ابن کمونه، سعد بن منصور: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابو ' به 'ابو'
جز (جایگزینی متن - ':==' به '==')
جز (جایگزینی متن - 'ابو ' به 'ابو')
خط ۳۸: خط ۳۸:




«ابن كَمّونه، سعد بن منصور بن حسن بن هبة الله بن كَمّونه»، (د 683ق)، فيلسوف و چشم‌پزشك بوده است. از تاريخ و محل تولد او اطلاعى در دست نيست و حتى ابن فُوَطى، معاصر وى نيز كه شرح احوال او را نوشته، در اين باره سكوت كرده است. اگرچه برخى از نويسندگان، نياى او هبة الله بن كمونه اسرائيلى را از فيلسوفان يهودى معاصر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و [[ابو ریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]] و ابوالخير خمار شمرده‌اند، ولى در منابع كهن بدين معنى اشاره نشده است. بااين‌همه خود وى در کتاب البلدان در ذيل شهر قزوين، از ابوالقاسم بن هبة الله كمونى به‌عنوان نياى خود نام برده است.
«ابن كَمّونه، سعد بن منصور بن حسن بن هبة الله بن كَمّونه»، (د 683ق)، فيلسوف و چشم‌پزشك بوده است. از تاريخ و محل تولد او اطلاعى در دست نيست و حتى ابن فُوَطى، معاصر وى نيز كه شرح احوال او را نوشته، در اين باره سكوت كرده است. اگرچه برخى از نويسندگان، نياى او هبة الله بن كمونه اسرائيلى را از فيلسوفان يهودى معاصر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]] و ابوالخير خمار شمرده‌اند، ولى در منابع كهن بدين معنى اشاره نشده است. بااين‌همه خود وى در کتاب البلدان در ذيل شهر قزوين، از ابوالقاسم بن هبة الله كمونى به‌عنوان نياى خود نام برده است.


شهرت ابن كمونه در ميان فيلسوفان مسلمان، بيشتر به سبب شبهاتى است كه به او نسبت داده‌اند و همين معنى سبب شده كه آثار فلسفى او مورد توجه واقع نشود. چه، [[ابن فوطی، عبدالرزاق بن احمد|ابن فوطى]] به‌عنوان قديم‌ترين نويسنده‌اى كه در باره او سخن رانده، وى را مردى اديب، فيلسوف، منطقى و رياضى‌دان دانسته است كه طالبان علم به او روى مى‌آوردند. وى چندان شهرت داشته است كه [[ابن فوطی، عبدالرزاق بن احمد|ابن فوطى]] از او درخواست مى‌كند، چيزى برايش بنويسد كه زينت‌بخش کتابش باشد و ابن كمونه ابياتى براى او مى‌فرستد. ابن كمونه با دانشمندان و فيلسوفان معاصر خود مكاتبه داشته و رساله‌اى حاوى پرسش‌هاى او از [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير الدين طوسى]] و پاسخ‌هاى خواجه بر جاى مانده است. وى همچنين با نجم الدين دبيران كاتبى و شمس الدين محمد جوينى رابطه داشته و کتاب «اللمعة الجوينية» را چنان‌كه خود در مقدمه آن اشاره كرده، به نام شمس الدين نوشته است. از اين معنى مى‌توان دريافت كه وى به‌رغم آنكه از ديدگاه برخى از فيلسوفان و متشرعان، مطرود بوده، دانشمندان معاصرش به وى به ديده اعتنا مى‌نگريستند. اگرچه فيلسوفان بعدى كمتر به اقوالش استناد كرده‌اند، ولى صدر الدين شيرازى در مسئله تصور و تصديق از او آرايى نقل كرده است.
شهرت ابن كمونه در ميان فيلسوفان مسلمان، بيشتر به سبب شبهاتى است كه به او نسبت داده‌اند و همين معنى سبب شده كه آثار فلسفى او مورد توجه واقع نشود. چه، [[ابن فوطی، عبدالرزاق بن احمد|ابن فوطى]] به‌عنوان قديم‌ترين نويسنده‌اى كه در باره او سخن رانده، وى را مردى اديب، فيلسوف، منطقى و رياضى‌دان دانسته است كه طالبان علم به او روى مى‌آوردند. وى چندان شهرت داشته است كه [[ابن فوطی، عبدالرزاق بن احمد|ابن فوطى]] از او درخواست مى‌كند، چيزى برايش بنويسد كه زينت‌بخش کتابش باشد و ابن كمونه ابياتى براى او مى‌فرستد. ابن كمونه با دانشمندان و فيلسوفان معاصر خود مكاتبه داشته و رساله‌اى حاوى پرسش‌هاى او از [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير الدين طوسى]] و پاسخ‌هاى خواجه بر جاى مانده است. وى همچنين با نجم الدين دبيران كاتبى و شمس الدين محمد جوينى رابطه داشته و کتاب «اللمعة الجوينية» را چنان‌كه خود در مقدمه آن اشاره كرده، به نام شمس الدين نوشته است. از اين معنى مى‌توان دريافت كه وى به‌رغم آنكه از ديدگاه برخى از فيلسوفان و متشرعان، مطرود بوده، دانشمندان معاصرش به وى به ديده اعتنا مى‌نگريستند. اگرچه فيلسوفان بعدى كمتر به اقوالش استناد كرده‌اند، ولى صدر الدين شيرازى در مسئله تصور و تصديق از او آرايى نقل كرده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش