۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '( ' به '(') |
جز (جایگزینی متن - 'سید احمد خوانساری' به 'سید احمد خوانساری ') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
در 12 سالگى طبق مشيت الهى از نعمت سرپرستى پدر محروم گرديدم، ولى از آنجا كه طرق فضل الهى و عنايت بارى محدود نيست، مادرم كه بانوى بسيار بزرگوار و مقدس و همچون پدر، از شجرۀ طيبۀ ولايت و از خاندان روحانيت بود، به تربيت من همّت مخصوص گمارد. او مصممتر و قوىتر از گذشته من را تشويق و تحريص به كسب علم و تحصيل معرفت مىكرد و در اين راه هيچ گاه از دعا و توسل فراموشم نمىكرد و به قول خودش هر شب هنگام سحر، از خدا مىخواست كه: حسين را اهلش كند. از رهگذر اين دعاهاى خالصانه و تشويقهاى مشفقانه در من عزمى پيدا شد كه توانستم ناملايمات پيش آمده از فقدان پدر را تحمل كرده و به طريق خود ادامه بدهم... | در 12 سالگى طبق مشيت الهى از نعمت سرپرستى پدر محروم گرديدم، ولى از آنجا كه طرق فضل الهى و عنايت بارى محدود نيست، مادرم كه بانوى بسيار بزرگوار و مقدس و همچون پدر، از شجرۀ طيبۀ ولايت و از خاندان روحانيت بود، به تربيت من همّت مخصوص گمارد. او مصممتر و قوىتر از گذشته من را تشويق و تحريص به كسب علم و تحصيل معرفت مىكرد و در اين راه هيچ گاه از دعا و توسل فراموشم نمىكرد و به قول خودش هر شب هنگام سحر، از خدا مىخواست كه: حسين را اهلش كند. از رهگذر اين دعاهاى خالصانه و تشويقهاى مشفقانه در من عزمى پيدا شد كه توانستم ناملايمات پيش آمده از فقدان پدر را تحمل كرده و به طريق خود ادامه بدهم... | ||
در ابتداى طلبگى، در مدرسۀ ميرزا مهدى حجرهاى گرفتم و آنجا مشغول درس و بحث شدم، از ابتداى مقدمات تا معالم را خدمت مرحوم حاج آقا آخوند زفرهاى بودم. معالم را خدمت مرحوم [[سید احمد خوانساری]] خواندم. | در ابتداى طلبگى، در مدرسۀ ميرزا مهدى حجرهاى گرفتم و آنجا مشغول درس و بحث شدم، از ابتداى مقدمات تا معالم را خدمت مرحوم حاج آقا آخوند زفرهاى بودم. معالم را خدمت مرحوم [[موسوی خوانساری، احمد|سید احمد خوانساری]] خواندم. | ||
==اساتید== | ==اساتید== |
ویرایش