ابن هشام، عبدالله بن یوسف: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شوكانى' به 'شوكانى '
جز (جایگزینی متن - '[[[[' به '[[')
جز (جایگزینی متن - 'شوكانى' به 'شوكانى ')
خط ۴۴: خط ۴۴:
وى نخست حنفى مذهب بود، سپس به مذهب شافعى روى آورد و چون در مدارس شافعى به مقام شايسته‌اى نرسيد، در 756ق به مذهب حنبلى گراييد تا بتواند در مدارس حنبليان به مقام استادى دست يابد؛ از همين‌رو کتاب مختصر خرقى را كه لازمه تدريس در اين مدارس بود، در مدتى اندك حفظ كرد و بدين‌سان به مقصود خود نايل آمد. بدين‌سان ملاحظه مى‌شود كه وى نيز همانند سلف خود ابن مالك، در راه رسيدن به مقاصد خويش، از تغيير مذهب ابائى نداشته است.
وى نخست حنفى مذهب بود، سپس به مذهب شافعى روى آورد و چون در مدارس شافعى به مقام شايسته‌اى نرسيد، در 756ق به مذهب حنبلى گراييد تا بتواند در مدارس حنبليان به مقام استادى دست يابد؛ از همين‌رو کتاب مختصر خرقى را كه لازمه تدريس در اين مدارس بود، در مدتى اندك حفظ كرد و بدين‌سان به مقصود خود نايل آمد. بدين‌سان ملاحظه مى‌شود كه وى نيز همانند سلف خود ابن مالك، در راه رسيدن به مقاصد خويش، از تغيير مذهب ابائى نداشته است.


ابن هشام با استادش ابوحيان غرناطى، دشمنى بسيار داشت. برخى اين دشمنى را ناشى از حسادت ابن هشام نسبت به مقام برجسته و بارز ابوحيان مى‌دانند. به گفته شوكانى چون ابوحيان بزرگ‌ترين نحوى روزگار خود به شمار مى‌رفت، ابن هشام مى‌خواست از راه رقابت و در افتادن با او، براى خود شهرتى كسب كند، اما دشمنى او احتمالاً انگيزه ديگرى نيز داشته است و آن اين‌كه ابن هشام كه سخت شيفته و حامى آثار ابن مالك بود و نسبت به آراء نحوى او تعصب خاصى داشت، نمى‌توانست انتقادات شديد ابوحيان را نسبت به آراء و آثار ابن مالك تحمل كند و از اين‌رو با وى از در مخالفت و دشمنى درآمد.
ابن هشام با استادش ابوحيان غرناطى، دشمنى بسيار داشت. برخى اين دشمنى را ناشى از حسادت ابن هشام نسبت به مقام برجسته و بارز ابوحيان مى‌دانند. به گفته [[شوکانی، محمد|شوكانى]]  چون ابوحيان بزرگ‌ترين نحوى روزگار خود به شمار مى‌رفت، ابن هشام مى‌خواست از راه رقابت و در افتادن با او، براى خود شهرتى كسب كند، اما دشمنى او احتمالاً انگيزه ديگرى نيز داشته است و آن اين‌كه ابن هشام كه سخت شيفته و حامى آثار ابن مالك بود و نسبت به آراء نحوى او تعصب خاصى داشت، نمى‌توانست انتقادات شديد ابوحيان را نسبت به آراء و آثار ابن مالك تحمل كند و از اين‌رو با وى از در مخالفت و دشمنى درآمد.


بيشتر تأليفات ابن هشام همانند ديگر نحويان هم‌روزگارش شرح، تفسير و اختصار است و چنان‌كه مى‌دانيم از اواسط سده 5ق به بعد كه در واقع بايد آن را دوران ركود علم نحو خواند، نحويان هيچ ابداع و ابتكارى از خود نداشتند و حتى نحويان معروفى چون ابن مالك نيز بيشتر به تلخيص، شرح و نظم آثار ديگران روى مى‌آوردند. ابن هشام نيز از اين قاعده مستثنى نبود، با اين‌همه، به درستى نمى‌دانيم كه گرايش شديد مردم نسبت به آثار او از چيست و چرا پس از قرن‌ها هنوز برخى آثار او همچنان در صدر كتب درسى قرار دارد.
بيشتر تأليفات ابن هشام همانند ديگر نحويان هم‌روزگارش شرح، تفسير و اختصار است و چنان‌كه مى‌دانيم از اواسط سده 5ق به بعد كه در واقع بايد آن را دوران ركود علم نحو خواند، نحويان هيچ ابداع و ابتكارى از خود نداشتند و حتى نحويان معروفى چون ابن مالك نيز بيشتر به تلخيص، شرح و نظم آثار ديگران روى مى‌آوردند. ابن هشام نيز از اين قاعده مستثنى نبود، با اين‌همه، به درستى نمى‌دانيم كه گرايش شديد مردم نسبت به آثار او از چيست و چرا پس از قرن‌ها هنوز برخى آثار او همچنان در صدر كتب درسى قرار دارد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش