۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،و' به '، و') |
جز (جایگزینی متن - '،ا' به '، ا') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
تجارب الامم يكى از كتاب هايى است كه مسكويه تأليف كرده است. با نگاهى به مقدمه تجارب الامم روشن مىشود كه تاريخ در نظر مسكويه مشتمل بر رويدادهايى است كه انسان مىتواند در زندگى فردى و اجتماعى خويش از آن پند گيرد و آن را در پيشامدهايى كه مانندش هميشه پيش مىآيد و همتايش پيوسته روى مىدهد فرا روى خويش بدارد. هنگامى كه انسان آن حوادث و ارزشهاى آزمونىاش را بشناسد و از آن پند | تجارب الامم يكى از كتاب هايى است كه مسكويه تأليف كرده است. با نگاهى به مقدمه تجارب الامم روشن مىشود كه تاريخ در نظر مسكويه مشتمل بر رويدادهايى است كه انسان مىتواند در زندگى فردى و اجتماعى خويش از آن پند گيرد و آن را در پيشامدهايى كه مانندش هميشه پيش مىآيد و همتايش پيوسته روى مىدهد فرا روى خويش بدارد. هنگامى كه انسان آن حوادث و ارزشهاى آزمونىاش را بشناسد و از آن پند گيرد، اين سبب خواهد شد تا از حوادثى كه در تاريخ بر سر مردمى آمده است بپرهيزد و بدان چه سبب نيكبختى مردمى بوده است چنگ زند.اين تفكر،بر نظر ديگرش استوار است كه مىگويد:كارهاى جهان همانند و در خور يكديگرند و انسان مىتواند امروز را با ديروز بسنجد و در پرتو آزمونهايى كه در كردار پيشينيان مىيابد راه خويش را برگزيند.از سويى مسكويه بر اين باور است كه رويدادهايى كه در گذشته روى داده، و انسان از مطالعه تاريخ بر آن آگاه مىشود،گويى همگى آزمونهاى خود اويند،گويى خود بدانها دچار آمده و در برخورد با آنها فرزانه و استوار شده و با نگرش در كارهايى كه خود تجربهشان نكرده كارشناس شده است.تا آنجا كه آنها را پيش از روى دادن باز مىشناسد و دشواريهاى خويش را چون مردى كاردان مىپذيرد و در برخورد با آنها همان مىكند كه سودمندتر و مناسبتر است. | ||
با اين همه، مسكويه چنين دريافته است كه گزارشهاى درست تاريخ غرق در قصههايى است بىپايه و آميخته با افسانهها و متلهايى كه سودشان جز خواب آوردن يا سرگرمى نيست.از اينرو، همه آن گزارشها را در بوته نقد مىنهد و آنچه را كه ارزشمند است از آن بيرون مىكشد و آنچه را كه تهى از ارزش تاريخى است به سويى مىافكند. | با اين همه، مسكويه چنين دريافته است كه گزارشهاى درست تاريخ غرق در قصههايى است بىپايه و آميخته با افسانهها و متلهايى كه سودشان جز خواب آوردن يا سرگرمى نيست.از اينرو، همه آن گزارشها را در بوته نقد مىنهد و آنچه را كه ارزشمند است از آن بيرون مىكشد و آنچه را كه تهى از ارزش تاريخى است به سويى مىافكند. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
مسكويه به حوادثى كه به بخت و اتفاق روى مىدهند توجه مىكند.با اين كه آدمى اين گونه پيشامدها را تدبير نتواند كرد و در برابر آنها كارى از او ساخته نيست.گزارش اين گونه رويدادهاى تاريخى بدان روى است كه باز به گفته مسكويه «انسان اينگونه از حادثهها را نيز در شمار آرد و در دل و گمان خويش نگاه دارد،تا در نزد او از دفتر پيش آمدها و آنچه روى دادن مانندش را چشم مىدارد نيفتد،هر چند از پيش آمد بد جز به يارى خدا بركنار نتوان بود، و به پيش آمد نيك جز به كارسازى او اميد نتوان بست.» | مسكويه به حوادثى كه به بخت و اتفاق روى مىدهند توجه مىكند.با اين كه آدمى اين گونه پيشامدها را تدبير نتواند كرد و در برابر آنها كارى از او ساخته نيست.گزارش اين گونه رويدادهاى تاريخى بدان روى است كه باز به گفته مسكويه «انسان اينگونه از حادثهها را نيز در شمار آرد و در دل و گمان خويش نگاه دارد،تا در نزد او از دفتر پيش آمدها و آنچه روى دادن مانندش را چشم مىدارد نيفتد،هر چند از پيش آمد بد جز به يارى خدا بركنار نتوان بود، و به پيش آمد نيك جز به كارسازى او اميد نتوان بست.» | ||
مسكويه روشى را كه در نوشتن تاريخ براى خود برگزيده است هرگز از ياد نمىبرد و آن را در جاى جاى كتابش گوشزد مىكند.مسكويه، چنان كه روزنتال مىنويسد،«در تاريخنويسى بر پايه بلندى ايستاده است.كم پيش مىآيد كه وى به گزارشهاى بىارزش تاريخ ارج نهد.آنچه را كه داراى ارزش تاريخى است به خوبى باز مىشناسد و روايات تاريخ را با سامانى خرد پذير باز مىگويد و پيوندى را كه در ميان حوادث وجود داشته است به خوانندهاش مىنماياند.»مورخان اسلامى همگى به تاريخ از آن رو نگريستهاند كه تاريخ درس | مسكويه روشى را كه در نوشتن تاريخ براى خود برگزيده است هرگز از ياد نمىبرد و آن را در جاى جاى كتابش گوشزد مىكند.مسكويه، چنان كه روزنتال مىنويسد،«در تاريخنويسى بر پايه بلندى ايستاده است.كم پيش مىآيد كه وى به گزارشهاى بىارزش تاريخ ارج نهد.آنچه را كه داراى ارزش تاريخى است به خوبى باز مىشناسد و روايات تاريخ را با سامانى خرد پذير باز مىگويد و پيوندى را كه در ميان حوادث وجود داشته است به خوانندهاش مىنماياند.»مورخان اسلامى همگى به تاريخ از آن رو نگريستهاند كه تاريخ درس است، اندرز است و مىتوان از آن پند گرفت،«اما تنها كسى كه در اين باب استدلال حكيمانه و فلسفى كرده و ديد اخلاقى و براگماتيك داشته و جا به جا در كتاب خود به موارد تجربه و فوايد عملى اشاره كرده مسكويه است.مسكويه قايل به اصالت عمل و اصالت تجربه بوده است.» و به تعبير ديگر،«وى كه در فلسفه به عنوان حكيم اخلاقى مشهور است،در تاريخ مؤلف كتاب حكيمانهاى است به نام تجارب الامم.نام كسانى چون ابوعلى مسكويه(320-421 ه)، رشيد الدين فضل الله(645- 718) و [[ابن خلدون]](732- 806ه) را مىتوان به عنوان پيشروان طريقه علمى تاريخ يا در شمار پيشگامان فلسفه تاريخ ياد كرد.» و اين خود روشن است كه مسكويه چند قرن پيش از رشيد الدين فضل الله و [[ابن خلدون]] مىزيسته است.بسا بتوان گفت كه مشكويه در تجارب الامم با همان چهرهاى ديده مىشود كه در نوشتههاى نامدار ديگرش همچون: ترتيب السعادات،يا الفوز الأصغر،يا تهذيب الاخلاق،يا جاويدان خرد،يا شوامل كه آنرا در پاسخ هوامل ابوحيان توحيدى نوشته است، و جز آن كه همگى درباره تواناييهاى روان و مهار كردن خوى آدمى و در شناختن و شناساندن نيكبختى انساناند و مسكويه به نوشتن آنها ممتاز و پيشتاز شناخته شده است.كايتانى در مقدمه فتوگراف نسخه اياصوفيا مسكويه را به عنوان مورخ چنين مىبيند: | ||
«وى كه از ريشهاى ايرانى برآمده است،يكى از پيشروان تاريخنگارى به زبان تازى است.افزون بر | «وى كه از ريشهاى ايرانى برآمده است،يكى از پيشروان تاريخنگارى به زبان تازى است.افزون بر اين، اثرى كه از مسكويه بر جاى مانده است بر شالودهاى استوار است كه از نگاه روش شناختى با اصولى كه در نزد تاريخنويسان باختر زمين و مورخان پسينتر به كار بسته مىشود،خويشاوندى نزديك دارد.مسكويه بر خلاف سلف شهير خود طبرى كه هدف عمدهاش گردآورى مايههاى تاريخى و ارائه همگى آنها بر سامانى شايسته بود،بر آن شد تا تاريخش همچون ساختى انداموار تصنيف گردد و از اين رهگذر، انديشههاى بنيادين چنان كه سراسر تصنيف را به هم مىپيوندد، عنصرى آفريننده در سراسر اثر شود.در صفحات اين اثر عنصرى شخصى به چشم مىخورد كه جاى آن در ساير تصنيفهاى تاريخى اين مرحله خالى است.تجارب الامم،آشكارا،كارى است برآمده از ذهنى استدلالى كه در پرتو برداشتى والا از هدف و وظيفه مورخ عمل مىكند.از اينرو،مسكويه نسبت به مورخان پيشين و معاصران خويش كه به تازى نوشتهاند،برترى بزرگى نشان مىدهد.وى بدان خشنود نيست كه به گردآورى مايههاى تاريخى و ارائه آن در يك نظم گاه شناختى بسنده كند.چه وى بر اين باور است كه رويدادهاى گذشته با شبكهاى از شئون و مصالح بشرى به هم پيوند داشته است، و در حقيقت،تاريخ نيز،چنان كه وى مىبيند،همين است و در گزارش راستين آن خردمند چيزى خواهد يافت كه كانى از دانش ارجمند است.» | ||
نكته ديگرى كه در كار مسكويه چشمگير است اين است كه وى تاريخ خود را در كمال بىطرفى نوشته است و چنان كه مارگليوث نيز اشاره مىكند، وى در خدمت اميران و وزيران آلبويه مىزيسته و از نزديكان ايشان بوده است.از اينرو انتظار مىرفت كه در | نكته ديگرى كه در كار مسكويه چشمگير است اين است كه وى تاريخ خود را در كمال بىطرفى نوشته است و چنان كه مارگليوث نيز اشاره مىكند، وى در خدمت اميران و وزيران آلبويه مىزيسته و از نزديكان ايشان بوده است.از اينرو انتظار مىرفت كه در تاريخش، ايشان را بىدريغ ستايش كند.ولى مىبينيم كه نه تنها از ايشان جانب نگاه نداشته،بل بىطرفى شگرفى نشان داده و بد و نيك خوى و كردارشان را باز نموده است. | ||
== منابع مسكويه در نوشتن تجارب الأمم == | == منابع مسكويه در نوشتن تجارب الأمم == | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
مسكويه در آغاز مقدمهاش گويد كه وى تاريخ مردمان و زندگينامهها و اخبار شهرها و نامههاى تاريخ را خوانده است.اين خود نشانه تعدد منابعى است كه وى در نوشتن تاريخش از آن سود جسته است. مسكويه در درجه نخست،بر طبرى، و سپس بر منابع ديگرى كه از بركت كتابخانههاى بزرگ آل بويه در اختيار داشته،بر هر كدام بر حسب دورههاى تاريخى تكيه كرده است.شناختن دقيق اين منابع مستلزم آن است كه منابع همه گزارشهاى مسند و مرسل او را باز شناسيم،كه نخستين شرط آن،بيرون آمدن دوره كامل متن تجارب الامم است.بارى،منابع مسكويه به اجمال اينهاست: | مسكويه در آغاز مقدمهاش گويد كه وى تاريخ مردمان و زندگينامهها و اخبار شهرها و نامههاى تاريخ را خوانده است.اين خود نشانه تعدد منابعى است كه وى در نوشتن تاريخش از آن سود جسته است. مسكويه در درجه نخست،بر طبرى، و سپس بر منابع ديگرى كه از بركت كتابخانههاى بزرگ آل بويه در اختيار داشته،بر هر كدام بر حسب دورههاى تاريخى تكيه كرده است.شناختن دقيق اين منابع مستلزم آن است كه منابع همه گزارشهاى مسند و مرسل او را باز شناسيم،كه نخستين شرط آن،بيرون آمدن دوره كامل متن تجارب الامم است.بارى،منابع مسكويه به اجمال اينهاست: | ||
1.[[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]]،چنان كه گفتيم،مسكويه قبل از هركس و هر منبع،به طبرى توجه داشته و بيشتر مواد كتابش را از او گرفته است.زيرا مسكويه تاريخ كهن را-پس از حذف آنچه به كارش نمىآمده است، و با افزودن متون پر ارزش و اضافاتى كه از منابع ديگر | 1.[[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]]،چنان كه گفتيم،مسكويه قبل از هركس و هر منبع،به طبرى توجه داشته و بيشتر مواد كتابش را از او گرفته است.زيرا مسكويه تاريخ كهن را-پس از حذف آنچه به كارش نمىآمده است، و با افزودن متون پر ارزش و اضافاتى كه از منابع ديگر آورده، از روزگار اوشهنگ،يا چنان كه خود گويد، از دوران پس از طوفان تا سال 295 هجرى،پا به پاى طبرى-اما به شيوه خويش-پيش مىآيد،با توجه به اين كه [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] خود تا سال 302 هجرى را در بر مىگيرد.مسكويه تنها تاريخنگارى نيست كه از سرچشمه طبرى مىنوشد و از گزارشهاى او در كتاب خود سود مىجويد.كيست كه به طبرى تكيه نكرده است؟اينك [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] كه در مقدمهاش گويد: | ||
«من به تاريخ بزرگى كه امام ابوجعفر طبرى نوشته است آغاز كردم.زيرا وى تكيهگاه همگان است و به هنگام اختلاف،همگان به او رجوع كنند.همه گزارشهايى را كه درباره زندگى كسان در كتاب طبرى آمده است در تاريخ خود آوردهام.هيچ شرح حالى را فرو نگذاشتهام.طبرى در اكثر رويدادها گزارشهاى متعدد آورده است.من كاملترين آنها را از كتاب او برگرفتهام و از روايات ديگران مطالبى را كه در طبرى نبود بر آن افزودهام.چون از اين كار بپرداختم در تاريخهاى مشهور نيز نگريستم و از اين تاريخها [از جمله تجارب الامم ]نيز مطالبى كه در طبرى نبود بر آن چه از طبرى گرفته بودم افزودم.» | «من به تاريخ بزرگى كه امام ابوجعفر طبرى نوشته است آغاز كردم.زيرا وى تكيهگاه همگان است و به هنگام اختلاف،همگان به او رجوع كنند.همه گزارشهايى را كه درباره زندگى كسان در كتاب طبرى آمده است در تاريخ خود آوردهام.هيچ شرح حالى را فرو نگذاشتهام.طبرى در اكثر رويدادها گزارشهاى متعدد آورده است.من كاملترين آنها را از كتاب او برگرفتهام و از روايات ديگران مطالبى را كه در طبرى نبود بر آن افزودهام.چون از اين كار بپرداختم در تاريخهاى مشهور نيز نگريستم و از اين تاريخها [از جمله تجارب الامم ]نيز مطالبى كه در طبرى نبود بر آن چه از طبرى گرفته بودم افزودم.» | ||
آن چه درباره [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] گفتيم درباره بسيارى | آن چه درباره [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] گفتيم درباره بسيارى ديگر، از جمله [[ابن خلدون]] نيز راست مىآيد،(نگاه كنيد به العبر 4:1140).زيرا [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] سرچشمهاى است جوشان از روايات درست و نادرستى كه طبرى به قصد حفظ و نگهدارى آنها،همه را در كتاب خود گرد كرده است.طبرى چنان كه در مقدمهاش گويد بر آن نيست كه روايات را در ترازوى سنجش خويش نهد يا تعديل كند،يا درباره آن سخنى گويد.ولى مورخان پسين كه از او بسيار گرفتهاند،برگرفتهشان را در قالبهايى ريختهاند كه براى خود برگزيده بودهاند و هر كدام بر پايه نگرش و پسند خويش بدان شكل و جهت بخشيدهاند.مسكويه نيز از همين مورخان است كه او نيز از طبرى بسيار گرفته است.ولى وى كسى نيست كه گزارشهاى ديگران را بى هيچ سنجش و نقد يكسره در كتاب خويش بريزد.مسكويه تنها به گزارشهايى ارج مىنهد كه داراى ارزش تاريخى است و آنها را با معيار گزينش خويش سازگار مىيابد:گزارشهايى كه به هدف و نگرش مبتنى بر فلسفه اخلاق او كه در مقدمهاش از آن سخن گفته و در آثار ديگرش بر آن اصرار ورزيده است،خدمتى تواند كرد.مسكويه [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] را در نزد ابوبكر احمد بن كامل قاضى كه از ياران طبرى بوده است خوانده و از او اجازه روايت گرفته بوده است.خود،در تجارب الامم در شرح حوادث سال 350 هجرى گويد: «در اين سال ابوبكر احمد بن كامل قاضى درگذشت.من [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] را از او شنيدهام.وى از ياران ابوجعفر [طبرى ]بوده،خود از وى بسيار شنيده بوده است. ولى من از روايات طبرى جز همين كتاب را از ابوبكر قاضى نشنيدهام،كه برخى به قراءت در نزد او، و برخى به اجازت از او بوده است.وى در شارع عبدالصمد مىزيسته و من با وى بسيار نشستهام.» | ||
2.گنجينههاى بزرگ و گرانبهاى آل بويه.مسكويه در تجارب الامم حتى نسبت به دورهاى كه موازى طبرى است بويژه در روزگار پيش از اسلام،متنهاى بىنظير و پر ارزشى را مىآورد كه در آثار مورخانى چون طبرى،[[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]،[[ابن خلدون]] و ديگران ديده نمىشود.براى نمونه اندرز اردشير را نام بايد برد كه به تعبير مينوى«ترجمه عربى آن امروزه در كتاب تجارب الامم براى ما محفوظ و على العجاله بعد از اوستا قديمترين سندى است كه در شكل كتاب براى ما باقى مانده است.» يا زندگينامه خود نوشته (اتوبيوگرافى)انوشروان و سخنرانى او كه سرشار از اطلاعات صريح و مستنبطى است كه پژوهندگان تاريخ آن دوره را براستى به كار مىآيد.مسكويه اين متنهاى بىهمتا و اين اضافات پر ارج را كه ويژه كتاب او است از كجا آورده است؟مسكويه افزون بر جنبههاى فلسفى و استادى و عضويت در انجمنهاى علمى زمان و عنوانهاى ديگر، سرپرست كتابخانههاى بزرگ وزيران و اميران آلبويه،همچون ابن العميد و پسرش ابوالفتح و سپس كتابخانه بزرگ عضد الدوله ديلمى بوده است.مسكويه به مدت هفت سال خازن كتابخانه ابن العميد بود،(تجارب ج 6 حوادث سال 359 ه)كتابخانهاى كه فهرست آن 1056 برگ بود(44 كراسه 24 برگ-آدام متز 1:297)و سرشار از كتابهايى كه همه زمينههاى علم و ادب را شامل مىگرديد.مسكويه خود گويد(حوادث سال 355)كتابهاى آن بيش از صد بار مىشد.يا كتابخانه بزرگ عضدالدوله ديلمى، كسى كه مسكويه تجارب الأمم را هم به نام او نوشته است.مقدسى در احسن التقاسيم (ص 449)آن را چنين وصف مىكند:«گنجورى از بزرگان شهر بر اين كتابخانه اشراف دارد.هيچ كتابى نبود كه تا آن زمان تصنيف شده باشد و عضدالدوله آن را در كتابخانهاش گرد نياورده باشد.در هر سوى آن گنجينههايى است.به همه ديوارهاى دالان و آن | 2.گنجينههاى بزرگ و گرانبهاى آل بويه.مسكويه در تجارب الامم حتى نسبت به دورهاى كه موازى طبرى است بويژه در روزگار پيش از اسلام،متنهاى بىنظير و پر ارزشى را مىآورد كه در آثار مورخانى چون طبرى،[[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]،[[ابن خلدون]] و ديگران ديده نمىشود.براى نمونه اندرز اردشير را نام بايد برد كه به تعبير مينوى«ترجمه عربى آن امروزه در كتاب تجارب الامم براى ما محفوظ و على العجاله بعد از اوستا قديمترين سندى است كه در شكل كتاب براى ما باقى مانده است.» يا زندگينامه خود نوشته (اتوبيوگرافى)انوشروان و سخنرانى او كه سرشار از اطلاعات صريح و مستنبطى است كه پژوهندگان تاريخ آن دوره را براستى به كار مىآيد.مسكويه اين متنهاى بىهمتا و اين اضافات پر ارج را كه ويژه كتاب او است از كجا آورده است؟مسكويه افزون بر جنبههاى فلسفى و استادى و عضويت در انجمنهاى علمى زمان و عنوانهاى ديگر، سرپرست كتابخانههاى بزرگ وزيران و اميران آلبويه،همچون ابن العميد و پسرش ابوالفتح و سپس كتابخانه بزرگ عضد الدوله ديلمى بوده است.مسكويه به مدت هفت سال خازن كتابخانه ابن العميد بود،(تجارب ج 6 حوادث سال 359 ه)كتابخانهاى كه فهرست آن 1056 برگ بود(44 كراسه 24 برگ-آدام متز 1:297)و سرشار از كتابهايى كه همه زمينههاى علم و ادب را شامل مىگرديد.مسكويه خود گويد(حوادث سال 355)كتابهاى آن بيش از صد بار مىشد.يا كتابخانه بزرگ عضدالدوله ديلمى، كسى كه مسكويه تجارب الأمم را هم به نام او نوشته است.مقدسى در احسن التقاسيم (ص 449)آن را چنين وصف مىكند:«گنجورى از بزرگان شهر بر اين كتابخانه اشراف دارد.هيچ كتابى نبود كه تا آن زمان تصنيف شده باشد و عضدالدوله آن را در كتابخانهاش گرد نياورده باشد.در هر سوى آن گنجينههايى است.به همه ديوارهاى دالان و آن گنجينهها، اطاقكهايى از چوب منقوش به درازاى يك قد و پهناى يك ذرع چسبيده است...دفترها بر رفها چيده شدهاند.براى هر دسته از آنها اطاقكها و فهرستهايى است ويژه كه نام كتابها در آن ثبت شده است. جز بزرگان كسى را بدان راه نيست.» بدون شك،مسكويه از اين گنجينهها سود فراوانى برده است.مايههاى تاريخى ويژهاى كه منحصرا در كتاب او ديده مىشود-خواه درباره پيش از اسلام خواه پس از اسلام-برگرفته از منابعى است كه در آن گنجينهها فراهم بوده است. | ||
3.ثابت بن سنان.از سال 295 تا 340 هجرى،تاريخ مسكويه از منابعى بجز طبرى سرچشمه مىگيرد.از اين منابع است تاريخ ثابت بن سنان(متوفى به سال 363 ه)پسر ثابت بن قرّه صابى حرّانى(221-288 ه)دايى هلال بن محسّن صابى.ثابت بن سنان تاريخش از خلافت مقتدر(از سال دويست و چند-قفطى)تا سال 360 هجرى را در بر مىگيرد.ابو اسحق هلال بن محسّن براى تاريخ ثابت بن سنان تتمهاى نوشته است كه به سال 447 مىرسد.(كلودكاهن،دانشنامه ايران و اسلام)،دليل بر اين كه مسكويه از كتاب ثابت بن سنان سود جسته تصريح خود مسكويه است(ج 5،حوادث سال 319 ه). | 3.ثابت بن سنان.از سال 295 تا 340 هجرى،تاريخ مسكويه از منابعى بجز طبرى سرچشمه مىگيرد.از اين منابع است تاريخ ثابت بن سنان(متوفى به سال 363 ه)پسر ثابت بن قرّه صابى حرّانى(221-288 ه)دايى هلال بن محسّن صابى.ثابت بن سنان تاريخش از خلافت مقتدر(از سال دويست و چند-قفطى)تا سال 360 هجرى را در بر مىگيرد.ابو اسحق هلال بن محسّن براى تاريخ ثابت بن سنان تتمهاى نوشته است كه به سال 447 مىرسد.(كلودكاهن،دانشنامه ايران و اسلام)،دليل بر اين كه مسكويه از كتاب ثابت بن سنان سود جسته تصريح خود مسكويه است(ج 5،حوادث سال 319 ه). | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
روذراورى سخنى دارد كه بر مبناى آن بايد هلال صابى را نيز از منابع مسكويه بدانيم. وى در ذيلى كه براى تجارب الامم نوشته است(ص 23)گويد: «ابو اسحق درباره دولت ديلميان كتابى نوشته است كه آن را«التاجى في الدولة الديلميه»ناميده است.كتابى است آراسته و نيكو...ما پايان اين كتاب را با پايان تجارب الامم برابر ديدهايم.در خاتمهاش پارهاى الفاظ شبيه يكديگرند.و تاريخ هر دو مورخ به يك زمان ختم مىشود.كتاب خود موجود است و به جاى آن كه از آن خبر دهيم مىتوان آن را از نزديك ديد.» | روذراورى سخنى دارد كه بر مبناى آن بايد هلال صابى را نيز از منابع مسكويه بدانيم. وى در ذيلى كه براى تجارب الامم نوشته است(ص 23)گويد: «ابو اسحق درباره دولت ديلميان كتابى نوشته است كه آن را«التاجى في الدولة الديلميه»ناميده است.كتابى است آراسته و نيكو...ما پايان اين كتاب را با پايان تجارب الامم برابر ديدهايم.در خاتمهاش پارهاى الفاظ شبيه يكديگرند.و تاريخ هر دو مورخ به يك زمان ختم مىشود.كتاب خود موجود است و به جاى آن كه از آن خبر دهيم مىتوان آن را از نزديك ديد.» | ||
اعتماد بر اين سخن اندكى دشوار است.زيرا مىدانيم تاريخ ابواسحق صابى تا سال 447 هجرى و تاريخ مسكويه تا سال 369 هجرى را در بر مىگيرد چنان كه روذراورى نيز همين را مىگويد.(ذيل ص 8).حتى اگر فرض كنيم كه كتاب مسكويه بيش از 6 بخش بوده(به رغم تصريحى كه در پايان بخش ششم آمده است)اين فرض نيز سست مىنمايد زيرا مسكويه خود به سال 421 درگذشته بوده است.حتى اگر بگوييم در اين جا اشتباهى رخ داده است و مقصود همان ثابت بن سنان صابى است كه تاريخش تا سال 360 يا 363 را(بنابر دو قول)در بر مىگيرد،باز درست نمىنمايد زيرا تاريخ مسكويه خود تا سال 369 امتداد مىيابد،به هر | اعتماد بر اين سخن اندكى دشوار است.زيرا مىدانيم تاريخ ابواسحق صابى تا سال 447 هجرى و تاريخ مسكويه تا سال 369 هجرى را در بر مىگيرد چنان كه روذراورى نيز همين را مىگويد.(ذيل ص 8).حتى اگر فرض كنيم كه كتاب مسكويه بيش از 6 بخش بوده(به رغم تصريحى كه در پايان بخش ششم آمده است)اين فرض نيز سست مىنمايد زيرا مسكويه خود به سال 421 درگذشته بوده است.حتى اگر بگوييم در اين جا اشتباهى رخ داده است و مقصود همان ثابت بن سنان صابى است كه تاريخش تا سال 360 يا 363 را(بنابر دو قول)در بر مىگيرد،باز درست نمىنمايد زيرا تاريخ مسكويه خود تا سال 369 امتداد مىيابد،به هر روى، اگر درست باشد كه مسكويه از هلال نقل كرده است،مىبايست فقط از حوادث سال 364(آغاز تاريخ هلال)تا 369 (انتهاى تجارب الامم)از تاريخ هلال نيز گرفته باشد.با توجه به اين كه مسكويه در نوشتن اين سالها خود نيز منبع تاريخ خويش بوده است با اين همه، اين مانع از آن نبوده است كه مسكويه از كتابهاى معاصراناش، از جمله كتاب هلال صابى يا ديگران نيز سود جسته باشد. | ||
4.مسكويه به عنوان منبعى براى تجارب الامم.بارى،منابع مسكويه تا پيش از سال 340 هجرى هر چه | 4.مسكويه به عنوان منبعى براى تجارب الامم.بارى،منابع مسكويه تا پيش از سال 340 هجرى هر چه باشد، از آن پس، وضع به گونهاى ديگر است.مسكويه هنگامى كه حوادث سال 340 هجرى را آغاز مىكند خود گويد: | ||
«بيشتر گزارشهايى كه پس از اين سال مىآورم از مشاهدهها و ديدههاى خود من،يا گزارشى است همسنگ ديدههاى من كه از ديگران شنيدهام.زيرا همچون استاد رئيس ابوالفضل محمد بن الحسين بن العميد-كه خدا از او خشنود باد-در اين يا آن واقعه، تدبيرهاى خويش را، و پيش آمدهايى را كه براى وى رخ داده،به من خبر داده است.گزارش چنين كسى در اين كه بدان اعتماد كنم و به راستى آن اطمينان | «بيشتر گزارشهايى كه پس از اين سال مىآورم از مشاهدهها و ديدههاى خود من،يا گزارشى است همسنگ ديدههاى من كه از ديگران شنيدهام.زيرا همچون استاد رئيس ابوالفضل محمد بن الحسين بن العميد-كه خدا از او خشنود باد-در اين يا آن واقعه، تدبيرهاى خويش را، و پيش آمدهايى را كه براى وى رخ داده،به من خبر داده است.گزارش چنين كسى در اين كه بدان اعتماد كنم و به راستى آن اطمينان يابم، از ديدههاى خود من كمتر نتواند بود.نيز مانند ابومحمد مهلّبى-كه رحمت خدا بر او باد-بيشتر حوادث روزگارش را براى من بازگفته است، و اين به علت طول صحبت و كثرت مجالست با وى بوده است.بسيارى از بزرگان عصر اين دو تن،خبرهايى به من دادهاند كه از آنها پند توان گرفت.من همه رخدادهايى را كه در ياد دارم، و آن چه را كه از ديگران شنيده،يا خود آزمودهام،همه را به خواست خدا باز خواهم گفت.» | ||
بارى،تاريخ مسكويه-به هر روى-تا سال 369 هجرى را در بر مىگيرد و از آن در نمىگذرد.با اين كه وى تا 421 هجرى،يعنى نيم قرن پس از آن نيز زيسته و به دليلى كه اينك بر ما معلوم | بارى،تاريخ مسكويه-به هر روى-تا سال 369 هجرى را در بر مىگيرد و از آن در نمىگذرد.با اين كه وى تا 421 هجرى،يعنى نيم قرن پس از آن نيز زيسته و به دليلى كه اينك بر ما معلوم نيست، از نوشتن بازمانده تاريخ روزگارش باز مىايستد.با اين همه در آن جا كه سخن از قرن چهارم و روزگار آل بويه است،تجارب الأمم به عنوان مأخذ دست اول،يا به گفته مارگليوث)lanigirO(مىدرخشد. | ||
== نام كتاب == | == نام كتاب == | ||
نام كتاب بىهيچ كاست و فزود تجارب الامم [آزمونهاى مردمان] است.مسكويه در مقدمهاى كه بر تصنيفش نوشته به نام كتابش تصريح كرده است.در مقدمهاش مىگويد: | نام كتاب بىهيچ كاست و فزود تجارب الامم [آزمونهاى مردمان] است.مسكويه در مقدمهاى كه بر تصنيفش نوشته به نام كتابش تصريح كرده است.در مقدمهاش مىگويد:«پس، اين كتاب را گرد آوردهام و آن را تجارب الامم ناميدهام.» دستهاى از نويسندگان، از جمله [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]](7:118،868)و قفطى(ص 331)و بيهقى(صص 18-19)و ابن خلكان (2:9)و [[ابن خلدون]](3:772)و خوانسارى(1:255)نام اثر مسكويه را درست ضبط كرده چيزى بر آن نيفزودهاند.ولى در آثار هر يك از ابوسليمان(ص 347)و روذرواى در ذيل(ص 5)و سخاوى به نقل از اتحاف الورى(روزنتال:441)دنباله «و عواقب الهمم» بر آن افزوده شده است.اين افزوده در اعيان الشيعه عاملى(10:146)به صورت تعاقب الهمم است كه كايتانى)inateaC((مقدمه عكسى)آن را biqaaT به كسر قاف ضبط كرده است كه از دو جهت نادرست است.اين افزودهها به هر صورت كه باشد، از سجع گرايى كه بويژه در نامگذارى كتابها باب بوده است سرچشمه مىگيرد.اين شيوه چندان رايج بوده است كه كاتبان و ناسخان، اگر نام كتابى را بدون دو پاره هماهنگ مىديدند خود بر آن سجعى مىافزودهاند.بارى، افزوده تعاقب الهمم يا عواقب الهمم ساختگى است و بخشى از نام كتاب مسكويه نيست.زيرا چنان كه در آغاز گفتيم، وى خود به نام كتابش تصريح كرده است.شگفتى در اين است كه كاتب يا نسخهبردارى كه مقدمه كتاب را و تصريح مسكويه را خود در اين باره رونويس كرده است مىبينيم در عبارات پايانى دستنوشتهاش،مقدمه مصنف و نامگذارى خود صاحب اثر را از ياد برده، نام كتاب را يك بار تجارب الامم و عواقب الهمم و بار ديگر عواقب الهمم و تجارب الامم نوشته است. | ||
== نسخههاى خطى متن عربى تجارب الامم == | == نسخههاى خطى متن عربى تجارب الامم == | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
نسخه اياصوفيا نسخهاى است به لحاظ قدمت و صحت نسبى بسيار ارزشمند. | نسخه اياصوفيا نسخهاى است به لحاظ قدمت و صحت نسبى بسيار ارزشمند. | ||
نسخه اياصوفيا و خاورشناسان:خاورشناس كايتانى)inateaC(بخشهاى نخست و پنجم و ششم نسخه اياصوفيا را از سوى بنياد گيب به طور عكسى)elimiscaf(منتشر كرد.(ليدن،به ترتيب در سالهاى 1909،1913،1917 م.)بنياد گيب تصميم داشت كه پس از نشر عكسى بخش 5 و 6 كه ادامه [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] به حساب مىآمد و جاى خالى آن بيشتر احساس مىشد،بخشهاى ميانى اين اثر(بخشهاى 2،3،4)را نيز دنبال كند)vix.P,ecaferP,aniteaC(تا سرانجام و در شرايط مساعد به تصحيح همه بخشها بپردازد.ولى كايتانى و يارانش در بنياد گيب به دلايلى كه شرايط دشوار جنگ | نسخه اياصوفيا و خاورشناسان:خاورشناس كايتانى)inateaC(بخشهاى نخست و پنجم و ششم نسخه اياصوفيا را از سوى بنياد گيب به طور عكسى)elimiscaf(منتشر كرد.(ليدن،به ترتيب در سالهاى 1909،1913،1917 م.)بنياد گيب تصميم داشت كه پس از نشر عكسى بخش 5 و 6 كه ادامه [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] به حساب مىآمد و جاى خالى آن بيشتر احساس مىشد،بخشهاى ميانى اين اثر(بخشهاى 2،3،4)را نيز دنبال كند)vix.P,ecaferP,aniteaC(تا سرانجام و در شرايط مساعد به تصحيح همه بخشها بپردازد.ولى كايتانى و يارانش در بنياد گيب به دلايلى كه شرايط دشوار جنگ اول، از آنها بود،در عمل ناكام ماندند و اين سه بخش همچنان متروك ماند.چاپ عكسى كايتانى همراه با ملحقاتى است به زبان انگليسى از اين قرار:در بخش نخست،مقدمه كايتانى(5 صفحه)،سخنى از آمدروز)zordemA(درباره مسكويه(13 صفحه)فهرست مطالب و فهرست اعلام بخش اول به قلم ملونى)inoleM.G(لسترنج)egnartseL.G(فهرست مطالب و فهرست اعلام را پيش از چاپ يك بار ديده بوده است. | ||
در بخش پنجم،مقدمهاى از كايتانى(4 صفحه)،فهرست مطالب و فهرست اعلام.اما در بخش ششم،جز مقدمه لسترنج(2 صفحه)چيزى پيوست نشده است.آمدروز بخشهاى پنجم و ششم نسخه اياصوفيا را با حذف 56 صفحه از آغاز بخش پنجم و الحاق 28 صفحه نخست بخش ششم به انتهاى بخش پنجم منتشر كرد و ذيل تجارب الأمم نوشته ابوشجاع ظهير الدين روذراورى(مشتمل بر سالهاى 369 تا 389 هجرى)را همراه با بخش هشتم تاريخ ابوالحسين هلال بن المحسّن بن ابراهيم صابى كاتب (مشتمل بر سالهاى 389 تا 393)در يك مجلد،به دو مجلد پنجم و ششم افزود.(قاهره 1914-1916)آمدروز در نيمه راه تصحيح ذيل درگذشت كه مارگليوث نيمه دوم آن را تصحيح كرد و كار را به پايان برد(مارگليوث،مقدمه).I.P(پس،همه آنچه آمدروز و در نهايت مارگليوث تصحيح و چاپ كردند دو مجلد پنجم و ششم تجارب الأمم بود با افزودن يك مجلد الحاقى(ذيل روذراورى+بخش هشتم تاريخ هلال صابى). | در بخش پنجم،مقدمهاى از كايتانى(4 صفحه)،فهرست مطالب و فهرست اعلام.اما در بخش ششم،جز مقدمه لسترنج(2 صفحه)چيزى پيوست نشده است.آمدروز بخشهاى پنجم و ششم نسخه اياصوفيا را با حذف 56 صفحه از آغاز بخش پنجم و الحاق 28 صفحه نخست بخش ششم به انتهاى بخش پنجم منتشر كرد و ذيل تجارب الأمم نوشته ابوشجاع ظهير الدين روذراورى(مشتمل بر سالهاى 369 تا 389 هجرى)را همراه با بخش هشتم تاريخ ابوالحسين هلال بن المحسّن بن ابراهيم صابى كاتب (مشتمل بر سالهاى 389 تا 393)در يك مجلد،به دو مجلد پنجم و ششم افزود.(قاهره 1914-1916)آمدروز در نيمه راه تصحيح ذيل درگذشت كه مارگليوث نيمه دوم آن را تصحيح كرد و كار را به پايان برد(مارگليوث،مقدمه).I.P(پس،همه آنچه آمدروز و در نهايت مارگليوث تصحيح و چاپ كردند دو مجلد پنجم و ششم تجارب الأمم بود با افزودن يك مجلد الحاقى(ذيل روذراورى+بخش هشتم تاريخ هلال صابى). |
ویرایش