شوش: کاوش‌های باستان‌شناسی در شهر پانزدهم دورۀ عیلام میانی

شوش: کاوش‌های باستان‌شناسی در شهر پانزدهم دورۀ عیلام میانی، تألیف اسماعیل یغمایی، بازگوی رازی‌گری، ساختار اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، صنعت و کشاورزی، هنر و در دیدی همه‌سویه دربرگیرندۀ دیگر ویژگی‌های شهر باستانی شوش با استفاده از گاوشگری است.

شوش: کاوش‌های باستان‌شناسی در شهر پانزدهم دورۀ عیلام میانی
شوش: کاوش‌های باستان‌شناسی در شهر پانزدهم دورۀ عیلام میانی
پدیدآورانیغمایی، اسماعیل (نویسنده)
ناشرکارنامک
مکان نشرتهران
سال نشر۱۴۰۲
شابک4ـ4ـ93392ـ622ـ978
کد کنگره

ساختار

کتاب از یک پیش‌نبشتار و پنج فصل تشکیل شده است.

گزارش کتاب

بی‌گمان شوش این ارزشمندترین محوطۀ باستانی ایران، در همۀ پهنۀ جهان خاکی، چند نمونۀ نزدیک انگشت‌شما بیش ندارد. چشم‌انداز شوش با رج‌هایی از تپه‌های پست و بلند، ویرانه کاخ‌های شاهان هخامنشی، نیایشگاه‌هایی از هزاره‌های دور، خطوط درهم بافت رازی‌گری شهر پانزدهم، مسجدی ویرانه، دژ فرانسویان، شکسته ستون‌های سنگی، شیشه‌ها، تکه سفالینه‌هایی که در هر قدم به چشم می‌آیند و صدای خردشدن و شکستن آنها در زیر پا چنگ به قلب می‌اندازد و هزاران هزار رازورمز ناگفته بر لب با سکوتی به درازای زمان و گنجینه‌هایی مدفون در خاک، هنوز ویژه است و والا.

ویرانه‌های امروزین شهر پانزدهم شوش که بازگوی رازی‌گری، ساختار اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، صنعت و کشاورزی، هنر و در دیدی همه‌سویه دربرگیرندۀ دیگر ویژگی‌های یک شهر باستانی است، بی هیچ گمان از ارزش‌های پژوهشی بسیاری برخوردار بوده است.

شوش را نخستین بار چشمان تیزبین «بنجامین بن جناح» خاخام کلیمی شناخت؛ اما «کنت لوفتوس» این انگلیسی زیرک، در سال 1850 مسیحی نخستین کلنگ را بر تپه‌های آن زد. او پس از چندگاهی با مخالفت روحانیون و مردم بومی روبرو شد و به‌ناگزیر آنجا را ترک کرد. پس از دو انگلیسی دیگر آمدند و راه گشودند و چون هموار شد، آن را به فرانسویان سپردند و خود در پی نفت رفتند که ثروتی بود بی‌کران و بی‌صاحب. جز فرانسویان، کاوشگران آمریکایی نیز در شوش به کاوش پرداختند. گروه فرانسویان را باستان‌شناسان دیگر کشورها همراه و همیار بودند و سرانجام پس از نزدیک یک سده‌ونیم کاوش شوش به ایرانی‌ها سپرده شد.

در بخشی از پیش نبشتار این کتاب آمده است: بیش از همۀ باستان‌شناسان پرفسور رومان گیرشمن فرانسوی در شوش و دوروبر آن به کندوکاو پرداخته است. او نزدیک یک‌ربع قرن یعنی از 1946 تا 1967 مسیحی، دشت شوش را زیر پای گذاشت و بر آثار باستانی آن کلنگ زد، شهر پانزدهم یکی از ده‌ها کاوش این ایران‌شناس است. شهر پانزدهم در شمال شهر شاهی، سوی خاورین تپۀ آپادانا، مشرف به دروازۀ خاوری آن و شمال خاوری دژ شوش به گونۀ دره‌ای ژرف جای دارد. نزدیک‌ترین اثر شناخته‌شده به ویرانه‌های آن کاخ هدیش در سوی باختر است.[۱]

یغمایی در بخش سوم کتاب خود با عنوان " نخستین ارزیابی‌ها" به نظرات میرعابدین کابلی سرپرست پروژه ملی شوش اشاره می‌کند که بر این باور است که گیرشمن در شهر پانزدهم به خاک بکر نرسیده و باید با کند و کاو چندین بافت رازی‌گری یا ساختارهایی دیگر در زیر شهر پانزدهم یافت. یغمایی معتقد است این باور درست است چرا که - هیچ جایی در شهر پانزدهم نیست که نمایانگر کند و کاو رسیدن به خاک دست نخورده باشد. - در پاره‌ای جاها، نشان‌هایی از یک بافت رازی‌گری در زیر شهر دیده می‌شود. - ساختار شهر پانزدهم که ما با آن رو به رو هستیم ، به گونه‌ای نیست که یک‌باره بر رویه‌ی این خاک پا گرفته باشد. این شهر را مادری است و ریشه‌ای که هنوز در زیر خاک‌های آن است، باید کاوید ، جست و جو کرد و به این ریشه رسید.

پانويس


منابع مقاله

کتابخانه تخصصی ادبیات

وابسته‌ها