موعود عرفان: امام زمان(عج) از دیدگاه عرفان: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> [[پرونده:NUR17619J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.)
    (بدون تفاوت)

    نسخهٔ ‏۹ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۱۸

    ‏موعود عرفان : امام زمان (عج) از دیدگاه عرفان
    نام کتاب ‏موعود عرفان : امام زمان (عج) از دیدگاه عرفان
    نام های دیگر کتاب امام زمان (عج) از دیدگاه عرفان
    پدیدآورندگان علی‌پور وحید، حسن (نويسنده)
    زبان فارسی
    کد کنگره ‏BP‎‏ ‎‏224‎‏/‎‏4‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏8‎‏م‎‏8
    موضوع انسان (عرفان)

    محمد بن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق. -

    مهدویت - انتظار

    مهدویت (عرفان)

    ناشر موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی (ره)، مرکز انتشارات
    مکان نشر تهران - ایران
    سال نشر 1386 هـ.ش
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE17619AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    «موعود عرفان، امام زمان(عج) از ديدگاه عرفان»، اثر حسن على‌پور وحيد، موضوع مهدويت را از منظر عرفان و تجليات الهى مورد شرح و پژوهش قرار داده است.

    كتاب به زبان فارسى و در سال 1384ش نوشته شده است.

    آنچه باعث اهميت كتاب شده است، پرداختن به مباحث مربوط به مهدويت و امام زمان(عج) از ديدگاهى نو و بديع مى‌باشد.

    ساختار

    كتاب با مقدمه مؤلف آغاز و مطالب در شانزده فصل، به شيوه و زبان عرفانى، «شخصيت» و «ولايت» امام زمان(عج) را بررسى و كاوش نموده است. در اين راستا، نويسنده ابتدا كلياتى را در خصوص عرفان نظرى و عملى بازگو مى‌كند كه از آن جمله است: راه‌هاى شناخت حقايق جهان، چگونگى پيدايش عرفان، تاريخچه‌ى عرفان، عرفان عملى و سيرى در عرفان نظرى اعم از: تجلى ازلى، عشق و حركت جنسى، جهان‌شناسى، خداشناسى، انسان‌شناسى (ولايت)، مجاهد و رياضت، فنا و شهود و مكاشفه. در ادامه، خليفةاللهى امام زمان(عج) و اينكه وى آيينه‌ى حق‌نما و گيتى‌نماست، بازگو مى‌شود.

    نگارنده بر آن است كه تا آنجا كه روا بوده، از آوردن اصطلاحات خاص و استدلال‌هاى فنى، چشم‌پوشى كرده و ساده‌گويى را شيوه اصلى كار خويش قرار دهد تا هرچه بيشتر براى زمره خوانندگان، سودمند افتد. از سوى ديگر، نگاشتن گام به گام نشانى‌ها و منابع، مجال پى‌گيرى و پژوهش را براى اهلش فراهم آورده است.

    امام زمان و اسماء الهى، تجلى و ظهور در هستى، امام زمان و خلقت، حركت جنسى و عشق، علم امام زمان(ع)، رابطه‌ى امام با اصول دين، زيبايى‌هاى معنوى امام زمان(ع)، حضور امام زمان در بين افراد جامعه، احاطه‌ى امام زمان بر عالم، كلمه‌ى تامه و معدن كلمات و مقام محمود از ديگر مباحث كتاب مى‌باشند.

    به تصريح نگارنده، در بينش عرفانى و معرفت باطنى، امام زمان(عج) خليفه‌ى حق در ملك و ملكوت و مصداق آيه‌ى خلافت، داراى تمام صفات الهى - جز الوهيت - مظهر اسم اعظم، حامل تمام حقيقت قرآن و گوياترين آينه و تابلوى نمايشگر حق است. ولايت و حقيقت او حاضر و نافذ در تمام عوالم بوده، اركان اشياء مملو از وجود و حضور وى است. وجود او خلاصه و چكيده‌ى عالم است و آفرينش، شرح و تفصيل اوست.

    گزارش محتوا

    نگارنده در مقدمه، بر ضرورت مهدويت‌پژوهى و موعودشناسى تأكيد ورزيده و معتقد است انديشه‌ى مهدويت از شورانگيزترين و شگفت‌انگيزترين آموزه‌هاى اديان به شمار مى‌رود.

    به باور وى، ولايت امام زمان(ع) و جايگاه وى در نظام خلقت، داراى دو بعد ظاهرى و باطنى است كه يكى به امامت دنيوى و ديگرى به عوالم ملكوتى و ماوراى طبيعت ناظر است.

    مؤلف در ادامه بحث، موضوع ولايت را ذيل مباحثى با عناوين زير، بررسى كرده است: خلافت الهى، امام زمان(عج) و اسماء الهى، تجلى و ظهور در هستى، امام زمان(عج) و خلقت، حركت حبى و عشق، علم امام زمان(ع) و برخى عناوين ديگر.

    مؤلف معتقد است كه عرفان، از پيچيده‌ترين و درعين‌حال شورانگيزترين علوم اسلامى و آميزه‌اى از «انديشه»، «شهود»، «عشق»، «شور» و «نشاط» است.

    به باور وى، عرفان، نشانگر اسرار نهانى و هويداكننده رمز و راز نهفته هستى و با شهامت و جسارتى تمام، به حقه سربه‌مهر اسرا مگو دست يازيدن است.

    فصل اول، متكفل بيان كلياتى پيرامون ضرورت كاوش در مهدويت از منظر عرفان شده است. نويسنده، معتقد است كه «انديشه مهدويت» عنصرى زنده و سازنده در پيكره اديان آسمانى، به‌ويژه اسلام بوده و فرهنگ اسلامى سرشار از آموزه‌هايى است كه شخصيت و كمالات «خليفةالله» را به تصوير كشيده‌اند. به باور وى، قرآن، روايات، كتب و ادبيات عرفانى، آكنده از انديشه عرفانى در باره انسان كامل است و لذا از منظر هريك، نگاهى به اين امر انداخته است.

    در فصل دوم، مسئله خليفةاللهى امام زمان(عج) مورد بحث و بررسى قرار گرفته و نويسنده به‌صورت گذرا، به برخى از از ابعاد اين خلافت و ويژگى‌هاى خليفةالله اشاره كرده است. اين ويژگى‌ها عبارتند از:

    1. منصب اختصاصى؛

    2. اولين آفريده بودن؛

    3. مقصود اصلى آفرينش؛

    4. خليفه و هيئت حق؛

    5. واسطه فيض؛

    6. اداره و تدبير عالم؛

    7. واحد و يگانه بودن؛

    8. ميزانى براى حق و باطل؛

    9. قطب آفرينش؛

    10. معيت آن‌به‌آن با خلايق؛

    11. آينه حق‌نما و گيتى‌نما؛

    12. عالم كبير و صغير؛

    13. مربى خلايق؛

    14. اينكه عالم، ظهور كمالات و اراده درونى او مى‌باشد.

    در فصل سوم، رابطه امام زمان(عج) با اسماء الهى مورد بحث قرار گرفته است. اسماء الهى در شمار گسترده‌ترين مباحث عرفانى بوده و نويسنده معتقد است كه آشنايى با اسماء، به‌خودى‌خود، مفيد و راه‌گشاست و زيربناى مباحث ولايت و امام‌شناسى.

    وى بر اين باور است كه اين امر، در مهدويت‌پژوهى نيز نقش كليدى و برجسته ايفا مى‌كند و با مراجعه به قرآن درمى‌يابيم كه در بسيارى از آيات و به‌ويژه در آخر آيات، يك يا چند نام خدا ذكر شده است؛ مانند «الرحمن الرحيم»، «هو الحكيم الخبير»، «انت العزيز الحكيم». پس از قرآن، اهل بيت(ع) در روايات، به‌ويژه در دعاها، به اسماء الهى اهتمام فراوانى داشته‌اند.

    در فصل چهارم، پيرامون تجلى و ظهور در هستى بحث شده است. فلاسفه به «علت و معلول» باور دارند و با اين قانون، پديده‌هاى هستى را تحليل و تفسير مى‌كنند، اما عرفا، به تجلى و ظهور (نظام ظاهر و مظهر) معتقدند و با آن هستى را تفسير مى‌كنند. نويسنده در اين بخش، به تناسب ديگر بحث‌ها، نگاه و زبان اهل معرفت را بيان كرده است.

    امام زمان و خلقت، عنوانى است كه در فصل پنجم مطرح شده است. نويسنده يكى از اسرار پيچيده و شگفت‌انگيز ولايت را خلقت موجودات و نقش ولى الله در آن دانسته است كه خود ائمه(ع) نيز در اين مهم سخن‌ها دارند.

    وى در اين راستا، روايت «نحن صنايع الله و الخلق بعد صنايعنا» را مورد بررسى قرار داده و معتقد است كه اين روايت، يكى از زواياى جانشينى و بعدى از ابعاد آيه خلافت را بيان مى‌كند؛ زيرا به باور وى، مراد خداوند، خلق خليفه‌اى كامل و تمام‌عيار بود كه در تمام اوصاف و اختيارات از وى نيابت كند و خلقت و آفرينش، يكى از صفات و كمالات الهى است و خليفه او، تمام اين صفت و اختيار را از حق به ارث برده است. در مقابل، همان‌طوركه خدا قادر بر از بين بردن اشياست، ولى او نيز هرچه را بخواهد، معدوم مى‌كند.

    در فصل ششم از رابطه حركت حبى و عشق، صحبت به ميان آمده است. نويسنده، رابطه امام زمان(عج) با «حركت» را يكى از مباحث عميق و درعين‌حال شيرينى مى‌داند كه از ديدگاه عرفان، قابل طرح و گفت‌وگوست. وى بر اين باور مى‌باشد كه مجموعه هستى در حال حركت است، اما از آنجا كه ما انسان‌ها در طبيعت و محسوسات غوطه‌وريم و پيوسته با پديده‌هاى مادى سروكار داريم، هرگاه واژه حركت را مى‌شنويم، بى‌درنگ، حركت زمين، سيارات، پرندگان و مانند اين‌ها به ذهنمان مى‌آيد كه در همه اين‌ها، جابه‌جايى مكانى و نقل و انتقال به چشم مى‌خورد؛ درحالى‌كه تمام اين موارد، حركت‌هاى مادى است و اختصاص به عالم طبيعت دارد، اما عرفا با استفاده از آيات، روايات و مشاهدات باطنى، بر اين باورند كه در وراى اين حركات ظاهرى و تغييرات محسوس، در مجموعه هستى، حركتى فراگير و گسترده وجود دارد كه نه تنها عالم ماده، بلكه مجردات و فوق مجردات را نيز شامل مى‌شود؛ اين حركت فراگير، «حركت حبى» ناميده مى‌شود. نويسنده در مباحث بعدى، به توضيح كامل اين واژه پرداخته است.

    در فصل هفتم، در رابطه با علم امام زمان(عج) بحث شده است. نويسنده در اين بخش، به اين نكته اشاره دارد كه يكى از ابعاد خلافت و جانشينى امام زمان(عج) از خداوند، علم است و ولى عصر(عج)، تجلى‌گاه و مظهر علم حق تعالى است.

    در فصل هشتم، روايت «هر كه بميرد و امام زمانش را نشناسد» از دو منظر روايى و عرفانى، بررسى محتوايى شده است. نويسنده معتقد است كه از نظر محتوا و پيام، اين حديث از شگفت‌ترين و پررمز و رازترين احاديث عرصه امامت است؛ زيرا در آن، عدم شناخت امام(ع)، هم‌سنگ با كفر در جاهليت شمرده شده است و از نخستين شاخص‌هاى عصر جاهليت، بت‌پرستى و شرك و بارزترين نشانه مردمان آن، عدم اعتقاد به توحيد، معاد و نبوت است.

    در فصل نهم، از جلوه‌هاى زيبايى امام(ع) بحث شده و فصل دهم به بررسى تاريخچه نظريه انسان كامل، انسان كامل از منظر مشرب‌هاى فكرى و دورنمايى از انسان كامل در عرفان اختصاص يافته است.

    در فصل يازدهم، ضمن بررسى جايگاه امام زمان(عج) در زنجيره علل، اين حقيقت كه «امام(ع) از رگ گردن به انسان‌ها و ساير موجودات نزديك‌تر است» از منظر عرفانى، عقلى و فلسفى، مورد تحليل قرار گرفته است.

    يكى از صفات و ويژگى‌هاى حق تعالى، احاطه و تسلط او بر نظام هستى است و با توجه به بحث خلافت و اسماء الهى، روشن مى‌شود كه امام زمان(عج) كه حامل و جامع تمام اسماء و صفات حق بوده و پروردگار، او را مظهر جامع و كامل صفات خويش قرار داده است، صفت احاطه و سيطره بر عالم را نيز دارا مى‌باشد. اين مباحث كه مربوط به اشراف بر عالم مى‌باشند، در فصل دوازدهم مورد بحث قرار گرفته است.

    در فصل سيزدهم، ضمن اشاره به آيات و رواياتى كه تصريح به «كلمه تامه» بودن امام(ع) دارند، به اين پرسش‌ها پاسخ داده شده است كه كلمه تامه چيست؟ و سر اين نام‌گذارى چيست؟

    در فصل چهاردهم، از رسيدن امام(ع) به مقام «فنا» صحبت به ميان آمده است. نويسنده، معتقد است كه يكى از ويژگى‌ها و كمالات خليفةالله «فنا» است و فناى در حق تعالى، جايگاه رفيعى است كه بالاترين حد آن براى ولى الله و در مراتب پايين‌تر، با وساطت و تفضل ايشان براى ساير اوليا رخ مى‌دهد.

    در فصل پانزدهم، از اين بحث شده است كه چگونه هيچ عملى، امام(ع) را از عمل ديگر بازنمى‌دارد و در آخرين فصل، رسيدن امام(ع) به مقام محمود مورد تحليل و تفسير قرار گرفته است.

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب در ابتدا و كتاب‌نامه كتب مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.

    پاورقى‌ها بيشتر به ذكر منابع و توضيح برخى از كلمات متن اختصاص يافته است.

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب؛

    2. پارسا با مشاركت بنياد فرهنگى حضرت مهدى موعود(عج) و انتشارات مسجد جمكران، (1388)، «امام مهدى(عج) در آينه قلم كارنامه منابع پيرامون امام مهدى(ع) و مهدويت»، قم، مؤسسه اطلاع‌رسانى اسلامى مرجع، ج 2، ص 1021.


    پیوندها