تازیانه سلوک: مکتوب احمد غزالی به عین‌القضات همدانی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    (یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
    خط ۹: خط ۹:
    |زبان  
    |زبان  
    | زبان =
    | زبان =
    | کد کنگره =
    | کد کنگره =BP 282.71.T2T7‏
    | موضوع =
    | موضوع =
    |ناشر  
    |ناشر  
    خط ۲۶: خط ۲۶:
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''تازیانه سلوک: مکتوب احمد غزالی به عین‌القضات همدانی''' تألیف احمد غزالی، مصحح نصرالله تقوی؛ یکی از مهم‎ترین اسنادی که در این خصوص از دست حوادث بی‌امان تاریخ مصون مانده، نامه‌هایی است که میان خواجه احمد غزالی و مرید و شاگردش عین‌القضات همدانی ردوبدل شده است. این نامه‌ها به ‌طور کلی نشان‌دهنده وظیفه مهمی است که یک استاد نسبت به شاگردش داشته و آن همانا حل مشکلات و مسائلی بوده که در طول سفر معنوی برای سالک پیش می‌آمده است.
    '''تازیانه سلوک: مکتوب احمد غزالی به عین‌القضات همدانی''' تألیف [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالی]]، مصحح [[تقوی، نصرالله|نصرالله تقوی]]؛ یکی از مهم‎ترین اسنادی که در این خصوص از دست حوادث بی‌امان تاریخ مصون مانده، نامه‌هایی است که میان خواجه [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالی]] و مرید و شاگردش [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‌القضات همدانی]] ردوبدل شده است. این نامه‌ها به ‌طور کلی نشان‌دهنده وظیفه مهمی است که یک استاد نسبت به شاگردش داشته و آن همانا حل مشکلات و مسائلی بوده که در طول سفر معنوی برای سالک پیش می‌آمده است.


    ==گزارش کتاب==
    ==گزارش کتاب==
    مطالبی که در مشافهه میان شیخ و سالک رد و بدل می‌شده چیزی است که هرگز امید بازیافتن آنها نمی‌رود، مگر اینکه شخصی پاره‌ای از آنها را درجایی ثبت کرده باشد؛ اما آنچه را که به دلیل بُعد مسافت از طریق نامه میان مشایخ و مریدان ایشان رد و بدل می‌شده ممکن است جسته‌وگریخته پیدا شود و هرگاه چنین سندی از بزرگان صوفیه به دست آید کمک مهمی به شناخت شخص ایشان و رابطه‌شان با هم و نحوه تعلیم و تعلم و رموز و نکاتی که در طریق آنها بوده است خواهد کرد.
    مطالبی که در مشافهه میان شیخ و سالک رد و بدل می‌شده چیزی است که هرگز امید بازیافتن آنها نمی‌رود، مگر اینکه شخصی پاره‌ای از آنها را درجایی ثبت کرده باشد؛ اما آنچه را که به دلیل بُعد مسافت از طریق نامه میان مشایخ و مریدان ایشان رد و بدل می‌شده ممکن است جسته‌وگریخته پیدا شود و هرگاه چنین سندی از بزرگان صوفیه به دست آید کمک مهمی به شناخت شخص ایشان و رابطه‌شان با هم و نحوه تعلیم و تعلم و رموز و نکاتی که در طریق آنها بوده است خواهد کرد.


    یکی از مهم‎ترین اسنادی که در این خصوص از دست حوادث بی‌امان تاریخ مصون مانده، نامه‌هایی است که میان خواجه احمد غزالی و مرید و شاگردش عین‌القضات همدانی ردوبدل شده است. این نامه‌ها به ‌طور کلی نشان‌دهنده وظیفه مهمی است که یک استاد نسبت به شاگردش داشته و آن همانا حل مشکلات و مسائلی بوده که در طول سفر معنوی برای سالک پیش می‌آمده است.
    یکی از مهم‎ترین اسنادی که در این خصوص از دست حوادث بی‌امان تاریخ مصون مانده، نامه‌هایی است که میان [[غزالی، احمد بن محمد|خواجه احمد غزالی]] و مرید و شاگردش [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‌القضات همدانی]] ردوبدل شده است. این نامه‌ها به ‌طور کلی نشان‌دهنده وظیفه مهمی است که یک استاد نسبت به شاگردش داشته و آن همانا حل مشکلات و مسائلی بوده که در طول سفر معنوی برای سالک پیش می‌آمده است.


    احمد غزالی، شیخ مجدالدین ابوالفتوح احمد بن محمد طوسی غزالی برادر کهتر حجت‌الاسلام ابوحامد بن محمد بن محمد غزالی مصنف کتاب «احیاء علوم الدین» بوده که از علمای طبقۀ اول قرن پنجم و شاگرد و جانشین امام الحرمین عبدالملک جوینی و مدرس نظامیۀ بغداد و صاحب تصنیفات معروف و فراوان است. وفات او را بین سال‌های 517 تا 520 قمری دانسته‌اند.
    [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالی]]، شیخ [[غزالی، احمد بن محمد|مجدالدین ابوالفتوح احمد بن محمد طوسی غزالی]] برادر کهتر حجت‌الاسلام [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد بن محمد بن محمد غزالی]] مصنف کتاب «[[إحياء علوم الدين|احیاء علوم الدین]]» بوده که از علمای طبقۀ اول قرن پنجم و شاگرد و جانشین [[امام‌الحرمین، عبدالملک بن عبدالله|امام الحرمین عبدالملک جوینی]] و مدرس نظامیۀ بغداد و صاحب تصنیفات معروف و فراوان است. وفات او را بین سال‌های 517 تا 520 قمری دانسته‌اند.


    عین‌القضات، ابوالفضائل عبدالله بن محمد از اهل میانۀ آذربایجان ساکن همدان از کبار علمای عصر خود و از اصحاب و مریدان احمد غزالی است و ظاهراً هر جا در سخنانش می‌گوید «شیخ ما گفت» یا «از شیخ شنیدم» مقصودش همین شیخ است؛ چنان‌که گوید: «شیخ ما گفت: لا یعرف الحق الا بالحق» و گوید: «از شیخ پرسیدم: ما الدلیل علی الله؟ گفت: الدلیل هو الله».
    [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‌القضات]]، ابوالفضائل عبدالله بن محمد از اهل میانۀ آذربایجان ساکن همدان از کبار علمای عصر خود و از اصحاب و مریدان [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالی]] است و ظاهراً هر جا در سخنانش می‌گوید «شیخ ما گفت» یا «از شیخ شنیدم» مقصودش همین شیخ است؛ چنان‌که گوید: «شیخ ما گفت: لا یعرف الحق الا بالحق» و گوید: «از شیخ پرسیدم: ما الدلیل علی الله؟ گفت: الدلیل هو الله».


    صاحب «نفحات» می‌‌گوید: «مراسلات و مکاتبات میان او و شیخ احمد غزالی قدس سرهما بسیار است و از آن جمله است "رسالۀ عینیه» که شیخ احمد به وی نوشته که در فصاحت و بلاغت توان گفت او را نظیری نیست». عین‌القضات دربارۀ حالات خود شطحیاتی داشته که به حسب ظاهر با موازین شرعی وفق نمی‌داده و برخی از فقها او را به فساد عقیده نسبت می‌داده‌اند. خود آن بزرگ نیز از این حال باخبر بوده و بلکه از پیش سرانجام خود را به نور باطن دریافته و از آن خبر داده.
    صاحب «نفحات» می‌‌گوید: «مراسلات و مکاتبات میان او و شیخ احمد غزالی قدس سرهما بسیار است و از آن جمله است "رسالۀ عینیه» که [[غزالی، احمد بن محمد|شیخ احمد]] به وی نوشته که در فصاحت و بلاغت توان گفت او را نظیری نیست». عین‌القضات دربارۀ حالات خود شطحیاتی داشته که به حسب ظاهر با موازین شرعی وفق نمی‌داده و برخی از فقها او را به فساد عقیده نسبت می‌داده‌اند. خود آن بزرگ نیز از این حال باخبر بوده و بلکه از پیش سرانجام خود را به نور باطن دریافته و از آن خبر داده.


    از غزالی نامه‌هایی خطاب به مریدانش برجای مانده و غرض اصلی وی ارشاد و هدایت آنان بوده است. از جمله مراسله‌ای میان او و عین‌القضات همدانی است که به «عینیه» معروف است. در این رساله او عین‌القضات را خطاب قرار داده و بعید است که نویسنده نامی روی آن گذاشته باشد. نام‌های دیگر این رساله را تذکره، موعظه، رازنامه، میمونه و سلامیه گفته‌اند. این کتاب نخستین بار به سال 1319 توسط نصرالله تقوی تصحیح و انتشار یافت که به دلیل اهمیت این متن، ویراستی جدید از آن همراه با نمایۀ کامل آورده شده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/7298 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref>
    از غزالی نامه‌هایی خطاب به مریدانش برجای مانده و غرض اصلی وی ارشاد و هدایت آنان بوده است. از جمله مراسله‌ای میان او و [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‌القضات همدانی]] است که به «عینیه» معروف است. در این رساله او [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‌القضات]] را خطاب قرار داده و بعید است که نویسنده نامی روی آن گذاشته باشد. نام‌های دیگر این رساله را تذکره، موعظه، رازنامه، میمونه و سلامیه گفته‌اند. این کتاب نخستین بار به سال 1319 توسط [[تقوی، نصرالله|نصرالله تقوی]] تصحیح و انتشار یافت که به دلیل اهمیت این متن، ویراستی جدید از آن همراه با نمایۀ کامل آورده شده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/7298 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref>


    ==پانويس ==
    ==پانويس ==
    خط ۵۳: خط ۵۳:


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده: تصوف و عرفان]]
    [[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]]
    [[رده:مقالات(خرداد) باقی زاده]]  
    [[رده:مقالات(خرداد) باقی زاده]]  
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 خرداد 1403]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۴۷

    تازیانه سلوک: مکتوب احمد غزالی به عین‌القضات همدانی
    تازیانه سلوک: مکتوب احمد غزالی به عین‌القضات همدانی
    پدیدآورانغزالی، احمد بن محمد (نویسنده) تقوی، نصرالله (مصحح)
    ناشرنور اشراق
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۴۰۲ش
    شابک2ـ5ـ93643ـ622ـ978
    کد کنگره
    BP 282.71.T2T7‏

    تازیانه سلوک: مکتوب احمد غزالی به عین‌القضات همدانی تألیف احمد غزالی، مصحح نصرالله تقوی؛ یکی از مهم‎ترین اسنادی که در این خصوص از دست حوادث بی‌امان تاریخ مصون مانده، نامه‌هایی است که میان خواجه احمد غزالی و مرید و شاگردش عین‌القضات همدانی ردوبدل شده است. این نامه‌ها به ‌طور کلی نشان‌دهنده وظیفه مهمی است که یک استاد نسبت به شاگردش داشته و آن همانا حل مشکلات و مسائلی بوده که در طول سفر معنوی برای سالک پیش می‌آمده است.

    گزارش کتاب

    مطالبی که در مشافهه میان شیخ و سالک رد و بدل می‌شده چیزی است که هرگز امید بازیافتن آنها نمی‌رود، مگر اینکه شخصی پاره‌ای از آنها را درجایی ثبت کرده باشد؛ اما آنچه را که به دلیل بُعد مسافت از طریق نامه میان مشایخ و مریدان ایشان رد و بدل می‌شده ممکن است جسته‌وگریخته پیدا شود و هرگاه چنین سندی از بزرگان صوفیه به دست آید کمک مهمی به شناخت شخص ایشان و رابطه‌شان با هم و نحوه تعلیم و تعلم و رموز و نکاتی که در طریق آنها بوده است خواهد کرد.

    یکی از مهم‎ترین اسنادی که در این خصوص از دست حوادث بی‌امان تاریخ مصون مانده، نامه‌هایی است که میان خواجه احمد غزالی و مرید و شاگردش عین‌القضات همدانی ردوبدل شده است. این نامه‌ها به ‌طور کلی نشان‌دهنده وظیفه مهمی است که یک استاد نسبت به شاگردش داشته و آن همانا حل مشکلات و مسائلی بوده که در طول سفر معنوی برای سالک پیش می‌آمده است.

    احمد غزالی، شیخ مجدالدین ابوالفتوح احمد بن محمد طوسی غزالی برادر کهتر حجت‌الاسلام ابوحامد بن محمد بن محمد غزالی مصنف کتاب «احیاء علوم الدین» بوده که از علمای طبقۀ اول قرن پنجم و شاگرد و جانشین امام الحرمین عبدالملک جوینی و مدرس نظامیۀ بغداد و صاحب تصنیفات معروف و فراوان است. وفات او را بین سال‌های 517 تا 520 قمری دانسته‌اند.

    عین‌القضات، ابوالفضائل عبدالله بن محمد از اهل میانۀ آذربایجان ساکن همدان از کبار علمای عصر خود و از اصحاب و مریدان احمد غزالی است و ظاهراً هر جا در سخنانش می‌گوید «شیخ ما گفت» یا «از شیخ شنیدم» مقصودش همین شیخ است؛ چنان‌که گوید: «شیخ ما گفت: لا یعرف الحق الا بالحق» و گوید: «از شیخ پرسیدم: ما الدلیل علی الله؟ گفت: الدلیل هو الله».

    صاحب «نفحات» می‌‌گوید: «مراسلات و مکاتبات میان او و شیخ احمد غزالی قدس سرهما بسیار است و از آن جمله است "رسالۀ عینیه» که شیخ احمد به وی نوشته که در فصاحت و بلاغت توان گفت او را نظیری نیست». عین‌القضات دربارۀ حالات خود شطحیاتی داشته که به حسب ظاهر با موازین شرعی وفق نمی‌داده و برخی از فقها او را به فساد عقیده نسبت می‌داده‌اند. خود آن بزرگ نیز از این حال باخبر بوده و بلکه از پیش سرانجام خود را به نور باطن دریافته و از آن خبر داده.

    از غزالی نامه‌هایی خطاب به مریدانش برجای مانده و غرض اصلی وی ارشاد و هدایت آنان بوده است. از جمله مراسله‌ای میان او و عین‌القضات همدانی است که به «عینیه» معروف است. در این رساله او عین‌القضات را خطاب قرار داده و بعید است که نویسنده نامی روی آن گذاشته باشد. نام‌های دیگر این رساله را تذکره، موعظه، رازنامه، میمونه و سلامیه گفته‌اند. این کتاب نخستین بار به سال 1319 توسط نصرالله تقوی تصحیح و انتشار یافت که به دلیل اهمیت این متن، ویراستی جدید از آن همراه با نمایۀ کامل آورده شده است.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها