۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ارسطو' به 'ارسطو') |
جز (جایگزینی متن - 'صدرالمتألهين' به 'صدرالمتألهين ') |
||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
ب)- [[ارسطو]] جسم را مركب از ماده و صورت و حقيقتى متصل دانسته كه تا بىنهايت قابل تقسيم است؛ به اين نحو كه ابتدا به انقسام خارجى منقسم مىشود و آنجا كه در خارج قابل تقسيم نباشد به قسمت وهمى قابل تقسيم است و آنجا كه وهم از تقسيم بازايستد، عقل حكم مىكند كه هر اندازه در تقسيم جسم پيش رويم باز هم با اجزائى كه داراى امتداد هستند مواجه هستيم و در نتيجه جسم تا بىنهايت قابل تقسيم است. ذيمقراطيس بر اين باور بود كه جسم مجموعهاى است از اجزاء لا يتجزى كه قبول قسمت وهمى و عقلى مىكنند، اما در خارج قابل قسمت نيستند. [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] قول ذيمقراطيس را با قدرى اصلاح پذيرفته است <ref>همان، ص 72</ref>. | ب)- [[ارسطو]] جسم را مركب از ماده و صورت و حقيقتى متصل دانسته كه تا بىنهايت قابل تقسيم است؛ به اين نحو كه ابتدا به انقسام خارجى منقسم مىشود و آنجا كه در خارج قابل تقسيم نباشد به قسمت وهمى قابل تقسيم است و آنجا كه وهم از تقسيم بازايستد، عقل حكم مىكند كه هر اندازه در تقسيم جسم پيش رويم باز هم با اجزائى كه داراى امتداد هستند مواجه هستيم و در نتيجه جسم تا بىنهايت قابل تقسيم است. ذيمقراطيس بر اين باور بود كه جسم مجموعهاى است از اجزاء لا يتجزى كه قبول قسمت وهمى و عقلى مىكنند، اما در خارج قابل قسمت نيستند. [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] قول ذيمقراطيس را با قدرى اصلاح پذيرفته است <ref>همان، ص 72</ref>. | ||
ج)- بر اساس تفسير صدرالمتألهين از معلول و اينكه معلول حقيقتى جز وابستگى به علت ندارد، مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] بر بطلان تسلسل چنين اقامه برهان نموده است كه با فرض تسلسل، بىنهايت معلول خواهيم داشت بدون علت و چون معلول عين فقر و وابستگى است بىنهايت حقايقى كه عين ربط و وابستگى هستند خواهيم داشت بدون اينكه حقيقتى كه به آن وابسته هستند موجود باشد و اين محال است <ref>همان، ص 89</ref>. | ج)- بر اساس تفسير [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين]] از معلول و اينكه معلول حقيقتى جز وابستگى به علت ندارد، مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] بر بطلان تسلسل چنين اقامه برهان نموده است كه با فرض تسلسل، بىنهايت معلول خواهيم داشت بدون علت و چون معلول عين فقر و وابستگى است بىنهايت حقايقى كه عين ربط و وابستگى هستند خواهيم داشت بدون اينكه حقيقتى كه به آن وابسته هستند موجود باشد و اين محال است <ref>همان، ص 89</ref>. | ||
د)- بر طبق نظر [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] در تقسيم موجود مطلق به واحد و كثير مابهالامتياز عين مابهالاختلاف است و در نتيجه اختلاف وحدت و كثرت همانند وجود عينى و ذهنى، اختلاف تشكيكى است و هيچيك از انواع معروف و چهارگانه تقابل در مورد آنها صادق نيست <ref>همان، ص 108</ref>. | د)- بر طبق نظر [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] در تقسيم موجود مطلق به واحد و كثير مابهالامتياز عين مابهالاختلاف است و در نتيجه اختلاف وحدت و كثرت همانند وجود عينى و ذهنى، اختلاف تشكيكى است و هيچيك از انواع معروف و چهارگانه تقابل در مورد آنها صادق نيست <ref>همان، ص 108</ref>. |
ویرایش