تشريح المقاصد في شرح الفرائد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه«' به 'ه «'
جز (Hbaghizadeh@noornet.net صفحهٔ تشریح المقاصد في شرح الفرائد را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به تشريح المقاصد في شرح الفرائد منتقل کرد)
جز (جایگزینی متن - 'ه«' به 'ه «')
خط ۸۳: خط ۸۳:
اسناد هر حكمى به موضوعى، به حسب نفس الامر و واقع از سه حال خارج نيست:
اسناد هر حكمى به موضوعى، به حسب نفس الامر و واقع از سه حال خارج نيست:


1. آنكه حكم در واقع براى موضوع مزبور ثابت و واجب باشد؛ نظير حكم به وجوب براى حضرت حق تعالى در جمله«الله واجب» يا حكم به وجود براى حضرتش جل و علا در جمله«الله موجود»؛ چه آنكه وجودش عين وجوب مى‌باشد؛
1. آنكه حكم در واقع براى موضوع مزبور ثابت و واجب باشد؛ نظير حكم به وجوب براى حضرت حق تعالى در جمله «الله واجب» يا حكم به وجود براى حضرتش جل و علا در جمله «الله موجود»؛ چه آنكه وجودش عين وجوب مى‌باشد؛


2. آنكه حكم در واقع از موضوع مسلوب، بلكه اسنادش به آن، ممتنع باشد، مانند حكم به وجود براى شريك البارى در جمله«شريك البارى موجود» يا اسناد ظلم و جهل و صفات نقص به خداوند متعال؛
2. آنكه حكم در واقع از موضوع مسلوب، بلكه اسنادش به آن، ممتنع باشد، مانند حكم به وجود براى شريك البارى در جمله «شريك البارى موجود» يا اسناد ظلم و جهل و صفات نقص به خداوند متعال؛


3. آنكه حكم در واقع نه براى موضوع ثابت است و نه مسلوب از آن مى‌باشد، بلكه هر يك از ثبوت حكم و سلب آن براى موضوع، محتمل و هيچ‌يك ترجيحى بر ديگرى ندارد.
3. آنكه حكم در واقع نه براى موضوع ثابت است و نه مسلوب از آن مى‌باشد، بلكه هر يك از ثبوت حكم و سلب آن براى موضوع، محتمل و هيچ‌يك ترجيحى بر ديگرى ندارد.


از كيفيت نسبت در قسم اول، به«وجوب» و در قسم دوم، به«امتناع» و در قسم سوم، به«امكان» نام مى‌برند.
از كيفيت نسبت در قسم اول، به «وجوب» و در قسم دوم، به «امتناع» و در قسم سوم، به «امكان» نام مى‌برند.


امكان، خود، به دو معنا بين ارباب فن مورد اصطلاح قرار گرفته:
امكان، خود، به دو معنا بين ارباب فن مورد اصطلاح قرار گرفته:
خط ۹۹: خط ۹۹:
امكان ثبوتى، در مقابل امتناع و استحاله است؛ مثلا مى‌گويند:
امكان ثبوتى، در مقابل امتناع و استحاله است؛ مثلا مى‌گويند:


«ممكن است انسانى در خارج، وجود يابد كه داراى سه سر باشد»؛ معناى اين عبارت، آن نيست كه در خارج، چنين انسانى حتما تحقق دارد، بلكه مقصود آن است كه وجود چنين موجودى مستحيل نمى‌باشد، بلكه به حسب واقع، وجود و عدمش با هم مساويند و از اين قسم امكان، به«عالم تصور» نيز نام مى‌برند.
«ممكن است انسانى در خارج، وجود يابد كه داراى سه سر باشد»؛ معناى اين عبارت، آن نيست كه در خارج، چنين انسانى حتما تحقق دارد، بلكه مقصود آن است كه وجود چنين موجودى مستحيل نمى‌باشد، بلكه به حسب واقع، وجود و عدمش با هم مساويند و از اين قسم امكان، به «عالم تصور» نيز نام مى‌برند.


امكان وقوعى، آن است كه شىء مورد حكم در خارج تحقق يافته و وجود داشته باشد؛ مثلا وقتى مى‌گويند:
امكان وقوعى، آن است كه شىء مورد حكم در خارج تحقق يافته و وجود داشته باشد؛ مثلا وقتى مى‌گويند:
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
«زيد عادل است»، منظور آن است كه علاوه بر عدم استحاله عدالت در وى، اصلا در خارج اين صفت براى او ثابت و موجود مى‌باشد.
«زيد عادل است»، منظور آن است كه علاوه بر عدم استحاله عدالت در وى، اصلا در خارج اين صفت براى او ثابت و موجود مى‌باشد.


و از اين قسم امكان، به«عالم ثبوت و كشف تصديقى» نيز اسم مى‌برند.
و از اين قسم امكان، به «عالم ثبوت و كشف تصديقى» نيز اسم مى‌برند.


...
...
خط ۱۲۶: خط ۱۲۶:
[[رده:اصول فقه (آثارکلی)]]
[[رده:اصول فقه (آثارکلی)]]
[[رده:اصول فقه شیعه]]
[[رده:اصول فقه شیعه]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش