پرش به محتوا

در ساحل تقریب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>'
جز (جایگزینی متن - 'سيد مرتضى' به 'سيد مرتضى')
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
خط ۴۰: خط ۴۰:
'''در ساحل تقريب'''، اثر [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيت‌الله جعفر سبحانى]]، در موضوع تقريب بين مذاهب و وحدت اسلامى، به زبان فارسى است.
'''در ساحل تقريب'''، اثر [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيت‌الله جعفر سبحانى]]، در موضوع تقريب بين مذاهب و وحدت اسلامى، به زبان فارسى است.


اين رساله كوچك، پياده‌شده نوار دو سخنرانى است كه در جلسات آموزشى - توجيهى روحانيون و معين‌هاى كاروان‌هاى حج ايراد گرديده، غبار ابهام را از برخى از اصول عقيدتى برطرف نموده، به مشتركات ميان مذاهب ارج نهاده و ويژگى‌هاى عقيدتى شيعه را با برهان و دليل روشن ساخته است <ref>پيشگفتار، ص6</ref>.
اين رساله كوچك، پياده‌شده نوار دو سخنرانى است كه در جلسات آموزشى - توجيهى روحانيون و معين‌هاى كاروان‌هاى حج ايراد گرديده، غبار ابهام را از برخى از اصول عقيدتى برطرف نموده، به مشتركات ميان مذاهب ارج نهاده و ويژگى‌هاى عقيدتى شيعه را با برهان و دليل روشن ساخته است <ref>پيشگفتار، ص6</ref>


يكى از راه‌هاى دستيابى به تقريب، آگاهى مسلمانان از عقايد يكديگر است؛ زيرا مسلمانان در بسيارى از اصول، وحدت نظريه دارند و در بخشى از مسائل - كه بيشتر كلامى و فقهى است - داراى نقطه‌نظرهاى مختلفى هستند <ref>متن كتاب، ص8</ref>.
يكى از راه‌هاى دستيابى به تقريب، آگاهى مسلمانان از عقايد يكديگر است؛ زيرا مسلمانان در بسيارى از اصول، وحدت نظريه دارند و در بخشى از مسائل - كه بيشتر كلامى و فقهى است - داراى نقطه‌نظرهاى مختلفى هستند <ref>متن كتاب، ص8</ref>


مؤلف مى‌گويد: «در گذشته، رابطه علمى ميان دو گروه، بسيار محكم و استوار بود. در بغداد گروه بسيارى از طوايف اسلامى پاى منبر [[شيخ مفيد]]، [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] گرد مى‌آمدند و به تضارب آرا و تبادل انديشه مى‌پرداختند، ولى در اين پنچ قرن اخير، اين رابطه ضعيف‌تر و آگاهى از عقايد شيعه كم‌رنگ‌تر شده است» <ref>همان، ص9 و 10</ref>.
مؤلف مى‌گويد: «در گذشته، رابطه علمى ميان دو گروه، بسيار محكم و استوار بود. در بغداد گروه بسيارى از طوايف اسلامى پاى منبر [[شيخ مفيد]]، [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] گرد مى‌آمدند و به تضارب آرا و تبادل انديشه مى‌پرداختند، ولى در اين پنچ قرن اخير، اين رابطه ضعيف‌تر و آگاهى از عقايد شيعه كم‌رنگ‌تر شده است» <ref>همان، ص9 و 10</ref>


ايشان به دنبال ذكر اين نكته كه علماى شيعه، از عقايد فرق ديگر، آگاهى كامل دارند و پيوسته بر مشتركات تكيه مى‌كنند و به تقريب فرامى‌خوانند، برخلاف ديگران كه شناختشان از عقايد شيعه، بسيار ناچيز است و پيوسته بر ويژگى‌ها و مختصات شيعه تكيه مى‌كنند و نامى از مشتركات نمى‌برند، به توضيح برخى از مسائل مربوط به شيعه كه بسيار مطرح مى‌شود، مى‌پردازد.
ايشان به دنبال ذكر اين نكته كه علماى شيعه، از عقايد فرق ديگر، آگاهى كامل دارند و پيوسته بر مشتركات تكيه مى‌كنند و به تقريب فرامى‌خوانند، برخلاف ديگران كه شناختشان از عقايد شيعه، بسيار ناچيز است و پيوسته بر ويژگى‌ها و مختصات شيعه تكيه مى‌كنند و نامى از مشتركات نمى‌برند، به توضيح برخى از مسائل مربوط به شيعه كه بسيار مطرح مى‌شود، مى‌پردازد.
خط ۵۰: خط ۵۰:
«پيدايش شيعه»، اولين مسئله‌اى است كه مؤلف آن را توضيح مى‌دهد. ايشان در اين‌باره مى‌نويسد: تشيع، جز «پذيرش اسلام با اعتقاد به ولايت بلافصل امير مؤمنان على(ع)» چيز ديگرى نيست و چون ولايت آن حضرت در قرآن و سنت وارد شده است، پس اسلام و تشيع داراى يك مبدأ و در يك زمان متولد شده‌اند.
«پيدايش شيعه»، اولين مسئله‌اى است كه مؤلف آن را توضيح مى‌دهد. ايشان در اين‌باره مى‌نويسد: تشيع، جز «پذيرش اسلام با اعتقاد به ولايت بلافصل امير مؤمنان على(ع)» چيز ديگرى نيست و چون ولايت آن حضرت در قرآن و سنت وارد شده است، پس اسلام و تشيع داراى يك مبدأ و در يك زمان متولد شده‌اند.


وى براى اثبات اين مدعا دلايل متعددى آورده، مثل حديث «يوم الدار»، «حديث منزلت» و «حديث غدير» <ref>متن كتاب، ص12</ref>.
وى براى اثبات اين مدعا دلايل متعددى آورده، مثل حديث «يوم الدار»، «حديث منزلت» و «حديث غدير» <ref>متن كتاب، ص12</ref>


نويسنده در پاسخ به اين سؤال كه چرا اين گروه را «شيعه» مى‌خوانند، مى‌گويد: اين نام‌گذارى مربوط به خود پيامبر(ص) است. مفسران مى‌نويسند: آنگاه كه آيه ''' «إن الذين آمنو و عملوا الصالحات أولئك هم خير البرية» ''' <ref>بينه: 7</ref> فرود آمد، پيامبر(ص) رو به على(ع) كرده، فرمود: «أنت و شيعتك يوم القيامة راضين مرضيين» <ref>همان، ص16</ref>.
نويسنده در پاسخ به اين سؤال كه چرا اين گروه را «شيعه» مى‌خوانند، مى‌گويد: اين نام‌گذارى مربوط به خود پيامبر(ص) است. مفسران مى‌نويسند: آنگاه كه آيه ''' «إن الذين آمنو و عملوا الصالحات أولئك هم خير البرية» ''' <ref>بينه: 7</ref> فرود آمد، پيامبر(ص) رو به على(ع) كرده، فرمود: «أنت و شيعتك يوم القيامة راضين مرضيين» <ref>همان، ص16</ref>


ديگر فرق اسلامى، بعد از وفات پيامبر(ص) پديد آمدند و تاريخى غير از تاريخ اسلام دارند <ref>همان، ص17</ref>.
ديگر فرق اسلامى، بعد از وفات پيامبر(ص) پديد آمدند و تاريخى غير از تاريخ اسلام دارند <ref>همان، ص17</ref>


فرق جوهرى مكتب تشيع با ديگر مكتب‌ها، آن است كه: تشيع، خلافت را ادامه وظيفه رسالت مى‌داند، پس روشن است كه مانند رسالت، مقامى الهى است و راه شناسايى امام همان تنصيص خداست؛ اما خلافت و امامت از ديد اهل سنت، يك مقام اجتماعى است و راه شناسايى آن انتخاب و گزينش مردم است <ref>همان، ص18 و 19</ref>.
فرق جوهرى مكتب تشيع با ديگر مكتب‌ها، آن است كه: تشيع، خلافت را ادامه وظيفه رسالت مى‌داند، پس روشن است كه مانند رسالت، مقامى الهى است و راه شناسايى امام همان تنصيص خداست؛ اما خلافت و امامت از ديد اهل سنت، يك مقام اجتماعى است و راه شناسايى آن انتخاب و گزينش مردم است <ref>همان، ص18 و 19</ref>


بحث بعدى كه مؤلف مطرح مى‌نمايد عصمت پيشوايان، مصونيت قرآن از تحريف، تهمت تكفير صحابه، اقامه دو نماز در يك وقت و سجده بر تربت است كه هركدام را با استفاده از آيات قرآن و روايات توضيح مى‌دهد.
بحث بعدى كه مؤلف مطرح مى‌نمايد عصمت پيشوايان، مصونيت قرآن از تحريف، تهمت تكفير صحابه، اقامه دو نماز در يك وقت و سجده بر تربت است كه هركدام را با استفاده از آيات قرآن و روايات توضيح مى‌دهد.
خط ۶۴: خط ۶۴:
مؤلف يكى از آثار سوء ناآگاهى از عقايد شيعه را اين مى‌داند كه برخى تقيه را به معناى نفاق مى‌گيرند و خيال مى‌كنند كه شيعه همه جا با گروه اهل سنت از در تقيه وارد مى‌شود و واقعيات را كتمان كرده، تظاهر به وفاق مى‌كند.
مؤلف يكى از آثار سوء ناآگاهى از عقايد شيعه را اين مى‌داند كه برخى تقيه را به معناى نفاق مى‌گيرند و خيال مى‌كنند كه شيعه همه جا با گروه اهل سنت از در تقيه وارد مى‌شود و واقعيات را كتمان كرده، تظاهر به وفاق مى‌كند.


درحالى‌كه تقيه سلاح انسان ضعيفى است كه در كشورى زندگى مى‌كند و در آنجا آزادى‌ها مصادره شده و كسى كه برخلاف نظر حاكم سخن بگويد، قلع و قمع مى‌شود؛ در اينجا فرد ضعيف، چاره‌اى جز كتمان عقيده ندارد و اين به اين معنا نيست كه شيعه پيوسته بر اصل تقيه تكيه كرده و كتاب‌هاى خود را بر اين اساس مى‌نويسد يا پيوسته بر اين اساس سخن مى‌گويد <ref>همان، ص91 و 92</ref>.
درحالى‌كه تقيه سلاح انسان ضعيفى است كه در كشورى زندگى مى‌كند و در آنجا آزادى‌ها مصادره شده و كسى كه برخلاف نظر حاكم سخن بگويد، قلع و قمع مى‌شود؛ در اينجا فرد ضعيف، چاره‌اى جز كتمان عقيده ندارد و اين به اين معنا نيست كه شيعه پيوسته بر اصل تقيه تكيه كرده و كتاب‌هاى خود را بر اين اساس مى‌نويسد يا پيوسته بر اين اساس سخن مى‌گويد <ref>همان، ص91 و 92</ref>


در پايان، مؤلف اهل تسنن را مخاطب قرار مى‌دهد و مى‌گويد: «مشتركات ما فزون‌تر از متميزات ما است» <ref>همان، ص99</ref>.
در پايان، مؤلف اهل تسنن را مخاطب قرار مى‌دهد و مى‌گويد: «مشتركات ما فزون‌تر از متميزات ما است» <ref>همان، ص99</ref>


==پانويس ==
==پانويس ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش