طبقات ناصری: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲ فوریهٔ ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'تاليف' به 'تألیف'
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد')
جز (جایگزینی متن - 'تاليف' به 'تألیف')
خط ۷۶: خط ۷۶:




پس از ذكر خداوند، نعت پيامبر و سبب تاليف كتاب كتاب به بيست و سه قسم تقسيم شده است؛ طبقه اول يا طبقة الاولى طبقه انبيا است از ابوالبشر آدم صلوات الله عليه تا سال دهم هجرى «السنة العاشرة من الهجرة» كه اين سنه را سنة الحج الوداع گويند. طبقه دوم خلفاى راشدين از ابوبكر تا على المرتضى و از على تا پايان عشره مبشرّه، طبقه سوم از بنى اميه «اولّهم معاويه تا پايان مروان حكم» طبقه چهارم بنى عباس تا پايان المستعصم بالله، طبقه پنجم طبقات ملوك العجم الى ظهور الاسلام «و هم خمس طبقات» باستانى، كيانى، اشكانى، ساسانى و طبقه اكاسره، اكاسره همان سلسله سامانى است. طبقه ششم ملوك يمن، هفتم طاهريون، هشتم صفاريون، نهم سامانيان، دهم ديالمه، يازدهم سبكتكينيّه، دوازدهم سلجوقيه، سيزدهم سنجريه، چهاردهم ملوك نيمروز و سيستان، پانزدهم ملوك كرد، شانزدهم خوارزميه، هفدهم سلاطين شنسبانيه و ملوك غور، هيجدهم سلاطين شنسبيه به طخارستان و باميان، نوزدهم فى ذكر سلاطين الغزنين من الشنسبانيه، بيستم سلاطين هند من المغربه، بيست و يكم سلاطين شمسيه هند، مقدمه جلد دوم، بيست و دوم ملوك شمسيه در ممالك هند و بالاخره طبقه بيست و سوم وقايع اسلام و خروج كفار، با اين گفتار بيست و يك طبقه در جلد اول و دو طبقه در جلد دوم قرار دارد.
پس از ذكر خداوند، نعت پيامبر و سبب تألیف كتاب كتاب به بيست و سه قسم تقسيم شده است؛ طبقه اول يا طبقة الاولى طبقه انبيا است از ابوالبشر آدم صلوات الله عليه تا سال دهم هجرى «السنة العاشرة من الهجرة» كه اين سنه را سنة الحج الوداع گويند. طبقه دوم خلفاى راشدين از ابوبكر تا على المرتضى و از على تا پايان عشره مبشرّه، طبقه سوم از بنى اميه «اولّهم معاويه تا پايان مروان حكم» طبقه چهارم بنى عباس تا پايان المستعصم بالله، طبقه پنجم طبقات ملوك العجم الى ظهور الاسلام «و هم خمس طبقات» باستانى، كيانى، اشكانى، ساسانى و طبقه اكاسره، اكاسره همان سلسله سامانى است. طبقه ششم ملوك يمن، هفتم طاهريون، هشتم صفاريون، نهم سامانيان، دهم ديالمه، يازدهم سبكتكينيّه، دوازدهم سلجوقيه، سيزدهم سنجريه، چهاردهم ملوك نيمروز و سيستان، پانزدهم ملوك كرد، شانزدهم خوارزميه، هفدهم سلاطين شنسبانيه و ملوك غور، هيجدهم سلاطين شنسبيه به طخارستان و باميان، نوزدهم فى ذكر سلاطين الغزنين من الشنسبانيه، بيستم سلاطين هند من المغربه، بيست و يكم سلاطين شمسيه هند، مقدمه جلد دوم، بيست و دوم ملوك شمسيه در ممالك هند و بالاخره طبقه بيست و سوم وقايع اسلام و خروج كفار، با اين گفتار بيست و يك طبقه در جلد اول و دو طبقه در جلد دوم قرار دارد.


==ارزش تاريخى==
==ارزش تاريخى==
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:




از لحاظ جنبه‌هاى تاريخ نگارى مولانا قاضى بر عكس ابوالفضل بيهقى كه شجاع و نترس و بيباك است و از اظهار حقايق باكى ندارد او طرف احتياط و اعتدال و ميانه روى را رعايت كرده و صراحت لهجه و شهامت كلامى كه بيهقى داشته قاضى نداشته است. استاد حبيبى مى‌گويند: منهاج سراج در صراحت لهجه از اسلاف خويش چون بيهقى پيروى نكرده (وى شخصى بود نهايت محتاط و مداح و جز مراتب سپاس و ستايش بزرگان و ملوك چيزى را ننگاشته و جنبه تنقيد را از تاريخ نگارى خويش دور داشت و در اكثر فصول و پايان ابحاث، دعاى غير مستجاب، حيات دائمى پادشاه و ملوك و امرا را بر خود لازم داشت. بنابراين كتاب وى با تاليف گرانبها و ارجمند بيهقى همدوش و همباز قرار داد نمى‌توانيم ص 770 ترجمه مولف.
از لحاظ جنبه‌هاى تاريخ نگارى مولانا قاضى بر عكس ابوالفضل بيهقى كه شجاع و نترس و بيباك است و از اظهار حقايق باكى ندارد او طرف احتياط و اعتدال و ميانه روى را رعايت كرده و صراحت لهجه و شهامت كلامى كه بيهقى داشته قاضى نداشته است. استاد حبيبى مى‌گويند: منهاج سراج در صراحت لهجه از اسلاف خويش چون بيهقى پيروى نكرده (وى شخصى بود نهايت محتاط و مداح و جز مراتب سپاس و ستايش بزرگان و ملوك چيزى را ننگاشته و جنبه تنقيد را از تاريخ نگارى خويش دور داشت و در اكثر فصول و پايان ابحاث، دعاى غير مستجاب، حيات دائمى پادشاه و ملوك و امرا را بر خود لازم داشت. بنابراين كتاب وى با تألیف گرانبها و ارجمند بيهقى همدوش و همباز قرار داد نمى‌توانيم ص 770 ترجمه مولف.


مولانا از بدو كتاب تا اتمام آن تماما آداب دربار ملوك و سلاطين فعال ما يشاء را نگاه داشت و در ضبط حوادث از صراحت لهجه اعراض نمود و از صداقت محض كار نگرفت و از لف نوشته‌هاى او بر ميآيد كه در مقابل هر مدحى طمعى كرد و ثناى ملوك را بر اساس منافع شخصى خود نهاد كه از سراپاى عبارات كتابش هويدا است ص 770، نمونه‌هاى زيادى را مى‌توان، از كتاب بعنوان شاهد آورد كه در مدح امرا و حكام و حتى خونخواران مغول گفته است و در حقيقت درّ لفظ درى را در پاى خوكان ريخته است.
مولانا از بدو كتاب تا اتمام آن تماما آداب دربار ملوك و سلاطين فعال ما يشاء را نگاه داشت و در ضبط حوادث از صراحت لهجه اعراض نمود و از صداقت محض كار نگرفت و از لف نوشته‌هاى او بر ميآيد كه در مقابل هر مدحى طمعى كرد و ثناى ملوك را بر اساس منافع شخصى خود نهاد كه از سراپاى عبارات كتابش هويدا است ص 770، نمونه‌هاى زيادى را مى‌توان، از كتاب بعنوان شاهد آورد كه در مدح امرا و حكام و حتى خونخواران مغول گفته است و در حقيقت درّ لفظ درى را در پاى خوكان ريخته است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش