آميزهاى از مباحث كلامى و حكمى آميخته است و در گزارش سخنان امير المؤمنين، به روايات عامه استناد جسته، آن را هم مورد انتقاد قرار مىدهد و مىگويد: چون اين شروح، داراى عيب، نقص و نوعى كمبود است، من شرحى نسبتا جامع و رسا و كافى و تقريبا خالى از عيب و نقص آغاز كردم. | وى، با وجود اينكه اين شروح را از بهترين شروح معرفى مىكند، خود انتقاداتى بر آنها دارد و در ديباچه كتاب متذكر مىشود؛ بدين ترتيب كه شرح قطب الدين راوندى را، خالى از خصيصه تحقيق مىشمارد و شرح ابن ابى الحديد را تقريبا بهعنوان كالبدى بىروح معرفى مىكند و معتقد است كه در عين حال گرفتار نوعى اطناب ممل است و مباحث آن، بسيار كمرمق و بىجان است. او، همچنين مىگويد: مباحثى كه ابن ابى الحديد آورده، نمىتواند انسان را به جان، روح و ژرفاى سخنان على(ع) رهنمون سازد و با وجود اينكه از ميان اين شروح، نظر خوشترى نسبت به شرح ابن ميثم بحرانى دارد، مع ذلك چون ملاحظه كرده است كه اين شرح، با آميزهاى از مباحث كلامى و حكمى آميخته است و در گزارش سخنان امير المؤمنين، به روايات عامه استناد جسته، آن را هم مورد انتقاد قرار مىدهد و مىگويد: چون اين شروح، داراى عيب، نقص و نوعى كمبود است، من شرحى نسبتا جامع و رسا و كافى و تقريبا خالى از عيب و نقص آغاز كردم. |
ویرایش