سیاحتنامه اولیا چلبی: قسمت آذربایجان و تبریز

    از ویکی‌نور
    سیاحتنامه اولیا چلبی
    سیاحتنامه اولیا چلبی: قسمت آذربایجان و تبریز
    پدیدآوراناولیاء چلبی (نويسنده) ن‍خ‍ج‍وان‍ی‌، ح‍س‍ی‍ن‌ (مترجم)
    عنوان‌های دیگرترجمه‌ و تلخیص‌ سیا‌حتنا‌مه‌ اولیا‌ چلبی‌ بآذربا‌یجا‌ن‌ و تبریز ** قسمت آذربایجان و تبریز
    ناشرشفق
    مکان نشرایران - تبریز
    سال نشر1338ش
    چاپ0
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    سیاحت‌نامه اولیا چَلَبی (قسمت آذربایجان و تبریز)، نوشته محمد ظلى (1020-1090ق)، معروف به اولیا چلبی، بزرگ‌ترین تاریخ‌نگار، کاشف و جهان‌گرد امپراطوری عثمانی است. نویسنده، سیاحت‌نامه‌ای ده‌جلدی به نام خود دارد که از بزرگ‌ترین آثار جغرافیای جهان اسلام شمرده می‌شود. این اثر فراهم‌آمده از سفرهای چهل‌ساله اوست که بخش «آذربایجان و تبریز» آن به دست حاج‌ حسین نخجوانی (1352-1265ش)، به زبان فارسی ترجمه شده است.

    چلپی در تحریر مشاهداتش به توصیف عمومی شهرها، تحلیل معنای نام و روایت تاریخچه‌ا‌شان و عادات و عرف سکنه و اهالی، زیارتگاه‌ها، محصولات، خوردنی‌ها، نوشیدنی‌ها، مشاهدات عجیب و غریب و زبان و مذهب مردم (از جمله، ایران) پرداخته است. نخجوانی نخستین ترجمه از بخشی از سفرنامه ایران (آذربایجان و تبریز) را انجام داده است. ترجمه‌های دیگری نیز از بخش ایران سیاحت‌نامه انجام یافته است؛ داود بهلولی همه سفرهای سه‌گانه چلپی به ایران را با نام «ایران در سیاحت‌نامه چلبی»، در سال 1398ش، ترجمه کرده است. همچنین، فاروق کیخسروی، بخش مناطق کردنشین آن را سال 1364ش، با نام «کُرد در تاریخ همسایگان» به فارسی برگردانده است[۱]‏.

    مترجم (نخجوانی) عنوان‌های کتاب را فهرست نکرده؛ ازاین‌رو، این عنوان‌ها برای آشنایی بیشتر خواننده آورده می‌شود که عبارتند از: اوصاف قلعه ماکو؛ عجایب اوچ کلیسا؛ اوصاف شهر نخجوان؛ اوصاف شهر قره‌باغ؛ اوصاف قصبه تسوی (شاید طسوج باشد)؛ اوصاف شهر مرند؛ اوصاف شهر عظیم و قلعه قدیم تبریز دلاویز (اوصاف جوامع، مساجد، بناهای عبرت‌نما، هوا، چاه‌ها و مِن بدائع المناظرات و محسّنات این شهر)؛ اوصاف مقبره محمود غازان؛ اوصاف قلعه قله؛ اوصاف شهر مراغه؛ اوصاف قلعه و شهر قدیم اوجان؛ اوصاف شهر اردبیل؛ اوصاف قلعه خوی‌ دلجوی و اوصاف قلعه ایروان[۲]‏.

    نخجوانی توضیح‌های تاریخی را در پاورقی‌ها به‌همراه اشعاری افزوده است. نمونه آن، اشاره‌ای است که به یورش سلطان سلیمان به تبریز و رفتن به «سلطانیه» در سرمای زمستان و تلف‌ شدن شمار فراوانی از لشکر او کرده؛ این قطعه را نیز درج‌ نموده ‌است:

    رفتم چو به سلطانیه آن طُرفه‌چَمن دیدم دو هزار مرده بی‌گور و کفن گفتم که بکشت این‌‌همه عثمانی را باد سحر از میانه برخاست که من[۳]‏.

    پانویس

    1. ر.ک: بهلولی، داود، صفحه چهارده
    2. ر.ک: متن کتاب، ص38-2
    3. ر.ک: همان، ص14

    منابع مقاله

    1. متن کتاب.
    2. بهلولی، داود (مترجم)، «ایران در سیاحت‌نامه اولیا چَلَپی»، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، تهران، 1398ش.

    وابسته‌ها