۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
جز (جایگزینی متن - '،م' به '، م') |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
تا پيش از عصر سيوطى،تأليفاتى كه،قطع نظر از جامعيت و دامنۀ اشتمال،كما بيش شبيه يا هم موضوع با اتقان باشد تدوين شده بود كه [[سيوطى]] خود به اسامى مهمترين آنها تصريح دارد:فنون الافنان فى علوم القرآن(تأليف [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]])، جمال القراء(تأليف سخاوى)،المرشد الوجيز فى علوم تتعلق بالقرآن العزيز(تأليف ابوشامه)،البرهان فى مشكلات القرآن(اثر عزيز بن عبدالملك معروف به شيذله). | تا پيش از عصر سيوطى،تأليفاتى كه،قطع نظر از جامعيت و دامنۀ اشتمال،كما بيش شبيه يا هم موضوع با اتقان باشد تدوين شده بود كه [[سيوطى]] خود به اسامى مهمترين آنها تصريح دارد:فنون الافنان فى علوم القرآن(تأليف [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]])، جمال القراء(تأليف سخاوى)،المرشد الوجيز فى علوم تتعلق بالقرآن العزيز(تأليف ابوشامه)،البرهان فى مشكلات القرآن(اثر عزيز بن عبدالملك معروف به شيذله). | ||
سپس در قرن نهم آثار جامعترى تأليف مىگردد.[[سيوطى]] به چند اثر كه استادان يا همقرنان او تأليف كردهاند اشاره دارد؛از جمله به كتابى در علوم تفسير(بدون نام) از ابوعبدالله محيى الدين كافيجى استاد سيوطى،و جامعتر از | سپس در قرن نهم آثار جامعترى تأليف مىگردد.[[سيوطى]] به چند اثر كه استادان يا همقرنان او تأليف كردهاند اشاره دارد؛از جمله به كتابى در علوم تفسير(بدون نام) از ابوعبدالله محيى الدين كافيجى استاد سيوطى،و جامعتر از آن، مواقع العلوم فى مواقع النجوم،از جلال الدين بلقينى،استاد ديگرش،سپس البرهان فى علوم القرآن اثر بدر الدين محمد بن عبدالله زركشى(745-794 ق)كه يكى از منابع اساسى [[سيوطى]] در تأليف اتقان است و ابواب و تبويب اتقان و نيز موضوعات آن به ميزان قابل توجهى مقتبس از آن است. | ||
از طرف ديگر،[[سيوطى]] تفسيرى به نام التحبير داشته كه در مقدمۀ آن بسيارى از اين مباحث را آورده بوده،سپس اين مباحث يعنى اين مقدمه را تنقيح مىكند و سامان بهترى به آن مىدهد و احتمال دارد كه متن يعنى تفسير را هم گسترش داده باشد.بارى تفسير جديدش را مجمع البحرين و مطلع البدرين مىنامد.معلوم نيست كه اين دو تفسير به اتمام رسيده يا تفسير بر همۀ قرآن مجيد باشد،اينقدر هست كه از رهگذر مقدمهنويسى بر آنها،اين دايرة المعارف عظيم پديد مىآيد كه يادآور مقدمۀ معروف [[ابن خلدون]] است كه آن هم اهميتش بر ذى المقدمه(يعنى تاريخ [[العبر]])مىچربد. | از طرف ديگر،[[سيوطى]] تفسيرى به نام التحبير داشته كه در مقدمۀ آن بسيارى از اين مباحث را آورده بوده،سپس اين مباحث يعنى اين مقدمه را تنقيح مىكند و سامان بهترى به آن مىدهد و احتمال دارد كه متن يعنى تفسير را هم گسترش داده باشد.بارى تفسير جديدش را مجمع البحرين و مطلع البدرين مىنامد.معلوم نيست كه اين دو تفسير به اتمام رسيده يا تفسير بر همۀ قرآن مجيد باشد،اينقدر هست كه از رهگذر مقدمهنويسى بر آنها،اين دايرة المعارف عظيم پديد مىآيد كه يادآور مقدمۀ معروف [[ابن خلدون]] است كه آن هم اهميتش بر ذى المقدمه(يعنى تاريخ [[العبر]])مىچربد. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
بعضى از مباحث يا فصول هشتادگانۀ اتقان كه هر يك از آنها«نوع»نام دارد از اين قرار است:شناخت آيات مكى و مدنى،شناخت آيات حضرى و سفرى، نخستين قسمتى كه از قرآن نازل شد،شناخت آخرين آيه،شناخت سبب نزول،در جمع و ترتيب قرآن،در آداب تلاوت قرآن،آنچه در قرآن به غير لغت عرب است،در شناخت ادواتى كه مفسر به آنها نياز دارد،در شناخت اعراب قرآن،در قواعد مهمى كه مفسر به شناخت آنها نيازمند است،در شناخت محكم و متشابه،در عام و | بعضى از مباحث يا فصول هشتادگانۀ اتقان كه هر يك از آنها«نوع»نام دارد از اين قرار است:شناخت آيات مكى و مدنى،شناخت آيات حضرى و سفرى، نخستين قسمتى كه از قرآن نازل شد،شناخت آخرين آيه،شناخت سبب نزول،در جمع و ترتيب قرآن،در آداب تلاوت قرآن،آنچه در قرآن به غير لغت عرب است،در شناخت ادواتى كه مفسر به آنها نياز دارد،در شناخت اعراب قرآن،در قواعد مهمى كه مفسر به شناخت آنها نيازمند است،در شناخت محكم و متشابه،در عام و خاص، مقدم و مؤخر، مجمل و مبين، مطلق و مقيد، مفهوم و منطوق و حقيقت و مجاز و تشبيه و استعارههاى قرآن،در فواصل آيات،در سرآغاز سورهها،در مناسبت آيات و سورهها،در اعجاز قرآن،در امثال قرآن،در سوگندهاى قرآن،در جدل قرآن،در مبهمات،در فضايل،در بيان فاضل و افضل قرآن،در رسم الخط و آداب نوشتن آن،در شناخت تفسير و تأويل و بيان فضيلت و نياز به آن،در شناخت شروط مفسر و آداب تفسير،در غرايب تفسير،و در طبقات مفسرين. | ||
==شيوه نگارش== | ==شيوه نگارش== | ||
محمد ابوالفضل | محمد ابوالفضل ابراهيم، مصحح متن اصلى عربى اتقان در معرفى شيوۀ نگارش [[سيوطى]] چنين مىنويسد: | ||
ابتدا موضوعى را بيان مىكند و مشهورترين كسانى را كه دربارۀ آن موضوع كتاب تأليف كردهاند نام مىبرد،آنگاه فايدۀ دانستن آن موضوع و اهميت و نقش آن را در شناخت و تفسير معانى قرآن بيان مىنمايد،سپس مسائل و فروع و نكاتش را بازگو مىكند.در بيان تمام اين مطالب به قرآن و حديث يا اقوال دانشمندان فن استشهاد مىنمايد،و گاهى قسمتهايى از كتابهايى كه دربارۀ آن موضوع هست به طور كامل يا خلاصه شده نقل مىكند و در موارد بسيارى در پايان فصل رأى خودش را نيز مىنگارد.[2] | ابتدا موضوعى را بيان مىكند و مشهورترين كسانى را كه دربارۀ آن موضوع كتاب تأليف كردهاند نام مىبرد،آنگاه فايدۀ دانستن آن موضوع و اهميت و نقش آن را در شناخت و تفسير معانى قرآن بيان مىنمايد،سپس مسائل و فروع و نكاتش را بازگو مىكند.در بيان تمام اين مطالب به قرآن و حديث يا اقوال دانشمندان فن استشهاد مىنمايد،و گاهى قسمتهايى از كتابهايى كه دربارۀ آن موضوع هست به طور كامل يا خلاصه شده نقل مىكند و در موارد بسيارى در پايان فصل رأى خودش را نيز مىنگارد.[2] |
ویرایش