۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ']]') |
||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
مفسر در روش تلخيص خود تلاش كرده است كه در اختصار و تصنيف خود، از روش تعبير و اسلوب تقرير و نگارش شيخ ابوالفتوح كه در تفسير خود به كار برده است، خارج شود. حتّى در برخى موارد در امورى كه از مختصات تفسير ابوالفتوح است تبعيت نكرده است. در عين حال لغات و واژههايى كه داراى اهميّت تفسيرى بوده و تغيير آنها باعث تغيير در تعبير مىشود، به حالت دست نخورده باقى مانده است. امّا شگفتآور آنكه مصنّف در تلخيص خود به منبع اصلى و اساس تفسير خود كه محل استفاده و مورد تلخيص وى بوده است هيچگونه تصريح و حتّى اشاره نيز نكرده است و در واقع حق شيخ [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|ابوالفتوح رازى]] را در قبول زحمت و رنج فراوان در تدوين تفسير ادا نكرده است. گرچه رنج و زحمت تلخيص در پارهاى از موارد كمتر از تدوين نيست امّا شايسته بود كه جرجانى نامى از [[روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن|تفسير [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|ابوالفتوح رازى]] ]] به عنوان منبع تفسير خود به ميان مىآورد. | مفسر در روش تلخيص خود تلاش كرده است كه در اختصار و تصنيف خود، از روش تعبير و اسلوب تقرير و نگارش شيخ ابوالفتوح كه در تفسير خود به كار برده است، خارج شود. حتّى در برخى موارد در امورى كه از مختصات تفسير ابوالفتوح است تبعيت نكرده است. در عين حال لغات و واژههايى كه داراى اهميّت تفسيرى بوده و تغيير آنها باعث تغيير در تعبير مىشود، به حالت دست نخورده باقى مانده است. امّا شگفتآور آنكه مصنّف در تلخيص خود به منبع اصلى و اساس تفسير خود كه محل استفاده و مورد تلخيص وى بوده است هيچگونه تصريح و حتّى اشاره نيز نكرده است و در واقع حق شيخ [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|ابوالفتوح رازى]] را در قبول زحمت و رنج فراوان در تدوين تفسير ادا نكرده است. گرچه رنج و زحمت تلخيص در پارهاى از موارد كمتر از تدوين نيست امّا شايسته بود كه جرجانى نامى از [[روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن|تفسير [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|ابوالفتوح رازى]]]] به عنوان منبع تفسير خود به ميان مىآورد. | ||
== علوم قرآنى در جلاء الاذهان == | == علوم قرآنى در جلاء الاذهان == | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
يكى از بزرگترين ايراداتى كه مىتوان در اين تفسير از مفسر گرفت استفاده وى از اسرائيليات و رواياتى است كه ريشه در انديشه يهود دارد. كمتر محققى است كه نداند تفاسير گذشتگان بهويژه تفاسيرى كه جنبه تاريخى و روايى دارند با خرافات تاريخى آميخته بودهاند. اگر به آياتى كه به داستان آفرينش آسمان و زمين، خلقت آدم، سرگذشت انبيا و امثال اين مطالب پرداختهاند توجه شود مىتوان ردّ پاى يهود و رواياتى كه غالباً از علماى مسلمان شده آنان نقل گرديده است مشاهده كرد. تفاسيرى از قبيل تفسير طبرسى، قرطبى، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] و... از نفوذ اين پديده مصون نماندهاند. خصوصاً [[روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن|تفسير [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|ابوالفتوح رازى]] ]] كه تنها مرجع جرجانى بوده است، از اين مسأله انباشته است. لذا در تمام مجلدات تفسير «جلاء الاذهان و جلاء الاحزان» بهطور پراكنده رواياتى كه بيشتر از «كعب الأحبار» يهودى مسلمان شده و «وهب بن منبّه» ذكر گرديده است، به چشم مىخورد. گرچه پرداختن به اسرائيليات و استفاده از داستانهاى تاريخى غيرمعتبر، درد مشترك بسيارى از تفاسير گذشته است، اما اين انتظار مىرفت كه مرحوم جرجانى با اطلاعات گسترده و تلخيص طاقتفرسايى كه متحمل شده است مانع آلوده شدن تفسير خود به اين پديده شوم مىشد و اعتبار زحمات چند ساله خود را به راحتى خدشهدار نمىكرد. | يكى از بزرگترين ايراداتى كه مىتوان در اين تفسير از مفسر گرفت استفاده وى از اسرائيليات و رواياتى است كه ريشه در انديشه يهود دارد. كمتر محققى است كه نداند تفاسير گذشتگان بهويژه تفاسيرى كه جنبه تاريخى و روايى دارند با خرافات تاريخى آميخته بودهاند. اگر به آياتى كه به داستان آفرينش آسمان و زمين، خلقت آدم، سرگذشت انبيا و امثال اين مطالب پرداختهاند توجه شود مىتوان ردّ پاى يهود و رواياتى كه غالباً از علماى مسلمان شده آنان نقل گرديده است مشاهده كرد. تفاسيرى از قبيل تفسير طبرسى، قرطبى، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] و... از نفوذ اين پديده مصون نماندهاند. خصوصاً [[روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن|تفسير [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|ابوالفتوح رازى]]]] كه تنها مرجع جرجانى بوده است، از اين مسأله انباشته است. لذا در تمام مجلدات تفسير «جلاء الاذهان و جلاء الاحزان» بهطور پراكنده رواياتى كه بيشتر از «كعب الأحبار» يهودى مسلمان شده و «وهب بن منبّه» ذكر گرديده است، به چشم مىخورد. گرچه پرداختن به اسرائيليات و استفاده از داستانهاى تاريخى غيرمعتبر، درد مشترك بسيارى از تفاسير گذشته است، اما اين انتظار مىرفت كه مرحوم جرجانى با اطلاعات گسترده و تلخيص طاقتفرسايى كه متحمل شده است مانع آلوده شدن تفسير خود به اين پديده شوم مىشد و اعتبار زحمات چند ساله خود را به راحتى خدشهدار نمىكرد. | ||
در اين قسمت از كلام به عنوان نمونه مىتوان، به ذيل آيه 126 سوره بقره اشاره كرد كه مفسر به ذكر داستان مفصلى از هاجر و اسماعيل با سنديت «وهب بن منبّه» مىپردازد. يا اينكه اشاراتى به بيانات «كعب اشرف» و «حيى اخطب» كه در ذيل پارهاى از آيات وارد شده نموده است. | در اين قسمت از كلام به عنوان نمونه مىتوان، به ذيل آيه 126 سوره بقره اشاره كرد كه مفسر به ذكر داستان مفصلى از هاجر و اسماعيل با سنديت «وهب بن منبّه» مىپردازد. يا اينكه اشاراتى به بيانات «كعب اشرف» و «حيى اخطب» كه در ذيل پارهاى از آيات وارد شده نموده است. |
ویرایش