زنده باد عشق: گزیده‌ای از خواندنی‌ترین نامه‌های کامو به کاسارس: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURزنده باد عشقJ1.jpg | عنوان =زنده باد عشق: گزیده‌ای از خواندنی‌ترین نامه‌های کامو به کاسارس | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = کامو، آلبر (نویسنده) کاسارس، ماریا (نویسنده) ترابی، بیتا (مترجم) |زبان | ز...» ایجاد کرد)
     
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۲۷: خط ۲۷:
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''زنده باد عشق: گزیده‌ای از خواندنی‌ترین نامه‌های کامو به کاسارس''' تألیف آلبر کامو و ماریا کاسارس، مترجم بیتا ترابی؛ ماریا کاسارس و آلبر کامو در ششم ژوئن 1944 در پاریس با هم آشنا شدند؛ یعنی روز پیاده‌شدن نیروهای متفقین در نورماندی. ماریا آن زمان 21 ساله بود و کامو 30 ساله. آلبر کامو وارد نهضت مقاومت شده بود؛ بنابراین در پی اشغالگری آلمانی‌ها مجبور شد از همسرش جدا شود. آنها در اکتبر از هم جدا شدند؛ اما در ژوئن 1948 دوباره همدیگر را در بلوار سن‌ژرمن دیدند و این بار هرگز یکدیگر را ترک نکردند.
    '''زنده باد عشق: گزیده‌ای از خواندنی‌ترین نامه‌های کامو به کاسارس''' تألیف [[کامو، آلبر|آلبر کامو]] و [[کاسارس، ماریا|ماریا کاسارس]]، مترجم [[ترابی، بیتا|بیتا ترابی]]؛ [[کاسارس، ماریا|ماریا کاسارس]] و [[کامو، آلبر|آلبر کامو]] در ششم ژوئن 1944 در پاریس با هم آشنا شدند؛ یعنی روز پیاده‌شدن نیروهای متفقین در نورماندی. ماریا آن زمان 21 ساله بود و کامو 30 ساله. [[کامو، آلبر|آلبر کامو]] وارد نهضت مقاومت شده بود؛ بنابراین در پی اشغالگری آلمانی‌ها مجبور شد از همسرش جدا شود. آنها در اکتبر از هم جدا شدند؛ اما در ژوئن 1948 دوباره همدیگر را در بلوار سن‌ژرمن دیدند و این بار هرگز یکدیگر را ترک نکردند.
    ==گزارش کتاب==
    ==گزارش کتاب==
    ماریا کاسارس و آلبر کامو در ششم ژوئن 1944 در پاریس با هم آشنا شدند؛ یعنی روز پیاده‌شدن نیروهای متفقین در نورماندی. ماریا آن زمان 21 ساله بود و کامو 30 ساله. آلبر کامو وارد نهضت مقاومت شده بود؛ بنابراین در پی اشغالگری آلمانی‌ها مجبور شد از همسرش جدا شود. آنها در اکتبر از هم جدا شدند؛ اما در ژوئن 1948 دوباره همدیگر را در بلوار سن‌ژرمن دیدند و این بار هرگز یکدیگر را ترک نکردند. در ژانویۀ 1960 مرگ آنها را هم جدا کرد؛ ولی می‌شود گفت دوازده با هم زندگی کردند؛ صادقانه کنار هم، یک‌دل، شیفته، اغلب دو از هم ولی هر دو هر روز و هر ساعت سرشار از زندگی، در واقعیتی که کمتر کسی تحمل آن را دارد.
    [[کاسارس، ماریا|ماریا کاسارس]] و [[کامو، آلبر|آلبر کامو]] در ششم ژوئن 1944 در پاریس با هم آشنا شدند؛ یعنی روز پیاده‌شدن نیروهای متفقین در نورماندی. ماریا آن زمان 21 ساله بود و کامو 30 ساله. آلبر کامو وارد نهضت مقاومت شده بود؛ بنابراین در پی اشغالگری آلمانی‌ها مجبور شد از همسرش جدا شود. آنها در اکتبر از هم جدا شدند؛ اما در ژوئن 1948 دوباره همدیگر را در بلوار سن‌ژرمن دیدند و این بار هرگز یکدیگر را ترک نکردند. در ژانویۀ 1960 مرگ آنها را هم جدا کرد؛ ولی می‌شود گفت دوازده با هم زندگی کردند؛ صادقانه کنار هم، یک‌دل، شیفته، اغلب دو از هم ولی هر دو هر روز و هر ساعت سرشار از زندگی، در واقعیتی که کمتر کسی تحمل آن را دارد.


    نامه‌های ماریا از زندگی هنرپیشه‌ای بسیار بزرگ پرده برمی‌دارد؛ از شجاعت‌هایش، شکست‌ها و ضعف‌هایش، برنامۀ کاری فشرده‌اش، برنامه‌های ضبط‌شده‌اش در رادیو، تمرین‌ها و اجراهایش با بخت و اقبال‌هایی که هر کدام در پی داشتند و از ساخت فیلم‌هایش. این نامه‌ها همچنین از زندگی هنرپیشه‌ها در کمدی ـ فرانسز و تئاتر ملی ـ مردمی می‌گوید. ماریا کاسارس با کسانی چون میشل بوکه، ژرار فیلیپ، مارسل اران، سرژ رجیانی و ژان ویلار بازی کرده و آنها را دوست داشته است.
    نامه‌های ماریا از زندگی هنرپیشه‌ای بسیار بزرگ پرده برمی‌دارد؛ از شجاعت‌هایش، شکست‌ها و ضعف‌هایش، برنامۀ کاری فشرده‌اش، برنامه‌های ضبط‌شده‌اش در رادیو، تمرین‌ها و اجراهایش با بخت و اقبال‌هایی که هر کدام در پی داشتند و از ساخت فیلم‌هایش. این نامه‌ها همچنین از زندگی هنرپیشه‌ها در کمدی ـ فرانسز و تئاتر ملی ـ مردمی می‌گوید. ماریا کاسارس با کسانی چون میشل بوکه، ژرار فیلیپ، مارسل اران، سرژ رجیانی و ژان ویلار بازی کرده و آنها را دوست داشته است.

    نسخهٔ ‏۱۳ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۴

    زنده باد عشق: گزیده‌ای از خواندنی‌ترین نامه‌های کامو به کاسارس
    زنده باد عشق: گزیده‌ای از خواندنی‌ترین نامه‌های کامو به کاسارس
    پدیدآورانکامو، آلبر (نویسنده)

    کاسارس، ماریا (نویسنده)

    ترابی، بیتا (مترجم)
    ناشرچشمه
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۴۰۲ش
    شابک5ـ0754ـ01ـ622ـ978
    کد کنگره

    زنده باد عشق: گزیده‌ای از خواندنی‌ترین نامه‌های کامو به کاسارس تألیف آلبر کامو و ماریا کاسارس، مترجم بیتا ترابی؛ ماریا کاسارس و آلبر کامو در ششم ژوئن 1944 در پاریس با هم آشنا شدند؛ یعنی روز پیاده‌شدن نیروهای متفقین در نورماندی. ماریا آن زمان 21 ساله بود و کامو 30 ساله. آلبر کامو وارد نهضت مقاومت شده بود؛ بنابراین در پی اشغالگری آلمانی‌ها مجبور شد از همسرش جدا شود. آنها در اکتبر از هم جدا شدند؛ اما در ژوئن 1948 دوباره همدیگر را در بلوار سن‌ژرمن دیدند و این بار هرگز یکدیگر را ترک نکردند.

    گزارش کتاب

    ماریا کاسارس و آلبر کامو در ششم ژوئن 1944 در پاریس با هم آشنا شدند؛ یعنی روز پیاده‌شدن نیروهای متفقین در نورماندی. ماریا آن زمان 21 ساله بود و کامو 30 ساله. آلبر کامو وارد نهضت مقاومت شده بود؛ بنابراین در پی اشغالگری آلمانی‌ها مجبور شد از همسرش جدا شود. آنها در اکتبر از هم جدا شدند؛ اما در ژوئن 1948 دوباره همدیگر را در بلوار سن‌ژرمن دیدند و این بار هرگز یکدیگر را ترک نکردند. در ژانویۀ 1960 مرگ آنها را هم جدا کرد؛ ولی می‌شود گفت دوازده با هم زندگی کردند؛ صادقانه کنار هم، یک‌دل، شیفته، اغلب دو از هم ولی هر دو هر روز و هر ساعت سرشار از زندگی، در واقعیتی که کمتر کسی تحمل آن را دارد.

    نامه‌های ماریا از زندگی هنرپیشه‌ای بسیار بزرگ پرده برمی‌دارد؛ از شجاعت‌هایش، شکست‌ها و ضعف‌هایش، برنامۀ کاری فشرده‌اش، برنامه‌های ضبط‌شده‌اش در رادیو، تمرین‌ها و اجراهایش با بخت و اقبال‌هایی که هر کدام در پی داشتند و از ساخت فیلم‌هایش. این نامه‌ها همچنین از زندگی هنرپیشه‌ها در کمدی ـ فرانسز و تئاتر ملی ـ مردمی می‌گوید. ماریا کاسارس با کسانی چون میشل بوکه، ژرار فیلیپ، مارسل اران، سرژ رجیانی و ژان ویلار بازی کرده و آنها را دوست داشته است.

    نامه‌های کامو بسیار موجزتر از نامه‌های ماریاست؛ اما به همان اندازه سرشار از عشق به زندگی، شور و حرارت برای تئاتر و توجه همیشگی به بازیگران و ظرافت‌های آنهاست. این نامه‌ها بیان‌کنندۀ مضامینی است که همواره برای او ارزشمند بوده‌اند؛ مانند نویسندگی، تردیدها و کار دشوار نگارش با وجود بیماری سل.

    آلبر با ماریا دربارۀ نوشته‌هایش حرف می‌زد، دربارۀ مقدمۀ کتاب‌های «پشت‌ورو»، «انسان طاغی»، «وقایع‌نگاری‌ها»، «تبعید و سلطنت»، «سقوط»، و «آدم اول». هرگز احساس نکرد در موضعی بالا قرار دارد. ماریا به شکلی خستگی‌ناپذیر او را تشویق می‌کرد و خیالش را آسوده. کامو و آثارش را باور داشت، اما نه باوری کورکورانه؛ چون او زن است و از اهمیت آفرینش آگاه است؛ بنابراین می‌تواند با صداقت و باوری واقعی آن را اذعان کند.

    کامو در دل این نامه‌ها مدام ماریا را به تلاش، امید و اطمینان دعوت می‌کند و در کنار عشقش به او که تا آخرین دقایق عمرش نه کم‌فروغ شد و نه خاموش، همواره از موفقیت‌های ماریا در نمایش و تئاتر غرق لذت می‌شود. کامو همیشه ماریا را تشویق می‌کرد که دست از کار نکشد و خسته نشود و پیوسته تلاش کند. نگاه کامو به عشق خاص است که این را می‌توان هم غیرمستقیم از لابلای خطوط این نامه‌ها دریافت و هم مستقیم می‌توان خواند. با این وجود کامو از نقش و تأثیر ماریا در زندگی آشفتۀ خود می‌گوید و اعتراف می‌کند که ماریا تا کجا و چقدر توانسته است در کاموی خسته و عاصی از مردم و زمانه‌اش تعادل و پویایی برقرار کند.

    کامو و ماریا طی پانزده سال آشنایی از 1944 تا 1959 دوازده سال برای هم نامه نوشتند؛ البته اگر سال 1946 را نادیده بگیریم که از آن زمان فقط یک نامه در کتاب وجود دارد. هیچ نامه‌ای هم از سال‌های 1945 و 1947 در کتاب نیست. مترجم کوشیده است از هر سالی نامه‌هایی را در کتاب بگنجاند و هیچ سالی را نادیده نگیرد. در این کتاب حدود دویست نامه از میان 865 نامه انتخاب شده است.

    مترجم کوشیده‌ است نامه‌هایی را انتخاب کند که در آنها حرفی، نکته‌ای یا نگاهی نهفته باشد و خواندنش چیزی به مخاطب بیفزاید و به همین دلیل در نامه‌های انتخاب‌شده نکته‌های ریز و خواندنی فراوانی است؛ از توصیف حال‌وروز و درونیات هر کدام‌شان گرفته تا توصیف محیط بیرونی و فضای کار و همچنین نگاه‌شان به آدم‌هایی که گاهی مشهورند؛ مثل نیچه، داستایفسکی، کلودل، ژید، پروست، سارتر و حتی معشوقه‌اش. در نامه‌های ماریا هم از تئاتر و فضای نمایش و هنرپیشه‌ها و کارگردان‌های آن دوره در جشنواره‌های گوناگون صحبت شده است.

    بخش اعظم نامه‌ها از کاموست؛ چراکه حرف‌های بیشتری برای گفتن داشته و خواننده دلش می‌خواهد این عشق و رابطه را از منظر و قلم او ببیند و بخواند؛ به همین دلیل از دویست نامۀ انتخاب‌شده، 150 نامه به کامو اختصاص یافته است. قلم کامو در این نامه‌ها کمی عامیانه است و گاه توأم با بیان خستگی یا اندوه و اینها در کلمات و جملات نامه‌ها نمایان شده‌اند.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    [..... کتابخانه تخصصی ادبیات]

    وابسته‌ها