پدیدارشناسی روح هگل

    از ویکی‌نور
    پدیدارشناسی روح هگل
    پدیدارشناسی روح هگل
    پدیدآورانهایدگر، مارتین (نویسنده) فولادی، عقیل (مترجم)
    ناشرنگاه معاصر
    مکان نشرتهران
    سال نشر1399
    شابک6ـ96ـ7028ـ622ـ978
    کد کنگره

    پدیدارشناسی روح هگل تألیف مارتین هایدگر، ترجمه عقیل فولادی؛ این کتاب شامل درس‌گفتار ارائه‌شده توسط مارتین هایدگر در دانشگاه فرایبورگ در طول نیم‌سال زمستانی 31/1390 است. متن این درس‌گفتارها در میان آثار هایدگر دربارۀ هگل، جایگاهی مهم دارد.

    ساختار

    کتاب از دو بخش آگاهی و خودآگاهی تشکیل شده است.

    گزارش کتاب

    این کتاب ترجمۀ اثر مارتین هایدگر، یعنی پدیدارشناسی روح هگل است که شامل درس‌گفتار ارائه‌شده توسط او در دانشگاه فرایبورگ در طول نیم‌سال زمستانی 31/1390 است. متن این درس‌گفتارها در میان آثار هایدگر دربارۀ هگل، جایگاهی مهم دارد. چند بحث اساسی دربارۀ هگل ـ در بخش 82 از هستی و زمان و در رساله‌های «مفهوم تجربه از نظر هگل» و «هگل و یونانی‌ها» ـ همچون تحلیل‌های مختصر دربارۀ هگل، در سرتاسر آثار هایدگر پخش شده‌اند. ولی این متن اساسی‌ترین برداشت منتشرشدۀ هایدگر از هگل است. این درس‌گفتار افزون بر مقدمه و پیش‌گفتار، بخش‌های آگاهی و خودآگاهی پدیدارشناسی روح را شرح می‌دهد.

    آنچه این کتاب را متمایز می‌کند، جدای از شرح به معنای رایج، این واقعیت است که هایدگر در این درس‌گفتار قرائت سادۀ A و B از پدیدارشناسی روح را ارائه می‌کند. اگر به قرائت هایدگر از هگل از بیرون نگریسته شود، بی‌آنکه آنچه واقعا در آن برملا می‌شود، به حساب آورده شود، می‌توان آن را تفسیر فصل‌های یقین حسی، ادراک حسی، نیرو و فاهمه و خودآگاهی دانست. ولی آنچه عملاً در این قرائت مفسرانه هویداست، آشکارشدن دقیق و موشکافانۀ حرکت اندیشه است که «پدیدارشناسی روح» نامیده می‌شود. این قرائت، پدیدارشناسی روح را همچون اندیشیدنی آشکار می‌کند که خودش را به شیوه‌ای تدریجی و همواره آگاهانه و همواره متکی به خود گرد می‌آورد. بسط شکل‌گیری این گردآوری «پدیدارشناسی روح» سادگی قرائت هایدگر را مشخص می‌کند.

    در اینجا بخش «نیرو و فاهمه، نمود و جهان فراحسی» از نظر هایدگر برای هگل اهمیت حیاتی دارد، هم به لحاظ تاریخی هم به لحاظ عینی. نخست به مثابۀ مواجهه با فلسفۀ تأمل که چسبیده به تناهی امر موجود و تناهی فاهمه باقی می‌ماند و دوم به مثابۀ آمادگی برای موضع مطلق ایده‌آلیسم و به مثابۀ توجیه آن موضع. هایدگر در این بخش پدیدارشناسی، «عرضۀ نظام‌مند و توجیه گذار مابعدالطبیعه را از بنیادها و مسئلۀ بنیادین کانتی به بنیادها و مسئلۀ بنیادین ایده‌آلیسم آلمانی» مشاهده می‌کند؛ «آن بخش، گذار از تناهی آگاهی به بی‌نهایتی روح را ارائه می‌دهد»؛ همچنان‌که خود هایدگر در یادداشتی افزوده به جمع‌بندی یکی از جلسات درس‌گفتار اظهار می‌دارد. وانگهی با توجه به این «توجیه ایده‌آلیسم» در گذار از بخش دربارۀ آگاهی به بخش دربارۀ خودآگاهی، هایدگر تأکید می‌کند که کوشش‌های هگل نه‌تنها در پی درک خودآگاهی بر اساس دانستن است، بلکه نیز در پی آن است که معنای وجودشناسانۀ خودآگاهی را دقیق‌تر روشن کند.

    امر اساسی برای هایدگر در بخش خودآگاهی، دیگر نه پژوهش هگل دربارۀ عینیت برابرایستاها بلکه پژوهش وی دربارۀ ذات «جایگاه خود» و ذات استقلال و ذات خودبودن است. «اساساً ما به انتقال دانستن به استقلال مطلق داننده و به حصول خودگشایی فعلیت روح می‌پردازیم». از این دیدگاه آخرین بخش درس‌گفتار، پدیدارشناسی روح را به مثابۀ «وجودشناسی بنیادین وجودشناسی مطلق» به معنای «ایده‌آلیسم» مطلق تفسیر می‌کند.

    آنچه در این کتاب آمده، تأسیس یک موضع یا بیان برتری فکری‌ای نیست که برای امتیازگرفتن له یا علیه هگل سردرآورده باشد. مفسر آن بخش‌های پدیدارشناسی روح در اینجا قرائتی را می‌یابد که در آن، فرایند پدیدارشناسی روح باز زنده می‌شود. اینکه هایدگر چنین قصدی داشت، از آنجا معلوم می‌شود که وی فضای محدودی به بحث از آثار دربارۀ هگل اختصاص می‌دهد. فرایند پدیدارشناسی روح می‌تواند باز به گونۀ مستقل از برداشتی مشروح و تمام و کمال از منابع هگلی فعال شود.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها