الهداية إلی غوامض الكفاية: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'ن«' به 'ن «') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
با توجه به اينكه هدف كتاب«الهداية الى غوامض الكفاية» شرح و توضيح عبارات كتاب كفايه و بيان نكات پيچيده آن است، ازاينرو، نويسنده، قسمتى از | با توجه به اينكه هدف كتاب«الهداية الى غوامض الكفاية» شرح و توضيح عبارات كتاب كفايه و بيان نكات پيچيده آن است، ازاينرو، نويسنده، قسمتى از متن «كفاية الاصول» را در ابتداى صفحات كتاب خود آورده و در پايين آن، شرح آن را قرار داده است تا براى خواننده امكان تشخيص متن از شرح فراهم گردد. | ||
ساختار ترتيبى عناوين و مباحث كتاب، برگرفته از ساختار ترتيبى«كفاية الاصول» است. | ساختار ترتيبى عناوين و مباحث كتاب، برگرفته از ساختار ترتيبى«كفاية الاصول» است. |
نسخهٔ ۹ مارس ۲۰۱۷، ساعت ۱۳:۳۴
نام کتاب | الهدایة إلی غوامض الکفایة |
---|---|
نام های دیگر کتاب | کفایه الاصول. شرح |
پدیدآورندگان | آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین (نويسنده)
حسینی میر سجادی، علی (مقرر) میر سجادی، محمد حسین (محاضر) |
زبان | عربی |
کد کنگره | |
موضوع | آخوند خراسانی، محمد کاظم بن حسین، 1255 - 1329ق. کفایه الاصول - نقد و تفسیر
اصول فقه شیعه اصول فقه شیعه - قرن 14 |
ناشر | المنير للطباعة و النشر ج: 1
محلاتی ج: 2, 3 مرکز فرهنگی انتشاراتی منير ج: 4 |
مکان نشر | قم - ایران ج: 1, 2, 3
تهران - ایران ج: 4 |
سال نشر | 1379 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE12978AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
الهداية الى غوامض الكفاية، تقريرات درس آیتالله سيد محمد حسين مير سجادى پيرامون كتاب اصولى«كفاية الاصول» است كه توسط فرزند ايشان، جناب آقاى سيد على حسينى مير سجادى در سه جلد به رشته تحرير درآمده است.
ساختار
با توجه به اينكه هدف كتاب«الهداية الى غوامض الكفاية» شرح و توضيح عبارات كتاب كفايه و بيان نكات پيچيده آن است، ازاينرو، نويسنده، قسمتى از متن «كفاية الاصول» را در ابتداى صفحات كتاب خود آورده و در پايين آن، شرح آن را قرار داده است تا براى خواننده امكان تشخيص متن از شرح فراهم گردد.
ساختار ترتيبى عناوين و مباحث كتاب، برگرفته از ساختار ترتيبى«كفاية الاصول» است.
گزارش محتوا
نمونهاى از كار شارح:
وى، در شرح اين عبارت: «ان موضوع كل علم و هو الذى يبحث فيه عن عوارضه الذاتية اى بلا واسطة فى العروض»، مىفرمايد: معروف آن است كه موضوع علم، چيزى است كه در آن علم، در باره عوارض ذاتى آن بحث مىشود و مسائل علم، عرضهاى ذاتى موضوع علم مىباشد و معروف در تفسير عرض ذاتى، اين است كه عرض ذاتى، آن است كه بدون واسطه و يا همراه با يك واسطه مساوى، بر يك شىء عارض مىشود و در مقابل آن، عرض غريب است و آن عبارت است از آنچه به واسطه امر اخص يا اعم، خواه خارجى و خواه داخلى و خواه مباين، عارض بر شىء مىگردد.
براى توضيح مطلب فوق، مىگوييم: عارض، يا بىواسطه عارض مىشود(مانند ادراك كليات كه بر نفس ناطقه عارض مىگردد) يا باواسطه كه اين، خود، بر شش قسم است(و با قسم قبلى هفت قسم مىشود)، چرا كه واسطه، خود، بر دو قسم است:
1. واسطه داخلى: همان جزء عقلى براى حقيقت شىء است؛ يعنى همان جنس و فصل. عارض، در اين صورت بر دو گونه است:
الف) عارض به واسطه امر داخلى اعم: آنچه توسط جنس عارض مىشود، مانند حركتهاى ارادى كه به واسطه حيوان بودن بر انسان عارض مىگردد؛
ب) عارض به واسطه امر داخلى مساوى: آنچه توسط فصل عارض مىگردد، مانند تكلم كه توسط نطق بر انسان عارض مىشود؛
2. واسطه خارجى: امرى كه از حقيقت و ماهيت شىء بيرون است. عارض، در اين صورت، بر سه قسم است:
الف) عارض به واسطه امر خارجى مساوى، مثل ضحك كه به واسطه تعجب، بر انسان عارض مىشود؛
ب) عارض به واسطه امر خارجى اعم، مانند ابعاد سهگانه(طول، عرض و ارتفاع) كه به واسطه جسم، بر بياض عارض مىشود؛
ج) عارض به واسطه امر خارجى اخص، مانند ضحك كه به واسطه انسان، بر حيوان عارض مىشود.
(تا اينجا پنج قسم حاصل شد) و قسم ششم، اين است كه چيزى به واسطه، امر مباين با معروض، عارض شود، مانند حرارتى كه به واسطه آتش، بر آب عارض مىشود.
علما بالاتفاق، عارض بدون واسطه و به واسطه جزء مساوى و به واسطه امر خارجى مساوى را اعراض ذاتى و به واسطه امر خارجى اعم و به واسطه امر خارجى اخص و به واسطه امر مباين را اعراض غريب مىدانند و در عارض به واسطه امر داخلى اعم، اختلاف دارند.
اشكال: محمولات مسائل، به واسطه موضوعات خود، بر موضوع علم عارض مىشوند؛ مثلا رفع، به واسطه فاعليت بر كلمه عارض مىشود و فاعليت نسبت به كلمه امر خارجى اخص است و مطابق آنچه گفته شد، عرض غريب مىباشد و اين، با تعريف موضوع علم(چيزى كه در علم، از عوارض ذاتى آن بحث مىشود، سازگار نيست).
پاسخ مرحوم آخوند: ايشان، به پيروى از مرحوم صاحب فصول، از تعريفى كه مشهور براى عرض ذاتى كردهاند، عدول نموده و آن را چنين تعريف كرده است: عرض ذاتى، آن است كه واسطه در عروض ندارد، خواه اصلا واسطهاى در ميان نباشد يا باشد، ولى واسطه در ثبوت يا اثبات باشد، نه واسطه در عروض؛ پس اگر عرض، داراى واسطه در عروض باشد، غريب است و الا ذاتى است. واسطه در ثبوت، عبارت است از آنچه علت وجود شىء مىباشد؛ واسطه در اثبات، آن است كه علم به آن، علت علم به وجود شىء است و واسطه در عروض، آن است كه علت صحت حمل مجازى مىباشد، مثل كشتى كه واسطه حمل حركت بر سرنشين آن مىگردد
منابع
مقدمه و متن كتاب.